عکسهاے زیرخاکے
📽 فیلم | ترانه زیبا و قدیمی "بوی عیدی" 🎤 با موسیقی و آواز "فرهاد مهراد" 🌈 توی بهارم این ترانه می
#کتاب : "چون بوی تلخ خوش کندر"
این کتاب به شرح زندگی فرهاد مهراد می پردازه. همون خط اول نویسنده اتمام حجت کرده با خوانندههای کتاب که: «در این کتاب قرار نیست موسیقی و هنر فرهاد معرفی شود. کاری نداریم که سبک موسیقی او چه بود، چه خواند و چگونه خواند. اینجا فرهاد در مقام یک انسان معرفی میشود.»
تمامی بخشهای کتاب بصورت مستند نوشته شده و منبع همهی مطالب پانویس شده. بخشهایی هم که به منبع مطلب اشارهای نشده، حاصل گفتگوی نویسنده با همسر فرهاد، #پوراندخت_گلفام هست. لابهلای فصلهای کتاب تکههای روزنامه دربارهی اتفاقات زندگی هنری فرهاد، عکسهای کاستها و یه سری عکسهای خانوادگی منتشر شده که حاصل کار رو جذابتر کرده.
شاید یه عده فرهاد رو فقط با همون آهنگ «کودکانه» که هر سال اسفند ماه پخش میشه میشناسند. متوجه نشدین کدوم آهنگ؟!! بوی عیدی... بوی توپ... بوی کاغذرنگی... گرفتین؟!
نسلهای پیشین رو نمیدونم، اما صدای فرهاد برای بیشتر همنسلهای من هنوز ناشناختهست. و چه حیف که فرهاد زود رفت.😞
◀️ #چند_سطر_کتاب :
بِرلین نیز میزبان یکی از کنسرتهای فرهاد در سفر آلمان بود. فرهاد در این کنسرت آهنگ شبانه2 (یه شب مهتاب) را اجرا کرد و حضار در تمام طول اجرا همراه با ریتم آهنگ آهسته دست زدند. این موضوع بار دیگر موجب دلخوری فرهاد شد. پس از این کنسرت، سعید مهرآور، کنسرتگذار برلین، مصاحبهی کوتاهی با فرهاد ترتیب داد. او از فرهاد پرسید به نظرش نقش یک خواننده در جامعهی امروزی چیست؟ فرهاد در پاسخ گفت: «جامعهها خیلی با هم فرق میکنن... ولی من فکر میکنم هنرمند، اعم از این که نوازنده باشه، یا خواننده، در هر کدوم از رشتههای هنری که باشه، باید یک مسئولیت داشته باشه: "عدم ارائهی کار مبتذل" و این البته مسلماً خیلی آسون نیست. اولین چیزی که شاید برای اکثر مردم مهم باشه اینه که هنر طبعاً از لحاظ مادی نمیتونه چیزی باشه. ولی اصولا اگه آدم قرار باشه از قِبَل هنر ارتزاق بکنه و تنها وسیلهی ارتزاقش هنر باشه، خودش از بین خواهد رفت ـ اگه بخواد کارش رو درست انجام بده ـ و اگه بخواد خودش رو درست نگه داره، کارش از بین خواهد رفت. این تصور منه.»
ص 104
🆔 @Axe_zirkhakii
هدایت شده از عکسهاے زیرخاکے
#کتاب : "چون بوی تلخ خوش کندر"
این کتاب به شرح زندگی فرهاد مهراد می پردازه. همون خط اول نویسنده اتمام حجت کرده با خوانندههای کتاب که: «در این کتاب قرار نیست موسیقی و هنر فرهاد معرفی شود. کاری نداریم که سبک موسیقی او چه بود، چه خواند و چگونه خواند. اینجا فرهاد در مقام یک انسان معرفی میشود.»
تمامی بخشهای کتاب بصورت مستند نوشته شده و منبع همهی مطالب پانویس شده. بخشهایی هم که به منبع مطلب اشارهای نشده، حاصل گفتگوی نویسنده با همسر فرهاد، #پوراندخت_گلفام هست. لابهلای فصلهای کتاب تکههای روزنامه دربارهی اتفاقات زندگی هنری فرهاد، عکسهای کاستها و یه سری عکسهای خانوادگی منتشر شده که حاصل کار رو جذابتر کرده.
شاید یه عده فرهاد رو فقط با همون آهنگ «کودکانه» که هر سال اسفند ماه پخش میشه میشناسند. متوجه نشدین کدوم آهنگ؟!! بوی عیدی... بوی توپ... بوی کاغذرنگی... گرفتین؟!
نسلهای پیشین رو نمیدونم، اما صدای فرهاد برای بیشتر همنسلهای من هنوز ناشناختهست. و چه حیف که فرهاد زود رفت.😞
◀️ #چند_سطر_کتاب :
بِرلین نیز میزبان یکی از کنسرتهای فرهاد در سفر آلمان بود. فرهاد در این کنسرت آهنگ شبانه2 (یه شب مهتاب) را اجرا کرد و حضار در تمام طول اجرا همراه با ریتم آهنگ آهسته دست زدند. این موضوع بار دیگر موجب دلخوری فرهاد شد. پس از این کنسرت، سعید مهرآور، کنسرتگذار برلین، مصاحبهی کوتاهی با فرهاد ترتیب داد. او از فرهاد پرسید به نظرش نقش یک خواننده در جامعهی امروزی چیست؟ فرهاد در پاسخ گفت: «جامعهها خیلی با هم فرق میکنن... ولی من فکر میکنم هنرمند، اعم از این که نوازنده باشه، یا خواننده، در هر کدوم از رشتههای هنری که باشه، باید یک مسئولیت داشته باشه: "عدم ارائهی کار مبتذل" و این البته مسلماً خیلی آسون نیست. اولین چیزی که شاید برای اکثر مردم مهم باشه اینه که هنر طبعاً از لحاظ مادی نمیتونه چیزی باشه. ولی اصولا اگه آدم قرار باشه از قِبَل هنر ارتزاق بکنه و تنها وسیلهی ارتزاقش هنر باشه، خودش از بین خواهد رفت ـ اگه بخواد کارش رو درست انجام بده ـ و اگه بخواد خودش رو درست نگه داره، کارش از بین خواهد رفت. این تصور منه.»
ص 104
🆔 @Axe_zirkhakii