#خاطره_شهید 🎤♥️
هوا به شدت سرد بود ، سید ابراهیم از پشتیبانی تازه یک اورکت گرفته بود که خیلے بهش می آمد!✨
شب با موتور راهی شناسایی منطقه شدیم .
در راه برگشت یک نگهبان سوری که در حال پست دادن بود 🌿 جلویمان را گرفت
با تندی از ما سوال میکرد. بعد از آن که طرف متوجه شد ما خودی هستیم باز هم تندی کرد !
کلافه شدم و میخواستم به زبان خودش با او صحبت کنم که سیدابراهیم دستم را فشار داد و آرام گفت :
یادت باشه ما سفیر امام زمانیم!😁♥️
کاپشنش را در آورد و تن نگهبان کرد ، زبانش از تشکر بند آمد...
برای عملیات راهی شدیم و سیدابراهیم سرما را تحمل میکرد ، اما خم به ابرو نمی آورد..!✌️🏻
#شهید_مصطفے_صدرزاده ♡
#پروفایل_شهید
#خاطره_شهید 🎤♥️
آقا مصطفے همیشه سر به زیر بود که مبادا چشمش به نامحرم بیافتد...
یک روز مادرم اومد پیش من گفت این آقا مصطفے تو خیابون از بغلش که رد میشم حتی سلام هم نمیکنه😕
ولی تو خونه دست و پای منو می بوسه...
وقتی آقا مصطفے اومد خونه ازش پرسیدم چرا این کارو میکنی؟
گفت: "تو که میدونی من تو خیابون به کسی نگاه نمی کنم☝️🏻✨🖇"
#شهید_مصطفے_صدرزاده ♡
راوی همسرشهید
هدایت شده از کانال شهید مصطفی صدرزاده 🖤
#خاطره_شهید 🎤🌿
هیچ وقت یادم نمی رود علاقه اش را به سادات و این موضوع را که چقدر دلش میخواست سید باشد...
یک بار ذوق زده برایمان تعریف کرد که خواب حضرت زهرا س را دیده✨
در خواب حضرت زهرا س عمامه ی مشکی روی سرش گذاشته و گفته بودند : اینقدر غصه نخور تو هم سیدے!♥️
#شهید_مصطفے_صدرزاده 🤍
🌐 کـانـال شهید مصطفـے صدرزاده👇
🆔 @shahidsadrzadeh1394
🤲 أللَّھُمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَـــرَج 🤲
هدایت شده از کانال شهید مصطفی صدرزاده 🖤
#خاطره_شهید ♥️📝
یکی از خصوصیت های بارز شهید صدرزاده تاکید بر نماز اول وقت بود،
همیشه اذان نماز صبح مقر را سیدابراهیم میگفت...
ما به دلیل اینکه بحث تبلیغ را انجام میدادیم و مستمر به نقاط مختلف سفر میکردیم نمیتوانستیم روزه بگیریم اما او روزه میگرفت و برای سحری بیدار می شد.
یک روز نماز صبح را با صدای سید بیدار شدم، توی مقر قدم میزد و لابه لای هر بند از اذانش فریاد میزد و میگفت: برادرها وقت نماز شده برپا، دلاورا بلند شوید وقت نماز است!✨
ما هم از آن به بعد سر به سرش میگذاشتیم و با اینکه صدای خوبی هم نداشت (با خنده) میگفتیم بعد از این با صدای خوش خودت اذان بگو!😁
#شهید_مصطفے_صدرزاده
🌐 کـانـال شهید مصطفـے صدرزاده👇
🆔 @shahidsadrzadeh1394
🤲 أللَّھُمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَـــرَج 🤲
هدایت شده از کانال شهید مصطفی صدرزاده 🖤
#خاطره_شهید
کار کردن برای خدا با زبان روزه و تنی خسته...
براے شهادت باید تلاش کرد...
باید با تنی خسته برای خدا کار کرد...
مصطفے خیلی مقید به روزه های مستحبی بود🍃
دهه ی اول ذی الحجه سال ۸۴ را به مدت هشت روز روزه گرفت...
ایامی که روزه بود فعالیت کاری بسیـاری داشت!
کارهای پایگاه و هیئت ، پست های شب، توان مصطفے را گرفته بود!🥀
عصر روز هشتم اومد منزل ، مدام تلفنش زنگ می خورد📱،اون روز نتونست استراحت کنه!
با ضعف بسیار زیاد و خستگی بلند شد که بره دنبال کاراش که از پایگاه بسیج تماس گرفتن...
ازش خواهش کردم ، روزه هستی بذار بعد از افطار برو الان نزدیک افطاره!🙁
گفت: لطفش به اینه که با زبان روزه برا خـدا قدم برداری :)
تا دم در دنبالش رفتم شاید از رفتن منصرفش کنم...
هنوز در بسته نشده بود که یه دفعه صدای مهیبی اومد یه لحظه در رو باز کردم خودم رو بالای سر مصطفے دیدم...
که از پله ها پرت شده بود پایین و تمام سروصورتش خونی شده بود!💔
بهش گفتم : دورت بگردم خدا راضی نیست که تو به خودت این همه ریاضت بدی!
مصطفے داشت خودش رو برای امتحان های خیلے سخت آماده می کرد که به چنین درجه بالایی برسه🕊
ان شاالله خداوند به ما هم چنین توفیقی عنایت کنه
#شهیدمصطفےصدرزاده
#راوےمادرشهید
🌐 کـانـال شهید مصطفـے صدرزاده👇
🆔 @shahidsadrzadeh1394
🤲 أللَّھُمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَـــرَج 🤲
6.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خاطره_شهید♥️🎙
#شهید_مصطفے_صدرزاده🌹
🌐 کـانـال شهید مصطفـے صدرزاده👇
🆔 @shahidsadrzadeh1394
🤲 أللَّھُمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَـــرَج 🤲