حَنایِ عیشِ جهان چون شَفَق نمی‌ماند دِلا! زِ دست مَده اشکِ ارغوانی را #کلیم_کاشانی 🦋 🌿آیـــــات در آیـــــنـه‌ی اَدبیـــــات

آمد نفس صبح و سلامت نرسانید بوی تو نیاورد و پیامت نرسانید #خاقانی 🦋

🌱جلوه‌های #خدا تو را مشغول نسازند خودش را دریاب! ز ذرّات جهان آیینه‌ها ساخت ز روی خود به هر یک عکسی انداخت به چشم تیزبینَت هر چه نیکوست چو نیکو بنگری عکسِ رخِ اوست چو دیدی عکس، سوی اصل بشتاب که پیش اصل نَبْوَد عکس، را تاب #جامی 🦋 🌿آیـــــات در آیـــــنـه‌ی اَدبیـــــات

✍به زبان ساده‌تر: در هر چیز که بنگری آیه‌ایست برای خواندن برای تماشا: برگی از شاخه بالای سرم چیدم، گفتم: چشم را باز کنید، آیتی بهتر از این می‌خواهید؟ #سهراب_سپهری 🦋 🌿آیـــــات در آیـــــنـه‌ی اَدبیـــــات

ای برادر تو همان اندیشه‌ای ما بقی تو استخوان و ریشه‌ای گر گُلَست اندیشه‌ تو، گلشنی وَر بُوَد خاری، تو هیمه‌ی گُلخَنی #مولوی 🦋 🌱گلخَن: آتشدان، تون یا مَزبَله بخشی از حمام‌های قدیمی جایی که فضولات حیوانات و خس و خاشاک می‌سوزاندند. 🌿آیـــــات در آیـــــنـه‌ی اَدبیـــــات

ذهن ما باغچه است، گل در آن باید کاشت ور نَکاری گلِ من، علف هرز در آن می‌روید زحمت کاشتن یک گلِ سرخ کمتر از زحمت برداشتن هرزگیِ آن علف است! گل بکاریم بیا تا مجالِ علفِ هرز فراهم نشود. بی گل‌آراییِ ذهن، نازنین! هرگز آدم، آدم نشود. #مجتبی_کاشانی 🦋 🌿آیـــــات در آیـــــنـه‌ی اَدبیـــــات

چیست اَندر خُم که اندر نَهر نیست؟ چیست اندر خانه کاندر شهر نیست؟ این جهان خُمَست و #دل چون جویِ آب این جهان حُجرَه‌ست و #دل شهرِ عُجاب #مولوی 🦋 🌱به چه درد می‌خورد که هزار شهر را بگردی اما به راه #دل خویش آگاه نباشی. ‌ #لطیف_هلمت 🦋 🌿آیـــــات در آیـــــنـه‌ی اَدبیـــــات

آن کس که هوایِ شاه دارد از لشکر بی‌عدد نترسد مرغی که ز دامِ نفسِ خود رَست هر جای که برپَرَد نترسد وان را که مدد از اندرونست زین عالم بی‌مدد نترسد #مولوی 🦋 🌿آیـــــات در آیـــــنـه‌ی اَدبیـــــات

آدمی در عالم خاکی نمی‌آید به دست عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی #حافظ 🦋 🌿آیـــــات در آیـــــنـه‌ی اَدبیـــــات

#عیبی باشد آدمی را که هزار هنر بپوشاند، و یک هنر باشد که هزار #عیب را بپوشاند. #شمس_تبریزی 📚 #مقالات 🦋 بدوز دیده باریک بین ز #عیب، که نیست لباس عافیتی به زِ #عیب‌پوشی‌ها #صائب_تبریزی 🦋 🌿آیـــــات در آیـــــنـه‌ی اَدبیـــــات