وَكَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ وَلِتَسْتَبِينَ سَبِيلُ الْمُجْرِمِينَ ﴿٥٥﴾
06.Anaam.55.mp3
2.02M
#تفسیر_ صوتی سوره انعام آیه ۵۵ (حاج آقا قرائتی )
و این چنین آیات را برمیشمریم، (تا حقیقت بر شما روشن شود،) و راه گناهکاران آشکار گردد.
معانی کلمات آیه
تستبين: بيان، تبيان و استبانت: آشكار شدن. «لتستبين» تا آشكار شود.
نکته ها
در شأن نزول آيه آمده است، جمعى گنهكار، خدمت پيامبر آمده و گفتند: ما خلافهاى زيادى كردهايم. حضرت ساكت شد. اين آيه نازل شد.
در اين سوره، خداوند دوبار جملهى: «كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» گفته است، يكى براى دلگرم كردن مؤمنان در همين دنيا (همين آيه)، يكى هم در آيهى 12 كه براى معاد است. «كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ»
جهالت، قبلا بيان شد كه در حديثى امام صادق فرمود: مراد از «جهالة» جهل به زشتى باطن گناه است كه شامل همه گناهكاران مىشود.
قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ۚ قُلْ لَا أَتَّبِعُ أَهْوَاءَكُمْ ۙ قَدْ ضَلَلْتُ إِذًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِينَ ﴿٥٦﴾
بگو: «من از پرستش کسانی که غیر از خدا میخوانید، نهی شدهام!» بگو: «من از هوی و هوسهای شما، پیروی نمیکنم؛ اگر چنین کنم، گمراه شدهام؛ و از هدایتیافتگان نخواهم بود!»
پیام ها
1- در پاسخ به تمايلات نابجاى مشركان مبنى بر پذيرش بتها و روش آنان، بايد با صراحت جواب نفى داد. «نُهِيتُ، لا أَتَّبِعُ، ضَلَلْتُ» (آرى؛ شرك، در هيچ قالبى مجاز نيست)
2- برخورد و موضعگيرىهاى پيامبر صلى الله عليه و آله، از وحى سرچشمه مىگيرد. «قُلْ، قُلْ»
3- برائت از شرك، جزو اسلام است. «نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ»
4- ريشهى شرك، هواپرستى است. «لا أَتَّبِعُ أَهْواءَكُمْ»
5- مبلّغ، نبايد در پى ارضاى هوسهاى مردم باشد. «لا أَتَّبِعُ أَهْواءَكُمْ»
6- هواپرستى، زمينهى هدايت را در انسان از بين مىبرد. لا أَتَّبِعُ أَهْواءَكُمْ ... ما أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِينَ
قُلْ إِنِّي عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَكَذَّبْتُمْ بِهِ ۚ مَا عِنْدِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ ۚ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ ۖ يَقُصُّ الْحَقَّ ۖ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ ﴿٥٧﴾
بگو: «من دلیل روشنی از پروردگارم دارم؛ و شما آن را تکذیب کردهاید! آنچه شما در باره آن (از نزول عذاب الهی) عجله دارید، به دستِ من نیست! حکم و فرمان، تنها از آنِ خداست! حق را از باطل جدا میکند، و او بهترین جداکننده (حق از باطل) است.»
معانی کلمات آیه
۱. تستعجلون: عجله: شتاب. استعجال: به عجله خواستن.
۲. يقص: قصص (بر وزن شرف): سرگذشت و نقل. «يقص»: حكايت مى كند.
۳. فاصلين: فصل: جدا كردن. فاصل: جدا كننده. منظور جدا كردن حق از باطل و قضاوت به حق است.
نکته ها
۱. «بَيِّنَةٍ» ازكلمهى «بينونة» (جدايى)، به دليلى گفته مىشود كه به طور كامل و روشن، حق وباطل را از هم جدا مىكند.
۲. دلائل و معجزات پيامبران، نه ثقيل بود نه مبهم، همه مىفهميدند و اگر لجاجت نمىكردند، از جان و دل مىپذيرفتند، به همين خاطر پيامبران خود را داراى «بيّنه» معرّفى مىكردند.
۳. كفّار مىگفتند: اگر راست مىگويى، چرا قهر خدا بر ما نازل نمىشود؟ «تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ» نظير آيهاى كه مىگفتند: اگر اين مطلب راست است، خدايا! بر ما سنگ بباران، «فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ» (انفال،۳۲)
۴. «استعجال» و عذاب خواهى در اقوام ديگر هم بوده و به حضرت هود و صالح و نوح هم مىگفتند: اگر راست مىگويى عذاب موعود را سريعاً براى ما بياور. «فَأْتِنا بِما تَعِدُنا» (اعراف، 70 و 77؛ هود، 32)
پیام ها
1- دعوت انبيا بر اساس «بينه» است، نه خيال و تقليد كوركورانه «عَلى بَيِّنَةٍ»
2- اعطاى بيّنه به پيامبر، پرتويى از ربوبيّت خداوند است. «بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي»
3- انبيا بايد بيّنهى الهى داشته باشند، نه آنكه طبق تقاضاى روزمرّهى مردم كار كنند. «بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي» (قرآن، بيّنه و دليل روشن وگواه حقانيّت پيامبر صلى الله عليه و آله است)
4- پيامبر اسلام به قرآنى كه بيّنهى اوست، احاطهى كامل دارند. ( «عَلى بَيِّنَةٍ» به معناى استعلا و احاطه بر مفاهيم قرآن است)
5- كافران، بيّنهى پيامبر را تكذيب مىكنند، ولى انتظار دارند او از هواهاى نفسانى آنان پيروى كند. «لا أَتَّبِعُ أَهْواءَكُمْ- كَذَّبْتُمْ بِهِ»
6- پيامبر، تنها فرستادهاى همراه با منطق و بيّنه است و نظام هستى به دست خداست. (با تقاضاى نزول سريع قهر الهى از پيامبر، قلع و قمع خود يا نابودى هستى را نخواهيد). «ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ»
7- آيه، هم تهديد كافران است، هم دلدارى پيامبر. «وَ هُوَ خَيْرُ الْفاصِلِينَ»
(تفسیر نور، جلد 2 - صفحه 472)