تکریمِ تماشای تو، لازم شده بر «حور»
...ای در نظر اهل زمین، قدر تو مستور!
پای دل عالم به حریم تو، گرفتار...
دلها به تمنّای عَلَمهای تومأمور
از داغ لب خشک تو، محزون شده عالَم...
در محفل سوگت، شده غمگین دل مسرور
صیاد دل عالمی و رسم، همین است:
افتند غزالان به تمنای «تو»، در تور
«بینالحَرَمین» تو، مسیر دل و چشم است...
فرقی نکند «زائر نزدیک» تو... با دور
در محضر تو، هدیهٔ ما، قطرهٔ اشک است
این است همان مختصر و اندک مقدور
«زخم» است دلم از اثر نقد عزایت...
زخمی که محرمبهمحرم، شده ناسور
وصف سخن و جلوهٔ یک عمر حضورت...
دایم شده بازیچهٔ دلهای کر و کور
موسای سخن، بسته لب از پرسش و پاسخ
اوقات تَکَلُّم شده وقف «تو» در این طور
ای کاش که بی «معرفت سوگ» نمانم...
تا آن که نماند هدف پاک تو، محصور
شایستهٔ شأنت، سخن پست نباشد....
اما کَرَمت، جور کند شیوهٔ ناجور
درگاه سلیمانی تو، تکیهٔ سوگ است
از لطف تو دارد سِمَت خادمیات، مور
شک نیست اگر خادم درگاه تو باشم...
مانند غبارم که بپاخاسته در نور
زنجیرزنی... سینهزنی... تعزیهخوانی...
«عرض ادب» ماست به آن «سینهٔ مَکسور»
در تکیه و... در خانه و... در کوچه و... بازار...
هرگز نرود از نظر... آن حَنجر مَنحور
آنسو، تو و عشاق زلالی که شهید ند
اینسو، منم و غفلتِ تکراریِ منفور
ای کاش تنم رایحهٔ عشق بگیرد...
آن لحظه که با «سِدر» بیامیزد و «کافور»
ای کاش شود کهنهحصیری کفن من....
اما دم آخر شود از مِهر تو مَمهور
https://eitaa.com/joinchat/2461139034Cebf89e083b
📢 مراقبۀ خاص محرّم، مراقبۀ اجابت دعوت سیّدالشُّهداست.
◼️ استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری:
«ما یک مراقبات عمومی داریم، یک مراقبات خاص داریم، مثلاً ماه رمضان، ماه محرّم، دهه ذیحجّه، هر کدام مراقبۀ خاص دارد. شب جمعه و سَحَر جمعه هم مراقبات مخصوص به خود دارد.
مراقبۀ محرّم، مراقبۀ اجابت دعوت سیّدالشُّهداست. ما باید مراقبه کنیم ببینیم چهقدر اجابت کردیم و به همراهیِ آن حضرت رسیدیم یا نه؟ در زیارت رجبیّه آمده «لَبَّيْكَ دَاعِيَ اللَّهِ إِنْ كَانَ لَمْ يُجِبْكَ بَدَنِي عِنْدَ اسْتِغَاثَتِكَ وَ لِسَانِي عِنْدَ اسْتِنْصَارِكَ فَقَدْ أَجَابَكَ قَلْبِي وَ سَمْعِي وَ بَصَرِي». آیا واقعاً قلب ما اجابت کرده یا خیر؟ آیا گوش ما دعوت حضرت حق را شنیده و به سمع رسیدیم؟ بَصَر ما عاشورا را دیده و به شهود عاشورا و به رؤیت آن دعوت رسیدیم؟ آیا حقیقت آن دعوت و آن ندایی که در عالَم هست را شنیدیم؟ این ندا تعطیل نشده. ندای حضرت هنوز هم در عالَم جاری است و خواهد بود؛ آیا به آن جذبهها رسیدیم یا نه؟ و آیا این اجابتها ما را به عاشورا رسانده است یا خیر؟
https://eitaa.com/joinchat/2461139034Cebf89e083b
سخنرانی_01.mp3
47.6M
🎙 #سخنرانی آیه الله سید مهدی میرباقری
روز اول ۱۴۰۲
🔰 هیئت ثارالله قم
https://eitaa.com/joinchat/2461139034Cebf89e083b
06) سخنرانی، آیة الله میرباقری.mp3
49.29M
سخنرانی آیه الله سید مهدی میرباقری
روز دوم ۱۴۰۲
🔰 هیئت ثارالله قم
https://eitaa.com/joinchat/2461139034Cebf89e083b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بندر بوشهر - سال ۱۳۴۹
گوشهای از مداحی مرحوم بخشو در مستند «اربعین» ناصر تقوایی که بعدها الهامبخش نوحهٔ «ممد نبودی» شد.
https://eitaa.com/joinchat/2461139034Cebf89e083b
1402.04.26_1.mp3
46.11M
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین استاد میرزا محمدی
📆 یکشنبه ۲۶ تیر ماه ۱۴۰۲
🕌 صفاییه | حسینیه شهداء
https://eitaa.com/joinchat/2461139034Cebf89e083b
📢 کسی که گرفتار آرزوهای طولانیِ دنیایی است، نمیتواند مهاجر الی الله باشد و با سیدالشهدا(ع) سیر کند.
🔹 اگر نتوانیم در فضای محرّم، از تعلقات و تعینات دست برداریم، قاعدتاً بعید است روز عاشوراء، لااقل در نیت، بتوانیم در صف اصحاب سیدالشهداء، جان خودمان را تقدیم کنیم. در «زیارت جامعة ائمة المؤمنین»، یک جملهای آمده که اگر ما در صفین، جمل، نهروان یا کربلاء نبودیم، بالنیات و القلوب در کنار شما هستیم. این حضورِ با نیت و قلب، وقتی است که انسان به امام حسین _ علیهالسلام _ که میرسد، دیگر همه چیز را فراموش میکند.
🔹 کسی که در کنار سیدالشهدا(ع) به یاد گذشته و آیندهها و در گرو آرزوهای طولانی است، نمیتواند مهاجر الی الله باشد و با حضرت سیر کند. به همین جهت است که آن حضرت از مکه که آمدند در خطبهشان فرمودند: «مَنْ کانَ فِینَا بَاذِلًا مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَائِنَا نَفْسَهُ فَلْیرْحَل مَعَنا»؛ کسی که حاضر است خون دلش را در راه ما بدهد و آماده لقاءالله است، با ما همراه شود. چون بین ما و لقاءالله فاصلهای نیست.
#استاد_میرباقری
https://eitaa.com/joinchat/2461139034Cebf89e083b
07) سخنرانی، آیة الله میرباقری.mp3
43.24M
سخنرانی آیه الله سید مهدی میرباقری
🔺 مراسم روز سوم ۱۴۰۲
🔰 هیئت ثارالله قم
https://eitaa.com/joinchat/2461139034Cebf89e083b
#سورهی_قیام
فأشارت الیه قالوا کیف نکلّم من کان فی المهد صبیاً
🏴دیدید واکنش یک بچهی کوچک را وقتی کسی ـ حتی اگر از نزدیکان و آشنایان باشد ـ با آن طفل معصوم تندی کند؟ بغض میکند و میترسد و سمت پدر و مادرش میدود و پشت آنها پناه میگیرد و تا مدّتها بعد هم اگر دوباره طرف را ببیند، غریبی میکند و لب میگزد و احتیاط به خرج میدهد و دور و بر آن مرد یا زن نمیپلکد. انگار که ترس، غل و زنجیری شده که دست و پایش را بسته و به هیولایی تبدیل شده که زبانش را بند آورده ...
🏴بچههای اهلبیت اما حساب جداگانهای دارند. حتی اگر قواعد وراثت را در نظر بگیریم، امامزادهها اولین ورثهی شجاعت و حمیّت و هیبت و عقلانیت و ذکاوت ِ پدرانشان هستند. معنا ندارد که پدرشان در یک جنگ نمایان کشته شود و چهل منزل با سرش همسفر شوند و بعد بگوییم بچه خیال میکرده که بابایش به مسافرت رفته ...
🏴 سید بن طاووس در لهوف حکایتی را نقل میکند که ثابت میکند به عجز درآوردن ِ ائمّهی کفر و پیشوایان نفاق، نه فقط کار بزرگان بنیهاشم است؛ که بخشی جدانشدنی از زندگی کودکان این قوم بوده؛ نشان میدهد که به کار بردن واژهای مانند «کودک» برای خردسالان ِ این خاندان هم، یکی از کارهای کودکانهی ماست.
🏴 یزیدی که در پایتخت امپراطوریش مفتضح شده و در جنگ خطبهها و گریهها و روضهها دستهای نجسش را بالا برده، به حضرت سجاد پیشنهاد میدهد که پسرش با یکی از پسران حسین کشتی بگیرد. حتماً خیال میکرده با این مکر، میتواند در مقابل مردم جنایتش را به یک دعوای خانوادگی بین پسرعموها تقلیل دهد که بعد از جنگی اتفاقی، تصمیم گرفتهاند آشتی کنند و کینهها را کنار بگذارند و به بازی و تفریح و شادی بگذرانند.
🏴حالا در نظر بگیرید طفل معصومی را که بزرگترین فجایع را به چشم خود دیده و عمق جنایت وحشیترین سلّاخها را با تمام وجود درک کرده و حالا هم در اسارت همان آدمکشهاست؛ بغض میکند و میترسد و پناه میگیرد و زبانش بند میآید و به خود میلرزد؟! ابداً! با عقلانیت و ذکاوتش به خوبی فهمیده که یزید چه معرکهای به راه انداخته و چه نیرنگی را تدبیر کرده و شجاعت و حمیّتش را طوری در کلمات سرازیر میکند که ...
🏴 من حدس میزنم زینالعابدین بعد از شنیدن پیشنهاد یزید، به جای آنکه حرفی بزند، مثل مریم مقدس، دشمنان را به کودکی حواله داد که در کنارش بود: «فاشارت الیه».
یزید هم مثل علمای یهود پر از تعجب شده و با خودش گفته: «کیف نکلّم من کان فی المهد صبیا» اما عمرو بن الحسین ـ که به روایت سید بن طاووس «صغیر» بوده ـ چیزی نگفته جز این:
«هرگز! به جای این کار، یک خنجر به من و یک خنجر به فرزندت بده تا با او بجنگم».
لابدّ لحنش همان لحن محکمی بوده که عیسی در گهواره داشته: «انی عبدالله ... جعلنی مبارکا این ما کنت ...»
🏴 اعجازی که روح این پسر در برابر امپراطور به نمایش میگذارد، طوری زادهی معاویه را به عجز میرساند و به زمین گرم میکوبد که راهی جز یک فحّاشیِ بچهگانه برایش باقی نمیماند؛ کاری که یک مرد عادی در برابر یک بچهی کوچک هیچوقت انجام نمیدهد و آن را خفّت و خواری برای خودش حساب میکند. چه برسد به اینکه یک امپراطور به پسری فحّاشی کند که پدر و برادرانش را از دست داده و به اسارت قاتلان آنها در آمده. این ناسزاها به عمرو و پدرش طبعاً قابل نقل و ترجمه نیستند ... اما این حجم از استیصال و درماندگی و انفعال برای یک حاکم فاتح در برابر یک خردسالِ دربند کشیده شده، همان معجزهای است که کار هر روز ِ آلالله است. آلالله هم که میدانید یعنی چه؟ یعنی خانوادهی خدا ...
🏴 جامعهی کبیره است که روی لبهایم میلغزد:
خضع کل جبّار لفضلکم و ذلّ کلّ شیء لکم
تمامی جباران در برابر فضل شما خاضع شدهاند و همه چیز در مقابل شما به خاک ذلّت افتاده ...
▪️خیلی مانده تا شیعه بفهمد حقیقت روضههای سه سالهی حسین را ...
🖊محمدصادق حیدری
https://eitaa.com/joinchat/2461139034Cebf89e083b
سخنرانی شب دوم محرم(هیئت بقیه الله(عج) قرارگاه جهادی شهید بلباسی).mp3
16.28M
🔊 #صوت_سخنرانی با موضوع:
《فتنه اعتقادی؛ مشروطه اقتصادی》
🎙️حجتالاسلام محمدصادق حیدری
🗓 #شب_دوم محرم ۱۴۴۵
◾️چهارشنبه ۲۸تیر۱۴۰۲
🕌هیئت معظم بقیه الله (عج) و قرارگاه جهادی شهید بلباسی. شهر ساری
https://eitaa.com/joinchat/2461139034Cebf89e083b
سخنرانی شب سوم محرم_هیئت بقیه الله (عج) قرارگاه جهادی شهید بلباسی.mp3
32.85M
🔊 #صوت_سخنرانی با موضوع:
《فتنه اعتقادی؛ مشروطه اقتصادی》
🎙️حجتالاسلام محمدصادق حیدری
🗓 #شب_سوم محرم ۱۴۴۵
◾️پنجشنبه ۲۹ تیر۱۴۰۲
🕌هیئت معظم بقیه الله (عج) و قرارگاه جهادی شهید بلباسی. شهر ساری
https://eitaa.com/joinchat/2461139034Cebf89e083b
ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم
از حرم تا قتلگه با شور جانبازی دویدم
آنچنان دل بُرد از من بانگ هَل مِن ناصِر تو
کآستینم را ز دست عمّه ام زینب کشیدم
فرصتی نیکو ز هل من ناصرت آمد بدستم
تو کرم کردی که من در قلزم خون آرمیدم
جای تکبیر اذان ظهر در آغوش گرمت
بانک مادر مادرِ زهرا در این صحرا شنیدم
گرچه طفلی کوچکم امّا قبولم کن عمو جان
بر سر دست تو من قربانی شش ماه دیدم
کس نداند جز خدا کز غصّۀ مظلومی تو
با چه حالی از کنار خیمه در مقتل رسیدم
دست من افتاد از تن گو سرم بر پایت اُفتد
سر چه باشد تیر عشقت را بجان خود خریدم
تا بُرون از خیمه گه رفتی دل من با تو آمد
تو برفتن رو نهادی من زماندن دل بُریدم
جای بابایم امام مجتبی خالی است اینجا
تا ببیند من به قربانگاه تو آخر شهیدم
ناله ای از سوز دل کردم به زیر تیغ قاتل
شعله ها در نظم عالم سوز «میثم» آفریدم
(غلامرضا سازگار)
https://eitaa.com/joinchat/2461139034Cebf89e083b