آلین الکان روزنامهنگار معروف آمریکایی مصاحبهای را با اورهان پاموک به بهانه انتشار رمان «Veba Geceleri»(شبهای طاعون) انجامدادهاست. پاموک دربارهی همزمانی انتشار رمان با شیوع کرونا میگوید:
خیلی اتفاقی بود. اصلاً پیشبینی این اوضاع(شیوع کرونا) را نکرده بودم. صحنههایی از طاعون در اولین کتابم یعنی «قلعهی سفید» هست که در قرن هفدهم و در استانبول یا همان قسطنطنیه اتفاق میافتد. تقریباً چهل سال پیش، در سال 1983، رمان «خانهی خاموش» را نوشتم... درست بعد از تمام شدن رمان «زنی با موهای قرمز» با خودم گفتم حتی اگر رمان تاریخی من با موضوع طاعون، پروژهی بسیار بزرگی هم باشد، باید آن را بنویسم... دوستانم... معتقد بودند که هیچ کس با این کتاب ارتباط برقرار نخواهد کرد و بشریت پدیدههای ناپسندی مثل طاعون و وبا را پشت سر گذاشتهاست. من اول با آنها همعقیده بودم، اما مجدداً مصمم شدم این رمان را بنویسم. پس نوشتم و نوشتم و نوشتم. من این بیماری همهگیر را پیشبینی نمیکردم، اما تاریخ بشریت هیچوقت از چنین همهگیریهایی در امان نبودهاست.
در سالروز اعلام جهانی همهگیری کرونا متن کامل مصاحبه پاموک با ترجمه اختصاصی میدان آزادی را بخوانید.
#اورهان_پاموک
#دفتر_ترجمه_میدان_آزادی
#مجله_میدان_آزادی
#ادبیات_ترکیه
#ادبیات
6⃣2⃣
@Azadisqart
بخشی از مصاحبه پاموک با آلین الکان:
_ از خودکار برای نوشتن استفاده میکنید؟
من یک «دستینویس» هستم، شاید یکی از آخرین گونههای دستینویسها. به درد موزه میخورم و همهی ویژگیهای آن را هم دارم. من تکتک برگههایی را که در چهل و پنج سال گذشته روی آن نوشتهام نگه داشتهام. سال آینده هفتادساله خواهم شد و ناشر من امیدوار است نمایشگاهی ترتیب دهد دربارهی مردی که در چهل و پنج سال گذشته مشغول نوشتن با دست بوده است.
_ چیزی را که نوشتهاید برای تایپیست املا میکنید یا خودتان آن را در کامپیوتر تایپ میکنید؟
تنها افراد خارقالعاده با استعدادهای ماورائی میتوانند دستخط من را بخوانند. آنها نوشتههای من را رونویسی میکنند و دوباره برای من میفرستند. بعد، مثل مارسل پروست غلطهای متن را میگیرم و چیزهایی به آن اضافه میکنم.
_ تا به حال سعی کردهاید با کامپیوتر بنویسید؟
فقط ایمیل. من نویسندهی کندی هستم و نمیخواهم تمام روز به کامپیوتر نگاه کنم.
متن کامل مصاحبهی پاموک به بهانه انتشار «شبهای طاعون» را اینجا ببینید.
#اورهان_پاموک
#دفتر_ترجمه_میدان_آزادی
#مجله_میدان_آزادی
#ادبیات_ترکیه
#ادبیات
6⃣3⃣
@Azadisqart
کشوری که امروز به نام ترکیه میشناسیم حاصل یک سزارین سخت به دست فعالان سیاسی به نام «ترکهای جوان» است که سلطنت را سرنگون و غربگرایی را در آن بنیادگذاری کردند و به این ترتیب ترکیهی جدیدی به وجود آوردند که بهلحاظ هویتی همیشه بر لبهی برخورد دو فرهنگ شرق و غرب قرار دارد.
اورهان پاموک در رمان «زنی با موهای قرمز» به همین فرآیند غربیسازی فرهنگ ترکیه اشاره میکند و آن را بستر تعریف کردن داستان زندگی مردی به نام آقای «جِم» قرار میدهد. جم مردی است که باید شاهد پوستاندازی نظام سیاسی ترکیه از استبداد آتاتورک در کودکیاش تا دورانهای پس از آن باشد.
جم در کودکی خودش کارگری و کندن چاه را تجربه میکند و تجربهی کار کردن بهتنهایی در اعماق زمین از او یک انسان شهودی میسازد. بنابراین وقتی حفر چاههای عمیق به فرآیندی ماشینی تبدیل میشود او این تفاوت را حس میکند. همانطور که تغییر کردن فرهنگ کشورش را حس میکند. در حالی که خیلی از هموطنان او متوجه این فرآیند غربگرایی نیستند، او بهدنبال ریشههای خودش در شاهنامه و نمایشنامهی «اودیپوس شهریار» میگردد.
به بهانه زادروز نویسنده مشهور ترکیه «اورهان پاموک» یادداشت تلفیق اسطورههای شرقی و غربی در رمان «زنی با موهای قرمز» را بخوانید.
#زنی_با_موهای_قرمز
#اورهان_پاموک
#مجله_میدان_آزادی
#ادبیات
#کتاب
2⃣3⃣3⃣
@azadisqart