eitaa logo
بچه حزب اللهی
6.7هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
11.7هزار ویدیو
28 فایل
🌺بسم الله الرحمن الرحیم 🌺 ⚜️کانال » بچه حِزبُ اللّٰهی 💛 فَإِنَّ حِزبَ اللَّهِ هُمُ الغالِبونَ💛 خبر وتحلیل کم ولی خاص . سیاسی ونظامی . داخلی وخارجی . جبهه مقاومت. 🌹 ادمین: @Pirekharabat313 تبلیغات: @Amirshah315 لینک کانال: @BACHE_HEZBOLLAHI
مشاهده در ایتا
دانلود
‏۱۳۲۰ بود که متفقین به خاک کشور حمله کردند، نیروهای شوروی همدان، تبریز، قزوین و مشهد رو بمباران کردند، شاه مملکت از کشور فرار کرد، هزاران غیرنظامی کشته شدند، قحطی نان و ارزاق دامنگیر کشور شد و ... ‌. حالا چی؟! قوی‌ترین نیروی هوایی منطقه، حمله‌ای کرده که به اذعان رسانه‌های خودشون «ناامید‌کننده» بوده و اکثر حملات رهگیری شده! این اقتدار مدیونِ رهبری این سید عظیم‌الشأن الان اگر سال ۱۳۳۰ بودیم ، انگلیس تا تهران و روس تا قزوین ، آمده بود و سپاه و ارتش، اسلحه خود را کف پادگان ول کرده و فرار می کردند . انقلاب اسلامی ایران با اراده خدا ، پیروز گردید تا برای تحقق آیه هفتم اسراء ، اینگونه اتفاق جگر سوز نیفتد . @BACHE_HEZBOLLAHi
🔺️ ‏باز داره بوی فریب مذاکره و آتش‌بس میاد @BACHE_HEZBOLLAHi
8.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خیلی باحاله، جسارت یمنی‌ها چیز دیگری است؛  یک یمنی رفته با ترامپ عکس بگیرد بهش می گوید:   گوسفند ابنِ گوسفند الاغ ابنِ الاغ  😉 @BACHE_HEZBOLLAHi
✍️ اینکه می‌بینید در دو هفته‌ی اخیر: 🔺 دلار ۵۰ تومان میشود ۶۷ هزار تومان 🔺 سکه ۳۵ میلیونی میشود ۵۵ میلیون 🔺 و شاخص بورس به زیر ۲ میلیون واحد سقوط میکند! ✍️ این نه ربطی به آمدن دارد، نه ربطی به در منطقه و نه ربطی به و تهدید دشمن! ✍️ شهید رئیسی، در زمان عملیات یک، بورس را سبز نگه داشت، قیمت سکه را ثابت نگه داشت. حتی دلار تا دو هزار تومان هم ریزش کرد! ⁉️ معنای این اوضاع چیست؟ ✍️ پیاده‌نظام حرامزاده و جنایتکار در داخل ایران، در حال ایجاد فضای شوک و بهت و علیه مردم هستند تا اینگونه القاء کنند: ‼️ دلیل گرانی، تورم و سقوط و افزایش سرسام‌آور قیمت ارز و سکه، و طلا؛ حضور منطقه‌ای ایران در برابر شرارت‌های آمریکاست! مردم ایران، اگر می‌خواهید شما اصلاح شود، باید حکومت را مجبور کنید که و و را رها کند ❌ ✍️ عزیزان؛ مشکل ما، مدیران میانی، جریان تصمیم‌سازی و مشاوران هستند که مثل موریانه کرده‌اند و همه‌چیز را از درون می‌جوند! @BACHE_HEZBOLLAHi
12.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌فوق العاده زیبا بدون هیچ توضیحی ببینید...🥰 💪تاریخ اینجوری ساخته میشه... ‌ 🔊اینقدر منتشر کنید تا جهانی بشه ‌ @BACHE_HEZBOLLAHi
🔴 درس نظامی از امیرالمؤمنین(ع) 🔹در عصر خلافت حضرت امیرالمؤمنین _علیه‌السلام_ عده‌ای از دشمنان تحرکات ظاهراً کوچک و جزئی در راستای ضربه به پایه‌های نظام اسلامی و سلب امنیت جامعه انجام دادند. از جمله‌ اینکه سرکشی‌ها و طغیان‌هایی در بصره ترتیب دادند و نهایتا با حملاتی خرد و کوچک به دارالاماره، به جناب عثمان‌بن‌حنیف _ از اصحاب نزدیک حضرت و والی بصره_ تعرض کردند. 🔹 برخی با کوچک‌نمایی و تقلیل‌گرایی واقعه، گفتند الحمدلله جناب والی‌بصره جراحت‌های کوچکی برداشته‌اند و زنده‌اند.  اقدام کوچکی بوده؛ نیاز به پاسخ وسیع و کوبنده نیست. حضرت _ علیه‌السلام _ اما ظاهر شدن اقدامات کوچک را نشانه‌ای بر دشمنی و عداوت بزرگ دانستند و همراه لشکری بزرگ به بصره رفتند و طی پاسخی کوبنده، جنگ جمل به وقوع پیوست. و آقای ما _روحی فداه_ بر فراز منبر نشست و فرمود که: « به خدا سوگند من هم چون کفتار نیستم که با ضربات آرام و ملایم در برابر لانه‌اش به خواب رود تا صیاد به او رسد و دشمنی که در کمین او است، غافلگیرش کند!» @BACHE_HEZBOLLAHi
🌐 موافقت پارلمان عربی برای اقامه دعوی علیه رژیم صهیونیستی پارلمان عربی با درخواست عراق برای تشکیل تیم پارلمانی جهت اقامه دعوی علیه رژیم صهیونیستی در خصوص جنایت و نسل کشی این رژیم در دیوان کیفری بین‌المللی لاهه موافقت کرد. @BACHE_HEZBOLLAHi
ساعتی قبل عملیات موفقیت آمیز در اطراف پایگاه گلیلوت ، مقر یگان جاسوسی و ارتش سایبری اسرائیل در تل آویو انجام شد که یک کامیون با شدت به اتبوسی که کارمندان امنیتی یگان ۸۲۰۰ را به عنوان سرویس اداری جابجا میکرد کوبید. عملیات در فاصله کمی از پایگاه گلیلوت انجام شوه و تا کنوت ۴۰ زخمی و ۶ مرده داشته است. این عملیات از آن جهت مهم است که نشان می دهد در شرایط جنگی و امنیتی که تمامی نیروهای ارتش، پلیس و امنیتی آماده باش هستند، دستگاه نظامی، پلیسی و امنیتی اسرائیل با چه ضعفی مواجه هستند که چنین عملیاتی در جلوی مقر جاسوسیشان انجام می شود و جاسوس هایشان نفله می شوند. میخواستند جنگ را به خیابان های تهران بکشانند اما اکنون ایران جنگ را به سراسر اراضی اشغالی و مخصوصا به تل آویو و درون پایگاه امنیتی گلیلوت کشانده است. راستی؛ فکر نمیکنید این عملیات تلافی حمله در سیستان بلوچستان به مرزبانی و مرزبانان ما باشد؟! چون می دانید که اسرائیل پیرو دکترین اتحاد با پیرامون، همیشه با قومیت ها رابطه دارد تا هر قومیتی را علیه کشور خودش بشوراند تا کشور را تجزیه کنند. مثلا تجزیه طلبان کرد و جدایی طلبان بلوچ و جیش العدل و دیگران. @BACHE_HEZBOLLAHi
5.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عملیات اسرائیل درواقع همان عملیات حمله یا تهاجم آمریکا بوده است که در چند مرحله طراحی شده بود، حمله به پدافند بخش اول این ماجرا بود و بعد قرار بود در مراحل دیگر به اعتراضات ساختگی در خیابان ها هم برسد و در این میان کوادکپتر هایی که توسط خائن هایی به پرواز در آمده بود قرار بود طی چند ساعت بعد به صورت مستمر اما با فاصله زمانی صدای انفجار ها از شهر هایی مانند تهران شنیده شود یک سناریو همه جانبه برای وارد کردن یک شوک بزرگ به جامعه بود. به لطف خدا این عملیات با بدترین شکل ممکن به فضاحت کشیده شد @BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
عملیات اسرائیل درواقع همان عملیات حمله یا تهاجم آمریکا بوده است که در چند مرحله طراحی شده بود، حمله
حملات هوایی حداکثری اسقاطیل به ایران با پدافند حداکثری ایران شکست خورد و طرح دشمن در نطفه خفه شد ، و قوی ترین حمله هوایی غرب بعد از جنگ دوم جهانی شکست خورد. با توجه به شکست موج اول حمله اسقاطیل ، اراذل و اوباش سازمان یافته ، چون دیدند ، حملات مقرره ، ضعیف و کم اثر بوده است ، از لانه های خود بیرون نیامدند و. سناریو اعتراضات مثلا مردمی ، در نطفه خنثی گردید ، و دشمن چون چنین دید ، خود ، از ادامه سناریو ، خود داری کرد . آنچه از این اتفاق به نظرم می رسد . ۱- با ادعای خود صهیونیستها عملیات وسیع بوده ۲- عملیات اولیه با توجه به وسعت آن، به دلیل پدافند قوی ایران ، به اهداف خود در مرحله اول که برخورد تعداد زیادی موشک پرتابه به شهر های ایران بود ، محکوم به شکست شد . ۳- اراذل و اوباش نفوذی بعدی چون چنین حملات را خفیف دیدند ، از لانه های خود بیرون نیامدند . ۴- دنیا و منطقه و مردم ایران ، به قدرت پدافند هوایی ایران پی بردند و در سناریوهای احتمالی ، حملات هوایی ، در صد زیادی را برای شکست ، حملاتشان کنار می گذارند . ۵- برتری پدافند بومی ایران را دنیا دید . ۶- ایرانیان متوجه قدرت جلوگیری از پرتابه های دشمن توسط پدافند ایرانی شدند و خاطرشان از اقتدار پدافندی ، جمع گردید . ۷- کشور های شیوخ عرب خلیج فارس ، به اقتدار پدافندی و تکنولوژی ایرانی ، پی بردند . ۸- عده ای شایعه و محاسبات اشتباهی خود را در جامعه ، مبنی بر برخورد موشک به شهرهای ایران و گسترش اغتشاشات و اعتراضات مردمی ، را عملا دیدند حملات رژیم صهیونیستی با کمک آمریکا و بعضی از کشورهای منطقه، بسیار قوی بود. اما قوی تر از آنها پدافند بومی و هشیار ایران بود که چنین حملاتی را با کمترین خسارت ، سرکوب کرد. ۹- دشمن هر چه در توان داشت به صحنه آورد ولی ، در همان اوایل حمله ، شکست خود را دیدند و بقیه سناریو را کنسل کردند . ۱۰- شکست حمله شنبه شب ، باعث دلهره تحو لات بعدی در کشورهای منطقه از اقتدار ایران گردید ۱۱- تئوری زیبا کلام که یک تیر چراغ برق در ایران سالم نمی ماند. از بین رفت. ۱۲- مقاومت ، دلش از اقتدار پدافندی ایران ، دلگرم شد . چین و روس هم قدرت موشکی غرب را تا حدودی حدس زدند ، که توان مقابله با آن را دارند . ۱۳- امید ضد انقلاب از حمله حمله کردن ، غرب و اسراییل به ایران ، ناامید گردید حسین زاده @BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_صد_هفتاد_ششم🎬: اولین فرزند ابراهیم که نامش را «اسماعیل» نهادند پ
🎬: اینک لحظه وداع فرا رسیده بود، ابراهیم دلش گرفته بود البته او به خدای خود ایمان و باور قلبی داشت چراکه خدای یکتا همان است برای او که نوزادی یک ساعته بود از انگشتش شیر جاری نمود و حمایت کرد تا قد کشید اما از اینکه همسر عزیز و فرزند دلبندش را ترک کند غمی عظیم بر دلش نشسته بود ولی امر خدا باید به تمامی اجرا می شد، او با خانواده اش خدا حافظی کرد و قرار شد هر چند مدتی یکبار ابراهیم با طی الارض به آنجا بیاید و از آنها سرکشی کند. ابراهیم قدمی از هاجر و اسماعیل دور شده بود با دل شکسته زیر لب اینچنین دعا نمود: پروردگارا ! این منطقه را منطقه ی امنی قرار بده و خانواده ام را از پرستش بت ها دور بدار، چرا که بت ها بسیاری از مردم را گمراه کردند از این دعا معلوم می شود که حضرت ابراهیم بسیار از بت و بت پرستی سختی دیده است که این دعا را می کند. ایشان در ادامه دعایش فرمود: کسی که از من تبعیت کند از من است و کسی که مرا عصیان کند پس قطعا خداوند آمرزنده و مهربان است، پروردگارا ! من خانواده ام را در منطقه بی آب و علفی نزد خانه ات سکنی دادم تا نماز را به پا دارند؛ خدایا دل های مردم را به سوی آن ها مایل کن. وبا گفتن این دعاها، هاجر و فرزندش اسماعیل را در این منطقه بی آب و علف رها کرد. هاجر هم که قلبش مالامال مهر خدا و ابراهیم بود با ایمان قوی و روحی بلند که داشت میتوانست این شرایط و امر پرورگار را تحمل کند و از این آزمایش سربلند بیرون بیاید. حال ابراهیم سوار بر براق شد و به سمت شام رهسپار گشت. با رفتن ابراهیم، هاجر و اسماعیل تنهاتر از قبل شدند، تیغ داغ آفتاب به تنشان می نشست و هاجر سعی می کرد همانطور که سایه آن پارچه جابه جا میشود، نوزادش را جابه جا کند تا از گرمای هوا کمتر اذیت شود. اما گرمای مکه به خودی خود سوزاننده است و هنگامی که گرمای آفتاب بالا گرفت و خورشید به وسط آسمان رسید، عطش بر اسماعیل این نوزادی که تازه چند روز پا به این دنیا گذاشته بود، فشار آورد. هاجر مادر است، بی تابی فرزندش او را به هول و ولا انداخت و برای طلب آب در بیابان شروع به دویدن کرد. اما جز بیابان و صخره ها و ریگ های سوزان چیزی در اطراف نبود، او به سر حد استیصال رسیده بود و در این هنگام با صدای بلند فریاد زد : آیا کسی در این بیابان هست که به داد ما برسد؟ در این هنگام ابلیس خود را به صورت مردی درآورد و همانطور که قهقه میزد رو به هاجر گفت: دیدی آخر ابراهیم تو را و این فرزندت را در این بیابان رها کرد و تنها گذاشت! دیدی امیدی به ابراهیم و خدایش نیست، چرا که جنس عاطفه ابراهیم از جنس مهر خدایش هست پس وقتی ابراهیم به تو و فرزندت التفاتی نکرد، خدایش هم به شما توجهی ندارد، پس به سوی من بیا و دست به دامان من بزن که من هر چه خواهی به تو می دهم و تو را مانند ابراهیم، تنها نمی گذارم. 🙏الان تمام حیثیت بعدی بنی اسماعیل و خط هدایتی آنان به این مادر مرتبط است و هاجر باید امتحانی سخت شود، چرا که قرار است شجرهٔ انبیاء را مادری نماید. ابلیس بار دیگر فریاد زد: به سوی من بیا تا تو را سیراب کنم. حضرت هاجر دندانی بهم سایید و فرمود: دور شو ای ابلیس رانده شده، تا خدا هست مرا او کفایت می کند، همانا این هجرت به امر خدا و تدبیر ابراهیم که همه از مهر و عاطفهٔ بی حدش نشأت میگیرد است، همانا خداوند من همان است که جان داد به این طفل و قدرت هر کاری را دارد، تو یک رانده شده هستی که جز فریب و نیرنگ کاری از تو ساخته نیست، گمشو که نمی خواهم نفس متعفنت در این فضا بپیچد. در این هنگام ابلیس ناپدید شد، اسماعیل بی تاب تر از قبل گریه می کرد، هاجر از جا بلند شد و به نظرش رسید که در بالای کوه روبه رو چشمه آبی است پس با شتاب شروع به دویدن نمود و هر چند متر که می رفت، پشت سرش را نگاه می کرد تا اسماعیل را ببیند. او آنقدر دوید تا به کوه رسید و به پشت سر نگاه کرد، اسماعیل در دیدش نبود، به کوه نگاه کرد و دید که اصلا اینجا آب نبوده و گویا او از شدت تشنگی و عطش و البته استیصال سراب میدیده پس به عقب برگشت و به نظرش رسید که کمی آن طرفتر از اسماعیل آب است و با شتاب راه رفته را برگشت و متوجه شد که باز هم سراب دیده، گریه اسماعیل بلندتر شده بود و هاجر هفت بار مسیر طولانی و آتشین بین کوه مروه و صفا را با شتاب پیمود و هر بار به آبی نمی رسید و هر چه بود سراب بود و سراب... هاجر برای دفعه هفتم خودش را از کوه بالا کشید و در کنار اسماعیل نشست، کودک از شدت تشنگی و عطش دیگر نای گریه کردن نداشت و مانند انسان محتضری که دست و پا می زند شروع کرد پاهای کوچک و ظریفش را روی خاک کشیدن... هاجر که اسماعیل را در این حالت دید، سرش را روی بازوهایش گذاشت و همانطور که زار زار گریه می کرد فرمود: