eitaa logo
بچه حزب اللهی
5.8هزار دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
7.7هزار ویدیو
21 فایل
🌺بسم الله الرحمن الرحیم 🌺 ⚜️کانال » بچه حِزبُ اللّٰهی 💛 فَإِنَّ حِزبَ اللَّهِ هُمُ الغالِبونَ💛 خبر وتحلیل کم ولی خاص . سیاسی ونظامی . داخلی وخارجی . جبهه مقاومت. 🌹 ادمین: @Pirekharabat313 تبلیغات: @Amirshah315 لینک کانال: @BACHE_HEZBOLLAHI
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 رکورد ارسال تسلیحات از اسرائیل به باکو شکسته شد. حداقل ۱۲ پرواز نظامی از اسرائیل به باکو در نوامبر ۲۰۲۴ توسط شرکت هواپیمایی بدنام باکویی سیلک وی انجام شده که به حمل سلاح و تجهیزات نظامی و نیروهای تکفیری میپردازد. برای مقایسه، در ماه اکتبر ۶ پرواز ثبت شده. تحرکات حامی از آمادگی نظامی باکوست ... @BACHE_HEZBOLLAHi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅فرمانده دافوس ارتش: حوادث سوریه نشان داد که نباید از آینده غافل شویم و باید جنگ شناختی را جدی بگیریم. امیر سرتیپ ولی‌وند در نخستین همایش ملی «فرماندهی و کنترل جنگ شناختی»: رویدادهای مختلفی که در دنیا در حال انجام است مثل جنگ روسیه و اوکراین نشانگر این است که ما تمام تجارب و آموزه‌ها را باید به کار ببندیم ولی از آینده به هیچ عنوان غافل نشویم و جنگ شناختی رو جدی بگیریم. منظورم این بود که ما در این همایش همگی دنبال این هستیم دچار غافلگیری‌های تاکتیکی عملیاتی و راهبردی نشویم @BACHE_HEZBOLLAHi
✅ رهبر معظم انقلاب ۱ فروردین ۱۳۹۳: اگر ملتی قوی نباشد به او زور خواهند گفت، باج گیران عالم از او باج میخواهند، او را زیرپا لگد میکنند و به او هجوم و توهین میکنند. @BACHE_HEZBOLLAHi
22.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حذف «اشهد ان علیً ولی الله» از اذان حرم دخت مکرم امیرالمومنین حضرت زینب سلام الله علیها البته در زمان حكومت بشار اسد هم تا همین چند سال اخیر ، همین اذان اهل سنت در این حرم مطهر پخش می شد @BACHE_HEZBOLLAHi
🎥پوتین: غرب روسیه را به سمت خطوط قرمز سوق می‌دهد ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، در نشست وزارت دفاع درمسکو با انتقاد ازافزایش فعالیت‌های نظامی غرب،به تهدیدات امنیتی پیش روی روسیه اشاره کردوگفت: 🔸غرب درحال سوق دادن روسیه به خطوط قرمز است و مسکو نمی‌تواند نسبت به این موضوع بی‌تفاوت باشد و پاسخ ندهد. 🔸 آنها قوانین خود را بر جهان تحمیل می‌کنند،در حالی که تنها به یک قانون پایبند هستند:هیچ قانونی درکارنیست. 🔸پوتین با اشاره به استقرار نیروهای غربی در اروپا گفت: کشورهای اروپایی هزینه‌های نظامی خود را افزایش داده و نیروهای ضربتی را در نزدیکی مرزهای ما مستقر کرده‌اند. اکنون بیش از ۱۰۰,۰۰۰ نیروی نظامی غرب در اروپا حضور دارند که بسیار بیشتر از حد لازم است. 🔸وی همچنین ازاقدامات آمریکا در منطقه آسیا-اقیانوسیه انتقاد کرد وافزود:ایالات متحده در حال گسترش حضور خود در این منطقه و ایجاد اتحادهای نظامی و سیاسی جدید است که ساختار امنیتی تثبیت‌شده‌ای را که طی دهه‌ها شکل گرفته بود، تضعیف می‌کند. 🔸پوتین بار دیگر نسبت به اقدامات تحریک‌آمیز غرب هشدار داده و تأکید کرد روسیه آماده پاسخ به تهدیدات است. @BACHE_HEZBOLLAHi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 امروز کانال شورای اطلاع رسانی دولت برای این ویدئو که مربوط به ورود رئیس‌جمهور به جلسه آیین تجلیل از قهرمانان المپیک و پارالمپیک بود تیتر زد: ورود زورخانه‌ای دکتر پزشکیان به جلسه! 🔹رسانه‌‌‌‌های حامی رئیس‌جمهور هم گویا دستاوردی برای دولت خلق شده همین تیتر را کپی پیست کردند بی‌آنکه متوجه باشند در روزی که قیمت دلار به حوالی هفتاد و چند هزار تومان رسیده و وقتی با قطعی برق، قطعی آب و مخابرات هم در پی‌آمدش تکرار می‌شود، این دستاوردسازی با فیگور رئیس‌جمهور بیش از آنکه ورود زورخانه‌ای باشد به مردم زور می‌آید. @BACHE_HEZBOLLAHi
🔻رسانه‌های صهیونیستی: موشک شلیک شده از یمن میلیون‌ها اسرائیلی را وادار کرد تا به پناهگاه ها بروند. 🔻منابع بین المللی: یمن با موشک ها و پهپادهای بیشتری به تهدیدات روزانه تل آویو پاسخ می‌دهد. @BACHE_HEZBOLLAHi
8.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زنی چشم آبی! ...ای هشام! دنیا به شکل زنی چشم آبی بر حضرت مسیح علیه‌السلام، مجسم شد! حضرت از او پرسید:« چند شوهر کرده‌ای؟» جواب داد:« بسیار!» حضرت پرسید:« همه طلاقت دادند؟» جواب داد:« نه! بلکه همگی را کشتم!» حضرت فرمود:« پس وای بر شوهران باقیمانده تو! چطور از پیشینیان از خویش عبرت نمی‌گیرند؟!» ای هشام! به راستی نور تن در جسم است! پس زمانی که چشم، نورانی باشد، تمام تن، نورانی است و همانا نورانیت جان انسان به خرد اوست! پس چون بنده، خردورز باشد، به پروردگارش، شناخت یابد و با معرفت به خداوند به دینش بینا گردد... ای هشام! به درستی زراعت در زمین هموار و نرم، انجام میشود و در سنگلاخ، هیچ گیاهی سبز نمی‌شود. به همین منوال، حکمت در دل انسان فروتن سکنی گزیند و در دل انسان خودخواه ستمگر ساکن نشود؛ زیرا خداوند، فروتنی را وسیله خرد و خودخواهی را وسیله نادانی قرار داد...(تحف العقول: شاهکار امام موسی بن جعفر علیه السلام!). @BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
🌹:#روایت دلدادگی #قسمت ۱۹ 🎬 : سهراب همانطور که به جلو می رفت ، اطرافش هم از نظر می گذراند و هر چند
🌹: دلدادگی ۲۱ 🎬 : آقا سید ، سعی می کرد طوری عمل کند که سهراب از دگرگونی حالش چیزی متوجه نشود ،بنابراین دستش را به ستون رختکن گرفت و روی سکویی که مشتری ها بعد از استحمام می نشستند و چای و غذا می خوردند و قلیانی می کشیدند، نشست. چون صبح زود بود کسی در گرمابه حضور نداشت ، یعنی اگر هم بود ، داخل رختکن حمام جز سهراب و سید کسی نبود. سهراب ،بی خبر از آنچه که در دل آقاسید می گذشت ، لباس هایش را از تن بیرون آورده بود و لنگ را به خود بسته ، حاضر و آماده ، جلوی آقا سید ایستاد و می خواست حرفی بزند که متوجه ،حال ناخوش آقا سید شد. روی سکو کنارش نشست ، با دستان پهن و مردانه اش دست آقاسید را گرفت و‌گفت : چی شده آقا؟ انگار حالتان خوب نیست؟ آقا سید غرق در هیکل مردانه و عضلات آهنین سهراب در حالیکه لبخندی کمرنگ می زد گفت : چیزی نیست ،احتمالا مال هوای دم‌کرده ی اینجاست، در همین حین غلام ، دلاک حمام که تازه لباس کار به تن کرده بود ،جلو آمد ،تا چشمش به آقا سید افتاد ، مانند دیگر کسانی که تا به حال سهراب دیده بود ، دستی روی سینه گذاشت و‌گفت : سلام جناب...به به ....چه شده گرمابه ی ما را منور کردید ؟ امر می فرمودید که حمام را قرق می کردم ، اما الان هم دیر نشده ،صبر کنید به میرزا حسن حمامی بگم ، تا وقتی شما حضور دارید ، کسی را نپذیرند و رو به سهراب گفت: شما هم تشریف ببرید و عصر به اینجا بیایید. آقا سید دستش را به علامت نفی تکان داد و گفت : نه لازم به قرق نیست و با اشاره به سهراب گفت: این جوان هم میهمان من است .... سهراب که از برخورد غلام و دیگران متوجه شده بود که آقاسید چه ارج و قربی در بین مردم دارد و نمی دانست این بزرگی، به خاطر پاکی و صداقت اوست یا احیانا ثروت و مکنت آقاسید هست. سهراب اشاره ای به غلام کرد و گفت : دستت درد نکنه آقا...میشه یه لیوان آب خنک برای آقاسید بیاورید؟ غلام دستی به روی چشم گذاشت و از آنها دور شد. آقاسید با نگاه مهربانی ،سهراب را زیر نظر داشت و‌گفت : من پسری ندارم ، اما اگر هم داشتم ، دوست داشتم مانند تو باشد، گفتی که از سیستان می آیی و برای مسابقه درست است؟ سهراب همانطور که خیره به او بود و حس ناشناخته ای که در جانش افتاده بود او را گیج میکرد ،سری به نشانه ی بله تکان داد. آقاسید ،دست سهراب را محکم تر گرفت و گفت : پس با این حساب در اینجا آشنایی نداری....منزل من در این شهر بسیار بزرگ و دارای اتاقهای زیادی ست ، خوشحال می شوم که میهمان من باشی و در ضمن ، اگر هدفت از شرکت در مسابقه بدست آوردن پول و شغل خوبی است ، من می توانم شما را در کنار خودم در شغلی که درآمدش خوب و حلال و طیب است جای دهم... آیا قبول می کنید؟ سهراب که در دل به اینهمه مهربانی آقا سید عشق می ورزید ، حرفی نزد و خیره به او داشت فکر می کرد ...براستی اگر قصدش از سفر به خراسان پول و شغل مناسب بود ،بی شک پیشنهاد سید را قبول می کرد ، اما هدف او از آمدن به خراسان ، پیدا کردن آن قرآن در قصر حاکم و سر در آوردن از اصل و نسبش بود، پس نمی توانست که .... دارد.... 🌹🔔🌹🔔🌹🔔 دلدادگی ۲۲ 🎬 : آقا سید سؤالی سهراب را نگاه می کرد ، سهراب بدون آنکه از چیزهایی که در ذهنش میگذشت ، حرفی بزند ، لبخندی بر لب نشاند و گفت : از شما ممنونم ، در خراسان، هم جا و مکان دارم و هم هدفم شرکت در مسابقه و آزمودن خودم است و اگر موفق شدم که مسابقه را ببرم ،اهداف بزرگ‌تری در سر دارم و اگر هم موفق نشدم ، باید برگردم شهر خودم و نزد پدرم... سهراب لفظ پدرم را آهسته گفت و آقاسید با شنیدن این حرف ، انگار نقشه های ذهنش نقش بر آب شده بود ،سری تکان داد و در همین حین ،غلام با پارچ آبی خنک جلو آمد و مقداری آب در لیوان مسی ریخت و با احترام به طرف آقا سید داد. سید آب را با سه جرعه ،سر کشید و تشکری کرد و مشغول بیرون آوردن لباسش شد، هر دو مرد لباس هایشان را در بقچه ی خود پیچیدند و گوشه ای گذاشتند ،می خواستند به سمت سالن اصلی گرمابه بروند که آقاسید با نگاه خیره اش به سهراب نزدیک شد ،گردنبند چرمی او را لمس کرد و گفت : این چیست؟ چرا آن از گردنت بیرون نمی آوری؟ سهراب آن را از گردن بیرون آورد ،می خواست داخل بقچه اش بگذارد، آقاسید بار دیگر قاب چرمی را لمس کرد و‌گفت : نگفتی چیست؟ اما انگار برایت خیلی عزیز است‌. سهراب گردنبند را به دست سید داد و گفت : این حرزی ست که از کودکی با من است...مایه ی آرامشم است و برایم بسیار ارزشمند است. آقا سید ،قاب چرمین را داخل بقچه ی لباس خودش گذاشت و گفت : پیش من باشد ، سر و بدنمان را که شستیم ، باز می گردیم و همینجا درباره اش مفصل صحبت می کنیم.