گالانت خطاب به سربازان ارتش: برای هر اتفاقی آماده شوید.
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴⚠️ #هشدار_مهم
🚫 رهبر انقلاب بعد از حدود 4 سال، مجددا درباره #نفوذ (( و برای اولین بار درباره برافراشته شدن #پرچم نفوذ)) هشدار جدی دادند
🚫 و این بار حتی صراحتا نهاد ها و وزارتخانه های خاصی مثل صداوسیما،وزارت بهداشت آموزش پرورش و... راهم نام بردند
آیا چشمان نظام ( #واجا و #ساس ) بیدار اند؟ یا مثل سال 88 خواب اند و باید منتظر تحمیل #فتنه_جدید باشیم؟؟
.#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
⭕ارتش رژیم صهیونیستی: اتاق فرماندهی حزبالله را هدف قرار دادیم.
🔴تمامی منابع عبری و عربی میگویند هدف اسراییل از این حمله ترور سید حسن نصرالله بوده است.
منابع امنیتی مقاومت:
سید حسن نصرالله در مکانی امن است و آنچه در رسانه های عبری مطرح می شود، صحت ندارد
شبکه کان اسرائیل: اطمینانی در مورد حضور سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله در زمان بمباران امروز ضاحیه بیروت در محل حادثه وجود ندارد.
🔴 کانال 12 اسرائیل: ارتش در حال بررسی است که آیا حسن نصرالله واقعاً در محل مورد هدف بمباران حضور داشته است یا خیر
حزب الله به زودی بیانیه صادر میکند
🪖 #بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
⭕ارتش رژیم صهیونیستی: اتاق فرماندهی حزبالله را هدف قرار دادیم. 🔴تمامی منابع عبری و عربی میگویند هد
🔔قابل توجه دوستان
دوستان از ارسال مطالب و گمانه زنی وشایعات واخبار فیک در کانالها وگروها پرهیز کنند تا اخبار تکمیلی از منابع رسمی ارسال واطلاع رسانی شود
یاعلی مدد
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
🌐 ترک مجمع سازمان ملل هنگام سخنرانی نتانیاهو
برخی کاربران شبکههای اجتماعی تصاویری منتشر کردند که نشان میدهد همزمان با سخنرانی نتانیاهو در سازمان ملل، شماری از اعضای هیاتهای نمایندگی کشورها، محل برگزاری نشست را ترک کردند.
⭕️🖊تا چند وقت دیگر ، اپوزسیون بر علیه نتانیاهو و صهیونیستها ، می توانند تاب آوری داشته باشند ، قورباغه همینطوری باید در آرام پز قرار بگیرد تا آهسته آهسته فلج شود و خود نفهمد ، آنگاه که فلج کامل گردید دیگر هر بلایی بر سرش بیاید ، دیگر حرکتی از خود نمی تواند انجام دهد .
جنگ فرسایشی بهترین بازی شطرنج است که اراده خداوند در حال بازی دادن و رقم خوردن آیه هفتم اسراءد، مبنی بر تضعیف امریکا و غرب و سرکوب دوم بنی اسرائیل در بیت المقدس است .
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
🌐 ترک مجمع سازمان ملل هنگام سخنرانی نتانیاهو برخی کاربران شبکههای اجتماعی تصاویری منتشر کردند که
نظم آمریکایی کاملا فروپاشیده است و تحولات دنیا به سمت نظم عدالت محور ایرانی شیعی در حال گذر است ، سهم ایران در انتهای جنگهای روس با آمریکا و غرب در اوکراین و چین با ژاپن و غرب و آمریکا و استرالیا و کره جنوبی ، و جنگ ایران و محور مقاومت با غرب و آمریکا و اسرائیل و اعراب مرتجع ، تعیین می گردد ، و ایران به اقتدار باستانی خود باز خواهد گشت ، هیچ قدرتی هم در بازی شطرنج گونه اراده خداوند نمی تواند ، دخالت یا چالشی بنماید ، روند پیروزی مانند روند پیروزی اسلام در ۱۴۰۰ سال پیش و فتح مکه در زمانی که ساسانیان و روم تضعیف شده بر اثر سالیان جنگ بین خود ، هستند .
پیشا پیش ورود به نظم نوین جهانی قرآنی را به عموم شیعیان ایرانی و محور مقاومت ، تبریک عرض می نمایم ، اینکه امام خمینی ره اول انقلاب فرمودند :
انقلاب اسلامی ایران وعده الهی است.
اسرائیل باید از صفحه روزگار محو گردد
بر اساس تحقق آیه هفتم اسراء ، که ایشان پیشا پیش می دانستند .
ایران تنها هژمونی است که بعد از جنگهای منظوره ، بدون آسیب، بر تخت پادشاهی ، نظم نوین تکیه خواهد زد .
خیلی از اتفاقات این ۴۶ سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، قابل تصور نبود ولی اراده خداوند آنها را رقم زد .
ومکرو و مکرالله والله.......
🖊حسین زاده
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
🔔گالانت خطاب به سربازان ارتش صهیون : برای هر اتفاقی آماده شوید.
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
🚫عمروعاص هم دشمن بود ، یزید هم دشمن بود
یکی سیاست داشت ، یکی رو بازی میکرد و دشمنیش عیان بود
آمریکا ، مثل عمروعاص میمونه! یکی ب نعل میزنه یکی ب میخ ، ولی دشمنیشو میکنه!
ولی اسرائیل دقیقا مثل یزید میمونه! رو بازی میکنه! رو دشمنی میکنه! بدترین دشمنی رو هم میکنه!
جا برا بحث و حرف و توجیه باقی نمیزاره!
یجوری دشمنی میکنه ک هیچ راه در رو و فراریی نمیزاره برا اونایی ک باهاش نجنگیدن روز قیامت!
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️صداوسیما، تسنیم، العربیه و رویترز و... در جایگاهی نیستند که بتوانند شهادت و یا سلامت سید حسن نصرالله را تائید و یا تکذیب کنند. منتظر بیانیه حزب الله هستیم.
✅ این چند جمله سید جلیل القدر نگفته ها رو کاملا گفته ......حتما ببینید
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
🚨 رفقا الان اصلا شرایط مناسب توضیحات طولانی نیست
📌افزایش صددرصدی اماده باش اسرائیل در دریا زمین هوا ...
📌کلی اخبار رسیده رفقا ولی صبر میکنیم تا خود حزب الله بیانیه رسمی و نهایی بده ...
عاقبت دست دست کردن دیدید
عاقبت فرصت دادن به دشمن دیدید
عاقبت بی اهمیتی نسبت به مردم غزه و لبنان و مظلومین دیدید
🔔عقب نشینی غیر تاکتیکی غضب الهی رو در پی دارد ...
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
🔴در این لحظات حساس برای سلامتی سید مقاومت، سید حسن نصرالله دعا میکنیم
همچنان حزب الله در سکوت...
🔻آکسیوس: طرح ترور نصرالله چهارشنبه تصویب شد و قرار بود که ارتش اسرائیل منتظر فرصت برای اقدام باشد که امروز این حمله صورت گرفت
دستم نمیاد بنویسم 💔
🚫میدونی چیش رو مخه؟
سید هم ۶۳ سالشه🌹
🔔شرایط رسانهای، بیشباهت به ساعاتی پیش از ترور سردار سلیمانی نیست. و ساعاتی پیش از شهادت اقای رییسی و شهادت اقای هنیه است
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا حس میکنم رفتار های شبکه خبر مقدمه سازی انتشار یک خبر سنگینه ؟
⭕️🖊امیدوارم این چهار ساعتی که گذشته چهار ساعت برای جا به جایی باشه
🔹آیا مدل اطلاع رسانیِ "فرود سخت" در حال تکرار است؟!
🔻با گذشت بیش از چهار ساعت از حمله به بیروت، حزب الله شهادت سید حسن نصرالله دبیرکل حزب را نه تایید و نه تکذیب کرده
ولی دوستان
یه چیز رو توجه کنید که
سال 2006 به مدت سه روز شبیه به امشب اخبار ترور سید حسن نصرالله از سمت رسانه های عبری منتشر میشد، احتمال اینکه بخوان یه بازی جدید راه بندازن زیاده!
🔘 ی نکته ای هم هست که !!!👇👇
1. اگر سید در محل حادثه بوده متاسفانه باید گفت شهادت قطعی ست و اعلام رسمی فقط در صورت پیدا شدن پیکر صورت خواهد گرفت.بمب ها رها شده ، بمبهای یک تنی آمریکایی بوده
2. اگر سید در محل حادثه نبوده یعنی اسرائیل اطلاعات اشتباه دریافت کرده و به همین خاطر به لحاظ امنیتی حزبالله برای حفظ امنیت سید مجبور به سکوت
باشند ....
🙏باز هم باید منتظر بیانیه رسمی حزب الله باشیم که رمز گشا خواهد بود
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴انتقاد صریح مجری تلویزیون از مقامات: تهران با بیروت فرقی ندارد؛ اسرائیل به سراغ تک تک اهداف خواهد رفت
❌️حالا بریم گفت و گو کنیم و بیانیه صادر کنیم. آنها یک زبان بیشتر نمیفهمند و آن موشک است
🙏این آیه👇 را امشب زیاد تلاوت کنید
سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۳۹
وَلا تَهِنوا وَلا تَحزَنوا وَأَنتُمُ الأَعلَونَ إِن كُنتُم مُؤمِنينَ﴿۱۳۹﴾
و سست نشوید! و غمگین نگردید! و شما برترید اگر ایمان داشته باشید!
🔔این آیه شان نزولش زمانی بود که هفتاد نفر در جنگ احد شهید شدند و یأس و ناامیدی بر چهره برخی ها نشست!
✌️سید مقاومت به ما آموخت
اگر صدها بار ما را بکشند و بسوزانند و خاکسترمان را در هوا پخش کنند، ما ترکناک یاابن الحسین
دست از فرزند امام حسین یا رهبر عزیزمان بر نمیداریم
📌عرض کردیم ایمانها زمانی سنجیده می شوند که هفتاد نفر از سپاه اسلام کشته شده اند و لشگر دشمن هلهله می کند!...وگرنه در هنگامه پیروزی ایمانی سنجیده نمی شود!
⭕️🖊خدا لعنت کنه وفاق و وفاقیون و اونایی که کمک کردن به این ننگ
این وفاق رسما نفاقه
چون ما جلوی اونایی که خود واقعیشون رو نشون نمی دن
نمی تونیم وایسیم
وقتی با ظاهر اسلامی تیشه به ریشه اسلام می زنید یعنی نفاق
👈جمله ی تله تنش
دقیقا خودش تله بود😞
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
🙏حالمون واقعا خراب و گرفتس ، نمیدونیم چی بگیم چی بنویسیم
👈فعلا حملات همه جانبه حزب الله به اسراییل رو شاهد هستیم
🤲ان شالله خبرایی که میرسه غلط باشه و تکذیب بشه ، دعا کنید 🙏فقط دعا کنید ...
🔔قبلا گفتیم بهتون قضیه لبنان متفاوته اگه شهادت سیدحسن تایید بشه تمام خاورمیانه شرایطش عوض میشه اصلا همه چی تغییر میکنه
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ سعید جلیلی: امروز حمایت از مقاومت حتی در کشورهای اروپایی همه گیر شده است
🔹نقش حزب الله و سید مقاومت در پیروزی های اخیر مقاومت بسیار زیاد بوده است
🔹حزب الله امروز تنها نیست و سید مقاومت آزاد مرد جهان است
🔹تجربه باید به رژیم صهیونیستی نشان داده باشد که ترور و شهادت فرماندهان مقاومت و حزب الله نمیتواند باعث تضعیف آنها گردد...
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
💠 و چقدر دقیق گفت و پیشبینی کرد: عقبنشینی غیرتاکتیکی، عذاب الهی را در پی دارد
✅️بلینکن: لحظه ای خطرناک برای اسرائیل و جهان است، شیوه دفاع اسرائیل از خود اهمیت دارد.
انتخابهایی که طرفین در روزهای آینده در خاورمیانه انجام خواهند داد، مسیری را که منطقه طی خواهد کرد، مشخص خواهد کرد
👈بهتون که گفتیم قضیه امروز کلا همه چیز تغیبر میده ...
❌️زمان طلایی برای سرجا نشوندن اسرائیل رو از دست دادیم ، اسرائیل به هیچ عنوان دیکه متوقف نمیشه و باید برای جنگ نهایی آماده بشیم ...
⭕️🖊 ی مشت ترسو ومنافق هی از جنگ و تنش و فلان ترسوندن مردم رو و پالس ضعف ارسال کردن به آمریکا و اسرائیل ، نتیجش شد گستاخی بیش از حد اسرائیل
حالا اگه نزنیم اسرائیل تا بیخ گوشمون میاد اگه بزنیم هم باید برای جنگ بزرگی آماده باشیم
👈حالا فهمیدید چرا اینقدر حرص خوردیم بابت انتخاب مردم ، متوجه شدید چرا گفتیم اوضاع سخت و پیچیده میشه با این انتخاب مردم !
📌این تفکر امتحانشو پس داده مردم !
‼️چرا مجددا اینارو روی کار آوردید !
🔔یه چیزی میگم ولی خب توضیح زیادی نمیدم
نهایت این مسیری که الان داخلش هستیم به شدت خاص و زیباس و شگفت زده خواهید شد از برنامه ای که چیده شده و اتفاق بزرگی که رخ خواهد داد ...
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
🔘 تجربه تاریخی ،صهیونیزم نشان داده که هر چه در برابر آن ها کوتاه بیاییم ، این قوم خبیث بر لجاجت و حماقت بیشتر اصرار میکند.
در این بازه زمانی ،طولانی شدن انتقام شهید هنیه و جری شدن دشمن و عبور از همه خطوط قرمز موئید این نظریه است .
🔔به نظر ما از این ساعت به بعد هر گونه تعلل در پاسخ گویی قاطع ، خیانت اشکار به آرمان های انقلاب اسلامی است
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
🌹شاهزاده ای در خدمت قسمت نود و هفتم🎬: ابوبکر از ترس اینکه مبادا جمع حاضر او را کنار بزنند و علی علی
🌹:شاهزاده ای در خدمت
قسمت نود و نهم🎬:
هنگامی که روشنگری ابوذر به اوج خود رسید ، عمر که سخت خشمگین و هراسان بود ، از جا بلند شد و در حالی که رویش را به سمت ابوبکر که بر منبر خانهٔ خدا تکیه زده بود، می کرد، گفت : چرا روی منبر نشسته ای و این مرد (علی علیه السلام) نشسته و با تو روی مخالفت دارد و بر نمی خیزد تا با تو بیعت کند، آیا دستور نمی دهی تا گردنش زده شود؟!
عمر هم خوب می دانست که محال است از پس قهرمان خیبر ، پهلوان عرب و کشنده عمروعبدود، همو که ندای آسمانی چنین خواندش«لافتی الا علی و لا سیف الاذوالفقار» ، برآید ، اما چون اسدالله را دربند و به دور از ذوالفقارش می دید ، چنین جسارتی پیدا کرده بود .
امام حسن و امام حسین علیهم السلام که کودکانی بیش نبودند و مانند جوجه هایی دو طرف پدر را گرفته بودند با شنیدن این سخن شروع به گریه نمودند.
علی علیه السلام آن دو بزرگوار را به سینه چسپانید و فرمود : گریه نکنید عزیزانم، و با اشاره به ابوبکر و عمر ادامه داد : این دو نمی توانند پدرتان را بکشند.
در این هنگام که قحطی مردان زمانه بود ،ام ایمن که روزگاری قبل پرستار پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم ،بود و حقیقت را با چشم و گوش خود دیده و شنیده و با عمق جان حس کرده بود ، از جا برخاست و جلو آمد و رو به ابوبکر گفت : ای ابوبکر، چه زود حسد و دورویی خود را ظاهر کردید!
هنوز حرف در دهان ام ایمن بود که عمر به اطرافیانش دستور داد که او را از مسجد خارج کنند و بلند گفت : ما را با زنان کاری نیست.
حال که عزمشان را جزم کرده بودند تا حقیقت را مکتوم دارند، حقیقتی که همه از آن باخبر بودند و هر کدام به دلایلی سعی در فراموشی آن داشتند، با حرکت ام ایمن ،خون مردانگی بعضی از یاران حیدر کرار به جوش آمد و بریدهٔ اسلمی برخاست و گفت : آیا به برادر پیامبر و پدر فرزندانش حمله می کنید در حالی که تو همان کسی هستی که از میان قریش ،شما را خوب می شناسیم و رو به ابوبکر و عمر کرده و ادامه داد: آیا شما همان دو نفری نیستی. که پیامبر صلی الله علیه واله وسلم به شما فرمان داد تا خدمت علی علیه السلام بروید و به ریاست و امیر بودن او بر مؤمنین سر تسلیم فرو آورید؟
یادتان است که شما در جواب این حکم رسول الله ،گفتید : آیا این امر ، دستور خدا و رسول است؟
و آن حضرت فرمودند :آری...
ابوبکر که راستی این سخنان را می دانست و می خواست با سخنی که می زند شبهه ای در اذهان مردم ایجاد کند، جواب داد: آری، همین طور است ، لکن بعد از این فرمود: پیامبری و خلافت برای اهل بیت من جمع نمی شود.
بریدهٔ اسلمی تا این سخن کذب ابوبکر را شنید ، با لحنی غضبناک گفت : به خدا قسم که پیامبر صلی الله علیه واله وسلم اینچنین نفرمود و تو به پیامبر دروغ می بندی، به خدا قسم در شهری که تو امیر آن باشی ، سکونت نمی کنم.
در این هنگام عمر با شلاق دستش از جا بلند شد و همانطور که دستور می داد تا او را تازیانه بزنند، بریده اسلمی را هم از مجلس بیرون کردند.
و این است عدالت خلفایی که در گوش و کرنا می کنند، عدالتی که با غصب خلافت شروع شد و با بیعت هایی به زور شلاق و شمشیر ادامه داشت و عاقبتش شد چندین پاره شدن اسلام عزیز....
وقتی بریده اسلمی را نیز بیرون کردند ، عمر تلف کردن وقت را جایز ندانست و رو به مولایمان گفت : برخیز ای پسر ابی طالب و بیعت کن....
ادامه دارد
💦🌨💦🌨💦🌨💦🌨
شاهزاده ای در خدمت
قسمت صد🎬:
مولا علی علیه السلام فرمودند: اگر بیعت نکنم ، چه می کنید ؟
عمر جواب داد: به خدا قسم گردنت را می زنم!
علی علیه السلام ،سه بار این سؤال را تکرار کرد ،تا حجت بر آنان تمام کند و هر بار، همان جواب را شنید.
علی علیه السلام در حالیکه ریسمان به گردن مبارکش بود ، رو به سوی مزار پیامبر صلی الله علیه واله نمود و ندا داد: ای پسرمادرم ،ای برادر! این قوم مرا خوار کردند و چیزی نمانده بود که مرا بکشند .
و سپس با زور اطرافیان که دست مبارک ایشان را به سمت ابوبکر دراز می کردند، دستش را در حالیکه کف دست را بسته بود به دست ابوبکر زدند وبه همین مقدار کفایت کردند.
و این شد بیعتی که هم اکنون، علمای اهل سنت از آن دم میزنند و برای حقانیت مذهبشان به آن استناد می کنند ....
آهای مردم فهیم؛
آهای حقیقت جویان ،پاک طینت ؛
می دانم که شما هم به مذهب اجداد و نیاکانتان هستید ، همانگونه که ما اینچنین هستیم ...
اما تحقیق در دین و شناخت حقیقت مذهب یکی از واجباتی ست که بر گردن ما گذاشته شده ، در مذهب خود تحقیق کن و در کتابهای بزرگان مذهبت ،جستجو کن تا فردا در سرایی دیگر پشیمان نشوید. اگر بعد از تحقیق با دلیل و مستند به تو ثابت شد که مذهبت حق است بر آن بمان ولی اگر متوجه شدی که عالم و آدم و حتی پیشینیان تو بر حقانیت امیرالمؤمنین علی علیه السلام ، شهادت دادند....به راهی پا بگذار که نجات یافتگان امت پا گذارده اند..
بچه حزب اللهی
🌹شاهزاده ای در خدمت قسمت نود و هفتم🎬: ابوبکر از ترس اینکه مبادا جمع حاضر او را کنار بزنند و علی علی
آری از مطلب دور نشویم ، بعد از بیعت اجباری امیرالمؤمنین ، سلمان ،ابوذر و مقداد رحمة الله علیهم و زبیر را هم با زور و به ضرب تازیانه و کتک ،نزد ابوبکر بردند و از آنها بیعت گرفتند.
پس از بیعت اجباری آنان ، سخنانی بین عمر و آنان رد و بدل شد ،که اصالت عمر و جایگاه او را در آن دنیا، از زبان پیامبرصلی الله علیه واله ، روایت می کرد که ما از آوردن این سخنان در اینجا خود داری می کنیم، ان شاء الله با ظهور مولایمان، پور زهرا و حیدر و طلوع آفتاب عشق، پرده از تمام واقعیت ها برداشته خواهد شد.
حال که از علی علیه السلام به زور بیعت گرفته بودند ، جمعیت مهاجم اطرافش به کناری رفتند و ریسمان از دست و گردن ابوتراب باز کردند.
علیِ مظلوم در حالیکه دست حسنین را در دست گرفته بود با چهره ای غمگین، از مسجد خارج شد...
با ورود به کوچه ، ناگهان حسن کوچک به یاد صحنهٔ ساعتی پیش افتاد و انگار تصویرها جلوی چشمش، جان می گرفت ، مادر را می دید که دست به پهلو گرفته و خود را بین پدر و جمعیت قرار داده بود و تازیانه را می دید که بالا رفته بود و هوا را می شکافت تا بر جسم مادرجوانش بنشیند، حسن همان طور که بغض گلویش را فرو می داد ،نگاهش به زمین کشیده شده و ردّ خونی را که تا جلوی درب خانه شان کشیده شده بود گرفت ،ناگاه بغضش شکست و همان طور که اشکش روان بود آرام گفت : این ...این رد خون مادرمان است!!
حسین که کوچکتر از او بود و تازه از هول و هراس واقعه مسجد بیرون آمده بود ، دستش را از دست پدر بیرون کشید و همان طور که به طرف درب خانه می دوید ، با گریه بلند بلند می گفت : درب خانه را آتش زدند ، مادرم پشت درب بود ، خودم دیدم با فشار درب ، میخ گداخته به سینه مادرم فرورفت ، فکر کنم مادرم سوخته باشد....باید خود را به خانه برسانم....پدر ، من می ترسم ....نکند مادر.....نکند مادر هم مانند پدربزرگمان پرواز کرده باشد؟!
و علیِ مظلوم ، مظلوم تر از همیشه ،بر مظلومه عالم می گریست و خود را به درب نیم سوخته که هنوز از آن دود به آسمان بلند می شد، رسانید...
ادامه دارد
🖊به قلم :ط_حسینی
💦🌨💦🌨💦🌨💦
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_صد_چهل🎬: بونا از کوه پایین آمد و با شتاب راه شهر را در پیش گرفت
#داستان_واقعی #روایت_انسان
#قسمت_صد_چهل_یکم🎬:
صبح زود بود و پسران تارخ به همراه پسران آزر که در شهر به پسران آزر شهره بودند، به خارج از شهر رفتند، البته قبل از آن، آزر آنها را توجیه کرده بود و گفته بود که برادری دارید که سالها در غربت بوده و اینک به شما می پیوندد و هیچ کس از اهالی شهر نباید بفهمد که او تا این سن در شهر نبوده است.
جمع پسران آزر به بهانه سرکشی به زمین های کشاورزی که در دست غلامان بود بیرون از شهر رفتند و طبق قرار در کنار جاده ای که به دروازه شهر منتهی میشد به انتظار نشستند و بونا قبل از آنها خود را به کوه رسانده بود و لباسی شبیه دیگر برادران و دایی هایش به تن ابراهیم پوشانید.
ابراهیم خوشحال از این رهایی بود و بونا خوشحال از این درکنار هم بودن، بونا کمی عقب رفت و قد و قامت رشید ابراهیم را به نظاره نشست و گفت: این لباس برای برادر بزرگترت بود، او بیش از پنج سال از تو بزرگتر است اما گویا تو از او بزرگتری چرا که لباس در تنت کمی برایت کوتاه است، اما نگران نباش، به شهر که رسیدیم خودم لباسی اندازه قد و قامت تو خواهم دوخت.
ابراهیم و بونا پای از غار بیرون گذاشتند.
ابراهیم دنیای اطرافش را می دید و ستایش خدای بزرگ را بر زبان جاری کرده بود، او تا به حال از آفرینش و خلقت دنیا، سخن ها شنیده بود و اینک با چشمان خویش، شنیده ها را می دید و سرشار از شوق شده بود و مدام تقدیس خالق اینهمه زیبایی را می نمود.
بونا که از حضور ابراهیم ذوق زده بود رو به آسمان نمود و گفت: خدایا شکرت و سپس رو به ابراهیم گفت: ابراهیم! حواست باشد که این شهر همه بت پرست هستند، آنها خدایی را که تو دم از آن میزنی نمی شناسند، یعنی شاید در ته ته قلبشان بشناسند اما به پرستش بت های بی جان عادت کرده اند، پس خلاف عادت آنها سخن نگو که تو را عقوبت می کنند.
ابراهیم لبخندی زد و زیر لب زمزمه کرد: خالق این زیبایی ها باید ستوده شود و من جانم را برای چنین خالق مهربانی می دهم.
بونا و ابراهیم به جمع پسران آزر رسیدند، برادران ابراهیم با تعجبی در نگاهشان او را دوره کردند و فریاد شادی و شعف از این جمع بلند بود،گویی وجود ابراهیم برابر بود با یک نوع حس خوشایندی در جان همه، انگار سالها بود که ابراهیم را می شناختند و با او راحت بودند و ابراهیم هم با مهری پاک با انها خوش و بش کرد و همه با هم به راه افتادند.
در اطراف جاده زمین های سرسبزی به چشم می خورد که در هر کدام چیزی کشت شده بود و ابراهیم، غلامان و کنیزان را می دید که بدون توجه به اطراف سخت مشغول کار بودند.
پسران آزر هر کدام سخنی می گفتند و هدفشان این بود که ابراهیم با اوضاع شهر آشنا شود که ناگاه ابراهیم راه کج کرد.
همه با تحیر ابراهیم را نگاه می کردند، او وارد زمینی شد که غلامی تلاش می کرد باری بزرگ از علوفه روی الاغ پیش رویش بگذارد اما چون بار بسیار بزرگ بود، نمی توانست به درستی ان را قرار دهد.
ابراهیم جلو رفت و با یک حرکت بار علوفه را برداشت و روی الاغ قرار داد، ان غلام با شگفتی ابراهیم را نگاه می کرد، این کار مانند ترکیدن یک بمب بود و کم کم دیگر کسانی که روی زمین مشغول کار بودند متوجه آنها شدند و دور آنها جمع شدند.
ان غلام نگاهش به لباس ابراهیم بود و خوب می فهمید او از بزرگان شهر هست اما کاری که ابراهیم کرد هیچ یک از بزرگان نمی کردند پس با لکنت گفت: بب...بب..ببخشید مرا عفو کنید که به شما بی احترامی...
ابراهیم لبخندی زد و با دست شانه غلام را گرفت و گفت: چه بی احترامی؟! من کاری نکردم، من هم مثل برادرتان...
تا ابراهیم این سخن را گفت، یکی از کنیزان که کنار زمین و جمع پسران آزر را نگاه می کرد گفت: پناه به مردوک بزرگ! به گمانم این بزرگمرد نمی داند چه می گوید، برادری شما با...
در این هنگام بونا خود را به ابراهیم رساند و دستش را گرفت و گفت: برویم، مصلحت نیست شما با...
ابراهیم که به نقطه ای خیره شده بود دستش را تکان داد و گفت: صبر کن برادر! به گمانم باید آن سنگ را جابه جا کنی تا راه آب باز شود و با این حرف به سمت غلامی که بیل بر دوش داشت رفت و خم شد و تخته سنگی که راه آب را بسته بود برداشت
لحظه به لحظه بر تعجب کسانی که آنجا حضور داشتند افزوده میشد و البته همه مهر ابراهیم را به دل گرفتند.
در این هنگام یکی از پسران آزر جلو امد و زیر لب گفت: او از اداب بزرگ زادگان چیزی نمی داند و صدایش را بلند کرد وگفت: ابراهیم! زودتر بیا باید به خانه برویم وگرنه پدرمان آزر نگران خواهد شد.
و تازه همه فهمیدند که این جوان رشید نامش ابراهیم است و از پسران آزر است.