eitaa logo
بچه حزب اللهی
5.8هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
7.4هزار ویدیو
21 فایل
🌺بسم الله الرحمن الرحیم 🌺 ⚜️کانال » بچه حِزبُ اللّٰهی 💛 فَإِنَّ حِزبَ اللَّهِ هُمُ الغالِبونَ💛 خبر وتحلیل کم ولی خاص . سیاسی ونظامی . داخلی وخارجی . جبهه مقاومت. 🌹 ادمین: @Pirekharabat313 تبلیغات: @Amirshah315 لینک کانال: @BACHE_HEZBOLLAHI
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جناب رئیس جمهور با دیدن تصویر همسر فقید شان نتوانست صحبت کند و سخنرانی را به پایان برد ؟ سوال آیا نتوانست یا نخواست صحبت کند ؟ اگر بگیریم از دوری و فراق همسر نتوانست بغض خود را کنترل کند و برای همین از سخنرانی انصراف داد پس باید گفت عجب صبری والدین . کودکان و همسران شهدا دارند چرا مسئولیت قبول کردی ؟ پیشنهاد جناب پزشکیان به احترام روح خانم فقید و محترمه تان از این سمت استعفا دهید و اجازه ندهید خدایی ناکرده با تصمیمات اشتباه شما عده ای بی همسر و کودکانی بی مادر شوند و .... ✍ @BACHE_HEZBOLLAHi
توماس لورنس جاسوس انگلیسی مشهور به لورنس عربستان : نقش مسلمان را به قدری خوب بازی کردم که حتی وقتی تنها بودم نماز شب میخواندم به نظرتون برای ما کی نقشه توماس رو ظریفانه بازی میکنه؟؟؟ @BACHE_HEZBOLLAHi
🔔لحظه سخت و حساس و سرنوشت ساز عراق نزدیک شده ؛ 👈گروه های مختلف تو عراق در حال تقویت نظامی و افزایش نظامیانشون هستن و این معنی جز این نداره که عراق هم به زودی..!! ... ⭕️🖊آن روز که به دنیا آمدیم،زندگی رنگی بود و عکس‌ها سیاه و سفید امروز اما، عکس‌ها رنگی شده‌اند، و زندگی سیاه و سفید!!! 🔔میدونید وضعیت نه داخل نه منطقه نه کل جهان قشنگ نیست به نظرم به جای زیاده گویی باید بشینیم و نگاه کنیم به رخداد یک به یک اتفاقاتی که چندین سال گفتیم در مورد داخل حرف خیلی هست ولی بنا به دلایلی نمیشه راحت نوشت همه چیز باید در نظر گرفت مخصوصا سواستفاده گرها رو به هرحال که وضعیت جالبی سپری نمیکنیم و نخواهیم کرد حداقل تا زمان مشخصی یه اشتباهاتی شاید به چشم نیان ولی تاثیرات داخلی و منطقه ای و جهانی دارن حتی یک انتخاب ... @BACHE_HEZBOLLAHi
6.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 زلزله‌ ویرانگر در وانواتو؛ سفارت آمریکا بسته شد! ⭕️ زمین‌لرزه‌ای به بزرگی ۷.۳ ریشتر در سواحل کشور وانواتو رخ داد که منجر به تخریب گسترده زیرساخت‌ها و مرگ تعدادی از شهروندان این کشور شد، سفارت آمریکا و برخی دیگر از کشورها نیز به دلیل آسیب گسترده تعطیل شده است @BACHE_HEZBOLLAHi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حمله سرویس‌های امنیتی تشکیلات خودگردان به فلسطینیانی که خواستار توقف عملیات نظامی علیه مقاومت در جنین هستند @BACHE_HEZBOLLAHi
پارلمان آلمان به دولت شولتس، صدراعظم این کشور، رای عدم اعتماد داد 🔹با این رای راه برای انحلال پارلمان و برگزاری انتخابات زودهنگام باز خواهد بود. @BACHE_HEZBOLLAHi
🔴شبکه CNN: 🔽آمریکا اجازه نمیدهد اروپا از روسیه گاز بخرد اما خودش گاز مایع روسیه را از هند میخرد و با قیمت بالاتر به اروپا میفروشد @BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_دویست_چهل_سه🎬: یوسف به سن بلوغ رسیده بود و زیباتر از همیشه می ن
🎬: یوسف همانطور که نگاهش را از زلیخا می گرفت، فرمود: چگونه تو از خدای سنگی خود که نه قدرت دیدن و نه شنیدن دارد ابا می کنی اما من از خداوند خود که همه جا حاضر است و بر تمام حرکات من ناظر است شرم نکنم؟! زلیخا با شنیدن این حرف انگار تشتی از آب یخ بر سرش ریخته باشند، آخر تمام مقدمه چینی هایی که زلیخا برای دعوت یوسف انجام داده بود در ذهن خودش هرگز احتمال نمی داد که یوسف به او پاسخ منفی بدهد بلکه او پا را یک قدم فراتر نهاده بود و بسیاری از صحنه آرایی هایی را که انجام داده بود نه برای جذب یوسف بلکه برای جذابتر شدن لحظاتی بود که یوسف در کنارش قرار می گرفت. فقط بخشی از مقدمات فراهم شده مثل قفل شدن هفت درب، آرایش اتاق و آرایش زلیخا و ...کافی بود تا زلیخا مطمئن باشد که یوسف به او پاسخ مثبت می دهد. هنگامی که یوسف وارد اتاق شد و زلیخا به او گفت: من در اختیار تو هستم.(هیت لک) در این هنگام بود که زلیخا با پاسخی از یوسف روبرو شد که اصلا انتظارش را نداشت. انگار که یوسف در عالمی دیگر سیر می کرد. یوسف با لحن و زبانی دیگر پاسخش را تکرار کرد و به زلیخا گفت: پناه بر خدا! من پروردگاری دارم که مرا به بهترین شکل آفریده، صورتی زیبا و نعماتی فراوان به من عطا کرده و مرا بزرگ نموده و من به او خیانت نمی کنم چرا که ستمگران هرگز سعادتمند نمی شوند و من نمی خواهم جز دسته ستمگران باشم. یوسف نه تنها دعوت زلیخا را رد کرد بلکه دعوت دیگری را در مقابل دعوت او می آورد. یوسف در اصلی ترین نقطه ای که یک دعوت جنسی در کانون اصلی یک تمدن اتفاق می افتد شروع به نبوت و پیامبری می کند و مهم ترین لغزشگاه هایی که در یک تمدن برای انسان پیش می آید را تبدیل به یک دعوت توحیدی می کند. این حرکت حضرت یوسف دقیقا شبیه به کاری است که جدش حضرت ابراهیم در ماجرای آتش و اقامه دین انجام داد. جلوه گری تمدن مصر برای یوسف زلیخا در این صحنه هر آن چه که تمدن مصر در حوزه جنسی و عشق و عاشقی داشت را رو کرد و دیگر چیزی باقی نماند. تمام تکنولوژی های شهوت، عشق و عاشقی، جلوه گری و دلربایی، ملاحت، زیبایی پوشش و نقاشی و آراستن دیوارها را زلیخا در این صحنه به کار بست اما پاسخ دلخواهش را از یوسف دریافت نکرد. پس از این اتفاق زلیخا تصمیم گرفت که از قدرت و جایگاه خودش برای رسیدن به مقصودش استفاده کند به همین خاطر با حالت آمرانه و تندی به یوسف دستور داد و گفت: تو یک برده کنعانی بیش نیستی و من هم صاحب تو هستم و اینک صاحبت به تو دستور می دهد که به سوی او آیی و فرامینش را مو به مو عمل کنی و سپس صدایش را بالا برد و فریاد زد: مگر کری و نمی شنوی؟! الساعه به سوی من بیا.... قرآن می فرماید که در این حالت زلیخا با تندی و خشم به سوی یوسف رفت و یوسف نیز می خواست که با او با تندی مقابله کند و با خشم و درگیری جواب او را بدهد، اما از آن جایی که یوسف نبی برهان پروردگارش را مشاهده کرد از درگیری فیزیکی با زلیخا منصرف شد. این درگیری فیزیکی دامی بود که زلیخا برای یوسف پهن کرده بود چرا که عزیز مصر پشت این درب های هفتگانه حضور داشت و اگر این صحنه وارد درگیری فیزیکی بین یوسف و زلیخا می شد و عزیز مصر این صحنه در گیری را می دید قطعا یوسف مجرم شناخته می شد. در این حال بود که باز یوسف به یاد کلماتی افتاد که جبرییل در عمق چاه به او آموزش داده بود، او کلمات مقدس را تکرار کرد، انگار زمان و مکان به عقب باز گشته بود، این قصر زلیخا همان آتش نمرود بود و یوسف هم ابراهیم بت شکن و در آنجا کلمه دوم به فریاد ابراهیم رسید و اینبار تا یوسف گفت:یا عالی بحق علی، مردی نورانی جلوی او جلوه نمود و با اشاره به قفل های در فرمود: از نزاع بپرهیز و به سمت در برو که به حرمت کلمات مقدس، قفل تمام هفت در باز خواهد شد و باز در یک تنگنای تاریخی مولای ما علی اعلی شد مشکل گشای دنیای یوسف... یوسف با دیدن کلمه دوم و الهامی که به او شد، سراسیمه به سوی درب اول گریخت و زلیخا که از حالت عقلانی خارج شده بود نیز به سوی یوسف دوید. درب های هفتگانه به قدرت الهی همانگونه که کلمه دوم فرموده بود، یکی پس از دیگری به روی یوسف گشوده می شد و بین یوسف و زلیخا مسابقه ای در گرفت که کدامیک زودتر به درب برسند. پیش از آن که درب هفتم به روی یوسف گشوده شود، دست زلیخا از پشت به پیراهن یوسف رسید و باعث پاره شدن پیراهن یوسف شد و در همین حین درب گشوده شد و یوسف در حال فرار از دست زلیخا، خود را مقابل عزیز مصر دید. ادامه دارد... 📝به قلم:ط ، حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨ @BACHE_HEZBOLLAHi