اگر طاقت نداری این متن رو نخوان🥺😔
یا لااقل تا انتهای قصه رو پیگیر نشو...
آقا مهدی زین الدین(فرمانده لشکر) تازه پدر شده بود و عکس طفل خردسالش رو براش فرستاده بودند
دم سنگر که دیدمش
لبه ی پاکت نامه از جیب کنار شلوارش زده بود بیرون.
گفتم: "هان،آقا مهدی خبری رسیده؟"چشم هاش برق زد.
گفت:" خبر که... راستش عکسش رو فرستادن".
خیلی دوست داشتم عکس بچه اش را ببینم.
با عجله گفتم: "خب بده، ببینم".
گفت:" خودم هنوز ندیدمش😳😳
خورد توی ذوقم😳
قیافه ام را که دید، گفت:
"راستش می ترسم؛ می ترسم توی این بحبوحه ی عملیات، اگه عکسش رو ببینم، محبت پدر و فرزندی کار دستم بده و حواسم بره پیشش".🥺🥺😔😭
نگاهش کردم
چه می توانستم بگویم؟!
گفتم:" خیلی خب، پس باشه هر وقت خودت دیدی، من هم می بینم".
برشی از کتاب تو که آن بالا نشستی،ص٤٠،٣٩
شهدائی که فرزندانشون رو ندیدن و رفتن...
شهید مدافع حرم سجاد طاهرنیا
شهید احمد جاویدان پور
شهید مدافع حرم محمدبلباسی
شهید مدافع حرم حسن غفاری
شهید مصطفی اصل
و...
آن کس که توراشناخت،جان راچه کند
فرزند وعیال وخانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دوجهانش بخشی
دیوانه تو هر دوجهان راچه کند
من امروز به تاسی از شهداء عزیزمون
#میام_به_راهپیمایی
تا به دشمنان خارجی و خط نفاق،تحریف،تردید
و برخی مسئولین غافل واداده ی خسته
نشون بدم
ارزش ایمان،هویت واصالت من
مثل قیمت طلا،ارز و دلار نوسان نداره.
@BALAGH69