eitaa logo
بنام مرد 🇵🇸
240 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4.2هزار ویدیو
129 فایل
تاریخ شروع کانال :99/10/13 اسم کانال مخفف اسم شهداست ب: بابک ن: نوری ا : احمد م: مشلب م: محمد ر: رضا د : دهقان ادمین ↶ @FB_135_18 تبادل‌و‌مدیر ↶ @Shahidehdahe80
مشاهده در ایتا
دانلود
تاریخ تولد۲۰ فروردین ۱۳۳۳ محل تولدمیاندوآب، آذربایجان غربی، ایران تاریخ شهیدشدن۲۵ اسفند ۱۳۶۳ (۳۰ سال) محل کشته‌شدنروستای حریبه، عراقنحوه شهیدشدناصابت تیر مستقیم محل دفنمفقود
نام و نام خانوادگی: مجید سلمانیان نام پدر: یدالله محل تولد: کرج تاریخ ولادت: ۱۳۶۷/۲/۶ تاریخ شهادت: ۱۳۹۵/۰۲/۱۷ محل شهادت: خان طومان - حلب - سوریه مدت عمر: 28 سال محل مزار: گلزار شهدای امام زاده طاهر (ع)
زندگینامه : عبدالمهدی مغفوری در سال 1335 در کرمان در خانواده ای تنگدست ولی متدین  به دنیا آمد. پدرش برای دل مردم روضه می خواند و مخارج زندگی را از پشت دار قالی بافی فراهم می کرد. عبدالمهدی در سایه چنین خانواده ای رشد کرد و تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در کرمان به پایان برد. آنچه در این دوران او را از دیگر همسن و سالانش متمایز کرد پایبندیش به دینداری بود. او پس از پایان دوره دبیرستان در دانشسرا  پذیرفته شد و در رشته برق فوق دیپلم گرفت.در همین زمان بود که به خدمت سربازی فرا خواند ه شد.این روزها با اوج گیری انقلاب توأم بود. عبدالمهدی در این دوران سخت به مبارزات خود ادامه داد و پس از پیروزی انقلاب به کرمان باز گشت. با اینکه در دانشگاه پذیرفته شده بود با پوشیدن لباس سبز سپاه را ترجیح داد. او مدتی در کردستان بود.بعد از آغاز جنگ،تلاشش برای حضور در میدانهای نبرد و سازماندهی نیروها در استان کرمان،از او چهره ای مخلص و دلپذیر ساخته بود. عبدالمهدی در موقعیت مختلف  فرماندهی در سطح لشکر 41 ثارالله و بسیج قرار گرفت و بیش از بیش در روند پر تلاطم نبرد سهیم شد. عملیات کر بلای 4 آخرین عملیاتی بود که عطر نفسهای این پیرو حقیقی ائمه اطهار (ع) و امام راحل را به جان می خرید. عبد المهدی مغفوری در جزیره ام الرصاص پاداش جهاد اکبر و اصغر خود را گرفت و ساکن کوچه پروانه ها شد.
در سال 1959 (1338شمسي) در شهر نبي‌شيث از توابع شهرستان بعلبک در استان بقاع لبنان به دنيا آمد. دوران کودکي و نوجواني خود را در اين شهر و در دامان خاندان عالم‌پرور «موسوي» سپري کرد. با گذشت زمان حس کرد که علاقه عجيبي به پسرعمويش «سيدعلي» يا همان «سيدعباس» دارد. نظرها و افکارشان شبيه به هم بود. علاقه و نزديکي روح، سرانجام پسرعمو را به خواستگاري دخترعمو فرستاد و «سيده سهام» چهارده ساله پاي سفره عقد «سيدعباس» 21 ساله نشست. در نجف اشرف اوضاع بر سيدعباس بسيار سخت شده بود. پول کافي براي خريد کتاب‌هاي درسي‌اش را نداشت با اين حال سيده سهام لحظه‌اي تنهايش نگذاشت. از حلقه ازدواجش گذشت تا هم خير دنيا و آخرت را بيابد و هم گره از کار شوهرش باز شود. روحيات سيدعباس در سيده‌سهام اثر کرده بود. سيده‌سهام با اشتياق در کلاس شهيد بنت‌الهدي صدر در نجف شرکت مي‌کرد تا از درياي علم اين بانوي نخبه مکتب اهل بيت(ع) سيراب ‌شود. حالا سيده‌سهام خودش يک پا حجت‌الاسلام شده بود. @BAMBenamemard
شهید هادی شجاع، با وجود علاقه عجیبی که به همسرش داشت تنها بعد از ۱۰ روز که از ازدواجشان گذشته بود، با اصرار عازم سوریه می‌شود و پس از گذشت کمتر از یک ماه به شهادت می‌رسد. این نحوه شهادت ایشان تداعی‌کننده شهادت «وهب» از یاران اباعبدالله الحسین (ع) در واقعه کربلاست. هادی یکی از علاقمندان خاص به حضرت اباالفضل العباس (ع) بود و روزگار شرایط را برای او به گونه‌ای رقم زد که پیکرش در روز تاسوعای حسینی در گلزار شهدای امامزاده عباس چهاردانگه تهران دفن است. _____ -بہ‌نقل‌از‌همسر‌شهید – موقع خواستگاری ایشان سرباز بودند. بعد از عقد از شغل پاسداری و علاقه شان به این شغل گفتند و جبهه سوریه؛ یک ماه گذشته بود که به او گفتم: آقا هادی! ممکنه شغلت ان را عوض کنید؟ ایشان هم بدون تعارف گفتند: « نه! من به این شغل علاقه دارم.» هروقت پلاک شان را به گردن می انداختند و می‌گفتند” من حتماً شهید می شوم” من می ترسیدم واضطراب داشتم که نکند ایشان را از دست بدهم، ولی ایشان با احساس و با منطق من رو مجاب کردند، می گفتند: « من نیت کرده ام که نگذارم حرم حضرت زینب(س) به دست داعشی ها بیافتد.” من هم وقتی فهمیدم به خاطر حضرت زینب (س) می روند راضی شدم اما به زبان نیاوردم.» -@BAMBenamemard
وصیتنامه: این‌جمله‌ازوصیت‌نامه‌شهید،برای رهروانش‌به‌یادگارماند: عمامه‌من‌کفن‌من‌است.🌹 دست‌ازدامان‌امام‌زمان‌ونوکرانش‌نکشید که‌اینان‌عمال‌اسلامند. پروردگارا!هرچندبه‌نفس‌مطمئنه‌نرسیدیم ودرجهاداکبرپیروزنگشتیم‌اما به‌جهاداصغرپرداختیم.💫 🌱|@BAMBenamemard