eitaa logo
بنام مرد 🇵🇸
238 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4.2هزار ویدیو
129 فایل
تاریخ شروع کانال :99/10/13 اسم کانال مخفف اسم شهداست ب: بابک ن: نوری ا : احمد م: مشلب م: محمد ر: رضا د : دهقان ادمین ↶ @FB_135_18 تبادل‌و‌مدیر ↶ @Shahidehdahe80
مشاهده در ایتا
دانلود
حبیب‌ابن‌مظاهرکیست‌وچه‌کرده‌است؟ زمانی‌که‌امام‌حسین(ع)کودکی‌خردسال‌بود؛ حبیب‌جوانی‌20‌ساله‌بود. اوعلاقه‌شدیدی‌به‌امام‌حسین‌داشت.. به‌طوری‌که‌هرجاامام‌‌حسین(ع)می‌رفت، این‌عشق‌وعلاقه‌اورابه‌دنبال‌محبوب‌خودمی‌کشید. پدرحبیب‌که‌متوجه‌حال‌پسرشد ازاوپرسید: چه‌شده‌که‌لحظه‌ای‌از‌حسین(ع)جدانمی‌شوی؟ حبیب فرمود: ‌پدرجان! من‌شدیدا" به‌حسین‌علاقه‌دارم‌واین‌عشق‌وعلاقه‌مراتاجایی‌می‌کشاند‌، که‌در‌عشق‌خودفنامی‌شوم. مظاهرپدرحبیب‌روبه‌پسرکردوگفت: حبیب‌جان! آیاآرزویی‌داری؟ حبیب فرمود: بله‌پدرجان‌اینکه‌حسین‌مهمان‌ماشود. پدر‌موضوع‌علاقه‌حبیب‌به‌امام‌حسین(ع)ر، بامولای‌خودامام‌علی(ع)درمیان‌گذاشت؛ وازایشان‌دعوت‌کردکه‌روزی‌مهمان‌آنهاشوند. امام‌علی(ع)مهمانی‌حبیب‌راباجان‌و‌دل‌قبول‌کرد. روزمهمانی‌فرا‌رسید. حال‌وروز‌حبیب‌وصف‌نشدنی‌بود، برای‌دیدن‌حسین‌(ع)آرام‌وقرارنداشت. بربالای‌بام‌خانه‌رفت‌وازدورآمدن‌حسین‌رابه‌نظاره‌نشست. سرانجام‌لحظه‌دیدارسررسید. ازدورحسنین‌رابه‌همراه‌پدردید، درحالیکه‌سراسیمه‌ازبالای‌پشت‌بام‌پایین‌می‌آمد؛ پای‌حبیب‌منحرف‌شدوازپشت‌بام‌به‌پایین‌افتاد. پدرخودرابه‌اورساندولی‌حبیب‌جان‌دربدن‌نداشت. پدرحبیب‌که‌نمی‌خواست‌مولایش‌راناراحت‌ببیند، بدن‌حبیب‌رادرگوشه‌ای‌ازمنزل‌مخفی‌کردوآرامش‌خودرانگه‌داشت. امام علی(ع)ازاینکه‌حبیب‌به‌استقبال‌آنهانیامده‌بود؛ تعجب‌کرد. فرمود: مظاهرباعلاقه‌ای‌که‌ازحبیب‌نسبت‌به‌حسین‌دیدم، درتعجبم‌که‌چرااورانمی‌بینم؟! پدرعذرخواهی‌نمود، گفت: اومشغول‌کاری‌است. امام‌دوباره‌سراغ‌حبیب‌راگرفت‌وحال‌اوراجویاشد. امااین‌بارهم‌پدرحبیب‌همان‌جواب‌راداد. امام‌اصرارکردکه‌حبیب‌راصدابزنند. دراین‌هنگام‌مظاهرآنچه‌راکه‌برای‌، حبیب‌اتفاق‌افتاده‌بود، شرح‌داد. امام‌فرمود: بدن‌حبیب‌رابرای‌من‌بیاورید. بدن‌بی‌جان‌حبیب‌رامقابل‌امام‌گذاشتند، تاچشم‌امام‌به‌بدن‌حبیب‌افتاد، اشک‌هایش‌سرازیرشد، روبه‌حسین‌(ع)کردوفرمود: پسرم! این‌جوان‌به‌خاطرعشقی‌که‌به‌شماداشت؛ جان‌داد. حال‌خودچه‌کاری‌درمقابل‌این‌عشق‌انجام‌می‌دهی؟ اشک‌های‌نازنین‌حسین(ع)جاری‌شد، دست‌های‌مبارکش‌رابالابردوازخداخواست‌، به‌احترام‌حسین(ع)ومحبت‌حسین‌(ع) حبیب‌راباردیگرزنده‌کند. دراین‌هنگام‌دعای‌حسین‌(ع)مستجاب‌شدوحبیب‌دوباره‌زنده‌شد. امام‌علی(ع)روبه‌حبیب‌کردوفرمود: ای‌حبیب! به‌خاطرعشقی‌که‌به‌حسین(ع)‌داری؛ خداوندبه‌شما‌کرامت‌نمودواین‌مقام‌رفیع‌رابه‌شماداد‌ که‌هرکس‌پسرم‌حسین(ع)رازیارت‌کند نام‌اورادردفترزائران‌حسین(ع)ثبت‌خواهی‌کرد.‌ به‌همین‌جهت‌درزیارت‌حبیب‌این‌چنین‌گفته‌شده‌است: سلام‌برکسی‌که‌دوبارزنده‌شدودوبارازدنیارفت :) منابع: منتخب‌طریحی، مقتل‌خوارزمی، منتهی‌الامال • 🖤°|@BAMBenamemard|°🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
استاد رائفۍ پور ••🌸 یڪ جا براۍ بچہ‌های مھدوی صحبت میڪردم گفتم : بچہ‌هه ما ڪھ مدعۍ ڪار تو حوزه‌ی مھدویت هستیم ، دعای عھدمون رو باید بخونیم ! من خودم سالھاست دعایِ عھد رو میخونم بعضا پیش میاد کہ روزی سـھ چھار بار هم میخونم اما بعد این همہ سال یِ تیکہ از دعای عھد خیلی عجیب اومد . . تا حالا بھش فکر نکردم ، خیلی سختم بود الان هم میخوام بگم برام سختھ چون میترسم گریہ‌ام بگیره..💔 گذرا میگم : توی قسمتـے از دعای عھد اومد کھ؛ فـے قضاء حوائجھ ! یعنۍ میگہ خدایا کمکم کن حوائجش رو برآورده کنم . . گفتم: سالھا من اینو خوندم اصلا بھش فکر نکردم، یعنۍ ببین امام‌زمان‌.عج. چقدر مظلوم هست کھ حاجت هاش دست ماست :))💔 این میدونـے یعنۍ چی؟ یعنـے تا شماها کار نکنید ، برای امام‌زمان.عج. قدمۍ برندارید ظھوری نخواهد بود ! 🖤°|@BAMBenamemard|°🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ادامه ی پارت شهید هادی ذوالفقاری🥀👀
♦️✨پسرک فلافل فروش کارفرهنگی در مسجد موسی ابن جعفر گسترده شده بودسید علی مصطفوی برنامه های اردویی زیادی ترتیب میدادو همیشه برای این جلسات واردوها فلافل میخرید.میگفت هم سالم است هم ارزان.یک فلافل فروشی به نام جوادین درپشت مسجدبودکه ازانجا خرید میکرد. شاگرد فلافل فروشی یک پسر باادب بود که معلوم بود زمینه ی معنوی خوبی داردبارها که به فلافل فروشی میرفتیم سید میگفت این پسر باطن پاکی داردباید اورا جذب مسجد کنیم. رفاقت ما با این پسر در حد سلام و علیک بودتا اینکه برای اولین بار یادواره شهدا برگزار شد.در پایان مراسم دیدم ان پسرک فلافل فروش اخر مجلس نشسته است به سید گفتم رفیقت آمده❗ سید به گرمی ازاو استقبال کرد وبعد اورا به جمع بچها وارد کرد و گفت:ایشان دوست صمیمی بنده است که حاصل زحماتش را بارها نوش جان کرده اید.خلاصه کلی گفتیم و خندیدیم. سید ازاو پرسید:چی شد این طرفا اومدی❓اوهم به صداقتی که داشت گفت داشتم رد میشدم دیدم مراسمه گفتم ببینم چه خبره که شما رو دیدم. سید خندید و گفت:پس شهدا تورو دعوت کردن.بعدهم شروع کردیم به جمع آوری وسایل مراسم.یک کلاه اهنی مربوط به دوران جنگ انجابود که دوست مابه تعجب❗به آن نگاه میکردسید گفت:اگه دوست داری بزار روسرت. اوهم کلاه را روی سرش گذاشت وگفت به من میاد❓سید به شوخی گفت دیگه تموم شد شهدا برای همیشه کلاه سرت گذاشتن. همه خندیدیم اماواقعیت همانی بود که سیدگفت.این پسر را گویی شهدا در همان مراسم انتخاب کردند .پسرک فلافل فروش همان هادی ذوالفقاری بودکه سید علی مصطفوی اورا جذب مسجد کردوبعدها اسوه و الگوی بچهای مسجدی شد. راوی یکی از جوانان مسجد ادامه دارد...✨ 🖤°|@BAMBenamemard|°🖤
♦️✨پسرک فلافل فروش درخانواده ای بزرگ شدم که باما یاد دادند نباید گردگناه بچرخیم.زمانی هم که باردار میشدم این مراقبت من بیشترمیشد. سال 1367 بودکه محمدهادی به دنیا آمد او درشب جمعه وچندروز بعد از ایام فاطمیه به دنیا آمدیادم هست که دهه ی فجر بود روز13 بهمن. وقتی میخواستیم از بیمارستان مرخص شویم تقویم را دیدم که نوشته بود شهادت امام محمدهادی(ع).برای همین نام اورا محمد هادی گذاشتیم. اوعاشق و دلداده ی امام هادی شد ودراین راه و در شهر امام هادی همان سامرا به شهادت رسید. ازهمان کودکی روی پای خودش بود و مستقل بار امد.زمینه ی مذهبی خانواده بسیاردراوتاثیرگذار بود البته من درزمان بارداری بسیارمراقب بودم و به حلال و حرام بسیار دقت میکردم. آن زمان ما در مسجد فاطمیه بودیم و به نوعی مهمان حضرت زهرا(س).این مسائل بسیار دراو تاثیرگذار بود. وضعیت مالی خانواده ما متوسط بود و هادی آنرا درک میکرد.ازهمان کودکی کم توقع بود. دوران راهنمایی را در مدرسه ی شهید توپچی درس میخواند.درسش بدنبوداماکمی بازیگوش شده بود.کلاسهای ورزشهای رزمی میرفت وبه فوتبال علاقه داشت. سیکلش را گرفت و برای ادامه ی تحصیل وارد دبیرستان شهدا گردیداما ازهمان سالهای اولیه ی زمزمه ی ترک تحصیل را کوک کرد.میگفت میخواهم بروم سرکار من توان درس خواندن ندارم..... البته اینها همه بهانه های دوران جوانی بود وبالاخره ترک تحصیل کرد. مدتی بیکار و دنبال بازی و..... و بعد هم سرکار رفت. ماکه خبرنداشتیم اماخودش رفته بود دنبال کار.مدتی دریک تولیدی وبعد مغازه ی یکی از دوستانش مشغول فلافل فروشی شد. (راوی مادر شهید هادی ذوالفقاری) ادامه دارد.... 🖤°|@BAMBenamemard|°🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زائرای امام حسین(: خوشحال باشین،مرز ها باز شدن((:
بنام مرد 🇵🇸
زائرای امام حسین(: خوشحال باشین،مرز ها باز شدن((:
ما که لیاقت نداشتیم اگه شما رفتین ارباب رو قسم بدین به دختر ۳ساله شون بگین یکی منتظر برات کربلاشه((:💔
بسم رب‌الحسین:)♥️
7102923152.mp3
8.5M
زیـارت عاشـورا بـا صـداے حـاج قـاسـمـ…🙂 💔 🖤°|@BAMBenamemard|°🖤