هدایت شده از دوشکاچی
🎞تولیدات چندرسانهای در رابطه با کتاب #دوشکاچی و راوی آن #علی_حسن_احمدی
🔺خاطراتی از ایام کودکی و دوران دانشآموزی در روستا (شبکه زاگرس کرمانشاه)
https://eitaa.com/Dooshkachi/140
🔺روایتی از ایستادگی خانوادههای شهیدان فرهنگیان و احمدی (شبکه زاگرس کرمانشاه)
https://eitaa.com/Dooshkachi/141
🔺روایتی از تشکیل تیپ ویژه کوهستانی در سال ۱۳۶۱ (شبکه زاگرس کرمانشاه)
https://eitaa.com/Dooshkachi/143
🔺روایتی از عملیات کربلای4 (شبکه زاگرس کرمانشاه)
https://eitaa.com/Dooshkachi/144
🔺روایت علی حسن احمدی از عملیات مرصاد (شبکه دو سیما)
https://eitaa.com/Dooshkachi/159
🔺پخش گزارش خبری 20:30 (شبکه دو سیما)
https://eitaa.com/Dooshkachi/168
🔺نفیر نیزار (خوانشی از کتاب دوشکاچی به یاد شهدای عملیات عاشورای میمک)
https://eitaa.com/Dooshkachi/175
🔺خوانشی از کتاب دوشکاچی (تولیدی حوزه هنری انقلاب اسلامی استان کرمانشاه)
https://eitaa.com/Dooshkachi/219
🔺لبخندهای مقدس (شبکه زاگرس کرمانشاه)
https://eitaa.com/Dooshkachi/233
🔺پادکست | روایتی از امدادرسانی رزمندگان اسلام در بمباران حلبچه
https://eitaa.com/Dooshkachi/238
🔺پادکست | روایتی از یک نبرد جوانمردانه در کردستان
https://eitaa.com/Dooshkachi/241
🔺پادکست | مثل یک پدر | روایتی از شهادت محمد بروجردی
https://eitaa.com/Dooshkachi/245
🔺پادکست | چهچه بلبل کرمانشاهی! | روایتی از دلدادگی متقابل میان رزمندگان و شهید کاوه
https://eitaa.com/Dooshkachi/246
🔺روایت دوشکاچی از یک جنایت بشری (خوانشی از کتاب دوشکاچی از عملیات مرصاد)
https://eitaa.com/Dooshkachi/247
🔺برنامه جان و تن (گفتگو با قهرمانان مردمی ۸ سال دفاع مقدس-شبکه افق سیما)
https://eitaa.com/Dooshkachi/253
🔺به یاد عاشورائیان محاصره شده در معرکه (برشی از برنامه جانوطن)
https://eitaa.com/Dooshkachi/256
🔺مروری بر تاریخچه بمبارانهای استان کرمانشاه توسط رژیم بعث عراق در جنگ تحمیلی (شبکه زاگرس کرمانشاه)
https://eitaa.com/Dooshkachi/281
📍برای مشاهده عکسنوشتهها و محتوای بیشتر در رابطه با کتاب #دوشکاچی به کانال زیر مراجعه نمائید👇
🇮🇷 @dooshkachi
هدایت شده از دوشکاچی
🌷 آیتالله اشرفی اصفهانی
📖 ... میخواستیم از میدانآزادی به طرف پادگان صالحآباد برویم تا شادی پیروزیمان در عملیاتها و همچنین شوق دیدار امام را ابراز کنیم. از میدان آزادی وارد خیابان مدرّس شدیم و در قالب همان ستونِ چراغروشنِ بوقزن به طرف مسجدجامع رفتیم. در این هنگام دیدم چند نفر از بچههای خودمان دواندوان جلو آمدند و به ما رسیدند. بعد با صدای بلند فریاد زدند: «آقا! بوق نزنید، چراغها رو خاموش کنید!» ما هم تعجب کرده بودیم و نمیدانستیم چرا اینطوری رفتار میکردند! با توقف موقت ماشینها، به آنها گفتیم: «چرا شادی نکنیم؟ چرا بوق نزنیم؟ مگه چه شده؟ اتفاقی افتاده؟» آن چند نفر صدایشان را پایین آوردند و با لحن آهستهتری گفتند: «امروز چهلم شهادت آیتالله اشرفی اصفهانیه، امروز روز شادی ما نیست، بلکه برای او عزاداریم.» ...
👈ادامه این خاطره در کتاب #دوشکاچی
🎙خاطرات #علی_حسن_احمدی
📒انتشارات #سوره_مهر
📍 #دفاع_مقدس #کرمانشاه #آیت_الله_اشرفی_اصفهانی #شهید_محراب #کردستان #تیپ_ویژه_شهدا
🌐 لینک خرید اینترنتی کتاب👇
https://sooremehr.ir/book/3321
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🇮🇷 @dooshkachi
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
هدایت شده از دوشکاچی
⁉️ کی میشه من هم برم سربازی؟!
📖 رفتهرفته علاقهام به حضور در بسیج بیشتر شد. این علاقه ادامه پیدا کرد تا اینکه «رمضان احمدی»، همسایه دیوار به دیوارمان به سربازی رفت. او خدمت سربازیاش را در ارتش و در منطقه «میمک» ایلام میگذراند. زمانی که به مرخصی میآمد، من و چند نفر از دوستانم به خانهشان میرفتیم و او از سربازیاش در منطقه جنگی برایمان تعریف میکرد و من از ته دل حسرت میخوردم و میگفتم: «خدایا! کی میشه من هم برم سربازی؟!» جرأت این را نداشتم که از پدرم بخواهم اجازه دهد تا به جبهه بروم، چون پدرم اجازه نمیداد. در روستای ما هم کسی نبود که با سن کم به جبهه رفته باشد؛ همین طور مانده بودم و نمیتوانستم به پدرم چیزی بگویم. بیشتر کسانی که به جبهه اعزام میشدند، یا کسانی بودند که سن بالایی داشتند و یا پاسداران و بسیجیانی بودند که سابقه قبلی حضور در جبهه را داشتند ...
👈ادامه این خاطره در کتاب #دوشکاچی
🎙خاطرات #علی_حسن_احمدی
📒انتشارات #سوره_مهر
📍 #دفاع_مقدس #کرمانشاه #سنقر روستای #لیلمانج #سربازی #میمک #ایلام #بسیج #سپاه
🌐 لینک خرید اینترنتی کتاب👇
https://sooremehr.ir/book/3321
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🇮🇷 @dooshkachi
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯