eitaa logo
مؤسسه بینش ناب
654 دنبال‌کننده
709 عکس
292 ویدیو
16 فایل
📌 مؤسسه مردم نهاد جوانان بینش ناب انقلابی ⏬ارتباط با مسئول پذیرش دوره ها: @binesh_nab ⏬ارتباط با ادمین کانال : @Mahdi_605
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 به مناسبت ولادت علیه السلام ((وقتی به دنیا آمد اسم‌اش را گذاشتم؛ تا ارادتش به امام حسن زیاد شود؛ پدر بزرگش روضه‌خوان بود بعد از اذان و اقامه درگوشش روضه امام حسن خواند؛ با اینکه سن و سالی نداشت اما رفتارش امام حسنی بود؛ ولی عاقبت‌اش امام حسینی شد.)) به نقل از پدر گرانقدرِ نوجوان شهید روستای قشلاق سادات 🗓۵ دی ۱۳۶۰ _ سن ۱۵ سالگی 📍گلزار شهدای خمین ➖➖➖➖➖➖ کانون فرهنگی تبلیغی بینش ناب 🆔 @BINESHNAB
آخرین افطارشان با خون بود خوشا به سعادتشان... 📷تصاویر شهدای مظلوم امروز فراجا🇮🇷 حادثۀ تروریستی سیب‌و‌سوران سیستان و بلوچستان. ➖➖➖➖➖➖ کانون فرهنگی تبلیغی بینش ناب 🆔 @BINESHNAB
13.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢وصیتنامه تکان دهنده شهید رضا نادری ای برادر کجا میروی..... کمی درنگ کن..... آیا با کمی گریه و یک فاتحه شما بر مزار من و امثال من مسئولیتی را که با رفتن خود بردوش تو گذاشته ایم از یاد خواهی برد......💔 ➖➖➖➖➖➖ کانون فرهنگی تبلیغی بینش ناب 🆔 @BINESHNAB
💕‌جوشکاری یکی از کارهایش این بود برای ازدواج جوان‌های محله آستین بالا می‌زد. به خاطر اعتمادی که اهالی محل بهش داشتن کسی روی حرفش، حرف نمی‌زد. و کلی از دختر پسرهای محله را فرستاد خانه بخت.... اگر هم مشکل مهریه و جهیزیه دختر یا شغل پسر پیش می‌آمد می‌رفت با پدرمادرا صحبت می‌کرد و گِره را باز می‌کرد. می‌گفت یکی از کارهای ما جوشکاری برای ازدواج جووناست. 📝خاطره ای از شهادت: ۲۱ دی ۱۳۶۵ شلمچه مزار: گلزار شهدای تهران ➖➖➖➖➖➖ کانون فرهنگی تبلیغی بینش ناب 🆔 @BINESHNAB
🔻شهدا وقتی مسئول میشدن اینطوری بودن🔻 🔹بچه‌ی احمدآباد بود؛ وقتی رفت جبهه مسئول شد، همیشه موقع غذا خوردن که میشد به من می‌گفت تو بی‌سیم اعلام کن ببین به همه بچه‌ها غذا رسیده یا نه؟؟؟ تا وقتی مطمئن نمیشد همه غذا خوردن، لب به غذا نمی‌زد. خودش دیرتر از بقیه غذا میخورد تا بقیه سیر شوند... 🔹نیروهایش محاصره شده بودن، خودش را شبانه به نیروهایش رساند... بهش گفتن چرا اینکار رو کردی؟! گفت: اگه قراره برای نیروهام اتفاقی بیوفته باید واسه همه‌مون بیوفته! حتی اگر قراره شهید بشیم همه باهم شهید میشیم، همه کنار هم.... من نمیتونم نیروهایم رو تنها بذارم. 🔹چون بیسیم‌چی بودم آوردن اسلحه و بی‌سیم هر دو برام سخت بود... احمد باید اینکه فرمانده بود نمی‌گذاشت اذیت شوم... می‌گفت اسلحه ات رو بده برات بیارم. اسلحه ام را میگرفت میاورد. ( به نقل از حاج محمد شعبانی ) همرزم و بیسیمچیِ شهید احمد حسینی فر ➖➖➖➖➖➖ کانون فرهنگی تبلیغی بینش ناب 🆔 @BINESHNAB