🌹داستان امام سجاد با هشام بن عبدالملک 🔻پور عبدالملک به نام هشام 🔻در حرم بود با اهالی شام 🔻می‌زد اندر طواف کعبه قدم 🔻لیکن از ازدحام اهل حرم 🔻استلام حجر ندادش دست 🔻بهر نظاره گوشه‌ای بنشست 🔻ناگهان نخبه‌ی نبی و ولی 🔻زین عباد، بن حسین علی 🔻در کسای بها و حله‌ی نور 🔻بر حریم حرم فکند عبور 🔻هر طرف می گذشت بهر طواف 🔻در صف خلق می فتاد شکاف 🔻زد قدم بهر استلام حجر 🔻گشت خالی ز خلق راه گذر 🔻شامی‌ای کرد از هشام سؤال 🔻کیست این با چنین جمال و جلال ا🔻ز جهالت در آن تعلل کرد 🔻وز شناسائیش تجاهل کرد 🔻گفت نشناسمش ندانم کیست 🔻مدنی یا یمانی، یا مکی است 🔻بوفراس، آن سخنور نادر 🔻بود در جمع شامیان حاضر 🔻گفت من می شناسمش نیکو 🔻زو چه پرسی، به سوی من کن رو 🔻آن کس است اینکه مکه و بطحا 🔻زمزم بوقبیس و خیف و منی 🔻حرم و حل و بیت و رکن و حطیم 🔻ناودان و مقام ابراهیم 🔻مروه، مسعی، صفا، حجر، عرفات 🔻طیبه و کوفه، کربلا و فراق 🔻هر یک آمد به قدر او عارف 🔻بر علو مقام او واقف 🔻قرةالعین سید الشهداست 🔻زهره شاخ دوحه‌ی زهراست 🔻میوه‌ی باغ احمد مختار 🔻لاله‌ی داغ حیدر کرار 🔻ذروه‌ی عزت است منزل او 🔻حامل دولت است محمل او 🔻جد او را به مسند تمکین 🔻خاتم الأنبیاست، نقش نگین 🔻از حیا نایدش پسندیده 🔻که گشاید به روی کس دیده 🔻نیست بی سبقت تبسم او 🔻خلق را طاقت تکلم او 🔻در عرب در عجم، بود مشهور 🔻گو مدانش مغفلی مغرور 🔻شد بلند آفتاب بر افلاک 🔻بوم گر زان نیافت بهره چه باک 🔻فیض آن ابر بر همه عالم 🔻گر بریزد نمی شود آن کم 🔻حب ایشان دلیل صدق و وفاق 🔻بغض ایشان نشان کفر و نفاق 🔻کرد از آغاز تا به آخر گوش 🔻خونش اندر رگ و غضب زد جوش 🔻بر فرزدق گرفت حالی دق 🔻همچو بر مرغ خوشنوا عقعق 🔻ساخت در چشم شامیان خوارش 🔻حبس فرمود، بهر آن کارش 🔻اگرش چشم راست بین بودی 🔻راست کردار و راست بین بودی 🔻دست بیداد و ظلم نگشادی 🔻جای آن حبس خلعتش دادی 🔸باری، اشعار مدح آمیز فرزدق در وصف امام سجاد علیه‌السلام هشام را از خشم و غضب دیوانه کرد و لذا او را به زندان فرستاد. ☀️حضرت سجاد علیه‌السلام دوازده هزار دینار برای فرزدق فرستاد ولی او قبول نکرد و گفت: 🔸این اشعار را به خاطر صله و جایزه نگفته‌ام، بلکه این اشعار ذخیره‌ی آخرت من است. ☀️امام علیه السلام فرمود: 🔸گفت ما اهل بیت احسانیم 🔸آن‌چه دادیم باز نستانیم 🔸ابر جودیم بر نشیب و فراز 🔸قطره از ما به ما نگردد باز 🔸آفتابیم بر سپهر علا 🔸نفتد عکس ما دگر بر ما 🔸چون فرزدق به آن وقار و کرم 🔸گشت بینا قبول کرد درم 📚 اشعار از عارف نامی: عبدالرحمن جامی. داستان امام سجاد (ع) با فرزدق و اشعار او به عربی در بخش اول این کتاب بازگو شده است.‍‍ #امام_سجاد #صحیفه_سجادیه #داستان_شعر #بنیاد_بین_المللی_صحیفه_سجادیه https://eitaa.com/joinchat/3525050394C01512cc3d2 @BONYAD_SAHIFEH https://ssif1.ir