📚موضوع مرتبط:
#شهید_علی_تمام_زاده
#مدافع_حرم
#عکس_نوشته
#خاطره
📆مناسبت مرتبط:
تاریخ ولادت
#01_25
@montazer_shahadat313
عشق به فرزند یا شهادت؟
خیلی مشتاق بود بچه به دنیا بیاید و او را ببیند و همیشه میگفت: «پس این بچه کی به دنیا میآید؟ »
خیلی دوست داشت دخترش را ببیند ولی عشقش به حضرت زینب(س)بیشتر بود. اگر بیشتر نبود اول صبر میکرد بچه اش به دنیا می آمد و بعد میرفت. اما دیگرهیچ چیز نمیتوانست جلوی او را بگیرد.
تولد دردانه میثم از زبان مادر
حلما 17 روز بعد از شهادت پدرش به دنیا آمد. میثم قبل از شهادتش یک روز از سوریه زنگ زد و با هم صحبت کردیم. من اواخر دوره بارداری ام بود و روزهای سختی را میگذراندم. به او گفتم: «خسته شدم. زودتر بیا خانه » گفت: «زهره جان! سپردمتان به حضرت زینب(س)و از خانم خواسته ام به شما سر بزند. وقتی حلما میخواست به دنیا بیاید فقط از حضرت زینب(س) کمک خواستم. فقط ائمه و حضرت زهرا(س)را صدا میزدم. این ها بودند که به من آرامش دادند.
همسرشهید.
خبرگزاری تسنیم
📚موضوع مرتبط:
#شهید_میثم_نجفی
#شهید_مدافع_حرم
#عکس
#خاطره
📆مناسبت مرتبط :
تاریخ تولد
#02_10
@montazer_shahadat313
🔹حفظ رابطه خالصانه با شهدا، توصیه سردار سلیمانی به دختر شهید
دختر شهید محرابی از احساس خود نسبت به این دیدار می گوید: من هیچ احساس دوری از سردار نداشتم و از صمیم قلب مشتاق دیدار ایشان بودم؛ وقتی از ارادت قلبی خودم نسبت به سردار سلیمانی برای دوستانم می گفتم، من را با گفتن اینكه "چه طور كسی را الگوی خودت قرار داده ای كه حتی یك بار هم او به شما سر نزده؟" مسخره می كردند، اما اكنون با كمال افتخار می توانم شیرینی این دیدار و رابطه پدر و دختری را به آن ها یادآوری كنم. " عمو قاسم" به من گفت كه من از این به بعد دو دختر به اسم زینب دارم و من را هم دختر خودش دانست و به حفظ رابطه خصوصی و خالصانه با شهدا به من توصیه كردند. موقع رفتن، سردار سلیمانی درخواست من را برای حضور در اتاقم قبول كردند. سردار از محافظان و عكاس خواست كه بیرون بمانند و من و " عمو قاسم" لحظاتی تنهایی صحبت كردیم و ایشان ضمن تحسین من از اینكه عكس شهید جهاد و عماد مغنیه را در اتاقم داشتم، از شخصیت این دو شهید نیز برایم تعریف كردند. خانواده دایی من كه در این دیدار حضور داشتند از سردار درخواست كردند كه به اختیار خودشان، نام دختر دایی سادات من را كه آرشیدا بود، تغییر بدهند و " عمو قاسم" نام زینب را برای او انتخاب كردند.
#خاطرات
📚موضوع مرتبط :
#مکتب_سلیمانی
#راهت_ادامه_دارد
#خاطره
📆 مناسبت مرتبط :
#جمعه
#jihad
#martyr
🌴🕊🌴🕊🌴🕊🌴🕊🌴🕊
@montazer_shahadat313
#زندگینامه_شهید 👈🏼 #خاطره
رفته بود قبرستان بقیع.
از حضرت زهرا خواسته بود که وقتی شهید شد،
مزارش مثل حضرتش بی نشان باشد.
دو سال بعد وقتی در عملیات والفجر هشت شهید شد،
پیکرش در منطقه ماند.
شهید خرازی فرستاد دنبالش؛
منطقه را آب گرفته بود.
هر چه گشتند خبری نشد.
باورش نشد؛
خودش هم آمد باز خبری نشد که نشد.
از همان قبرستان بقیع حاجتش برآورده شدهبود.
👤 جواد آبکار
📚 خط عاشقی۲
❤️شهید حاج علی قوچانی❤️
@montazer_shahadat313
#شهداوامام حسین علیه السلام
📚موضوع_مرتبط:
#شهدا_و_امام_حسین_ع
#پوستر
#خاطره
📆مناسبت_مرتبط:
#محرم
🖤 @montazer_shahadat313
🍃| #خـاطـره...
🌿💦 از شیطنت مثبت شان فیلم یادگاری هم میگرفتند.
کلید دار سیستم صوتی دبیرستان بود.
تا چشم مسئولین را دور میدید با همدستی بقیه دوستانش وارد نمازخانه میشد و با روشن کردن سیستم صوتی، مداحی میخواندند و سینه زنی میکردند.
ادای مداحان معروف را در می آوردند و حتی از شیطنت مثبت شان فیلم یادگاری هم میگرفتند.
#به_نقل_ازدوست_شهید💜
#شهیدمحمدرضادهقان_امیرے
•سردار شهید مهدی زین الدین•
"فسنجون سياه "
همسر شهید؛
🌻وضع غذا پختنم دیدنی بود. برایش فسنجان درست کردم. چه فسنجانی! گردوها را درسته انداخته بودم توی خورشت.
🌻 آن قدر رب زده بودم، که سیاه شده بود. برنج هم شورِشور.😉 نشست سر سفره. دل تو دلم نبود.
🌻 غذایش را تا آخر خورد. بعد شروع کرد به شوخی کردن که «چون تو قره قروت دوست داری، به جای رب، قره قروت ریخته ای توی غذا.»
چند تا اسم هم برای غذایم ساخت؛ ترشکی، فسنجون سیاه.
🌻 آخرش گفت «خدارو شکر. دستت درد نکنه.
#شهید_مهدی_زین_الدین
#شهید_دفاع_مقدس
#خاطره
@montazer_shahadat313
خاطره پاییز.MP3
4.91M
🎧 بی کلام...
✍دلم که برایت تنگ می شود
بارانی بلندم را می پوشم
راه میفتم درون خیابان تنهایی
بدون چتر
زیر آسمان پاییز
گام بر می دارم
دلم که برایت تنگ می شود
به صدای پر از مهرت
گوش جان می سپارم
اشک می ریزم
می بارم
تا سبک شود بار غصه هایی که
مرا بر جان است
تا زنده شود
نوشته هایی که دور از حضورت
مرده و بی جان است
تا آزاد شود احساسی که
بدون #تو
درون سینه در زندان است
نمی دانی چه حس خوبی است
اندیشیدن به معشوق
وقتی از او دوری
از عشق سرشارت می دارد و
از اندوهت می کاهد
و عشق و علاقه آتشینت را
عمری مضاعف می بخشد ..
🔥 جزءبی کلامهای دلنشین من...
موسیقی ای که تداعی
خاطره های پاییزی ام..
#عاشقانه ها
#خاطره ها
@BOYE_PELAK
#خاطــره🎞
|همدانشگاهیشهید|
دخترے میگفت:
من همکلاسی بابک بودم.
خیلیییی تو نخش بودیم هممون...
اما انقد باوقار بودکه همه دخترا میگفتند:
" این نوری انقد سروسنگینه حتما خودش دوس دختر داره و عاشقشه !" 😏
بعد من گفتم:میرم ازش میپرسم تاتکلیفمون روشن بشه...
رفتم رو دررو پرسیدم گفتم :
" بابک نوری شمایی دیگ ؟! "
بابک گفت : "بفرمایید ."
گفتم:" چراانقد خودتو میگیری ؟!
چرا محل نمیدی به دخترا؟! "
بابک یہ نگاه پر از تعجب و شرمگین بهم کرد
و سریع رفت و واینستاد اصلا!
بعدها ک شهیدشد ،
همون دخترا و من فهمیدیم بابک عاشق کی بوده که بہ دخترا و من محل نمیداد...
#عاشقحضرتزینبوشهادت🥺💔|
#شهیدبابکنورے💛🌻ٰٰٖٜٖٜ۬͜͡✿ٰٰٖٜٖٜ۬͜͜͡❪
🌿🌿🌱🌱🌿🌿🌱🌱🌿🌿🌱🌱
#خاطــره📓
|🎊دوست شهید🎊| :
🍁مهم ترین خصوصیت بابک میشه به مرام و پشتکارش اشاره کرد.فوق العاده انسان بامرامی بود ،یعنی شما توهرمشکلی که گیر میکردی میتونستی بهش زنگ بزنی که بابک من فلان
🍁مشکل رو دارم و اگه میتونی بیا حلش کن،
یعنی هرجا بود خودش رو میرسوند.
یه همچین آدمی بود!
و پشتکار زیادش .. اگه کاری رو دنبال میکرد،
🌸کلادیگه بیخیال اونکار نمیشد تاتهش میرفت که
اونکارو انجام بده.
این یکی ازخصوصیاتی بودکه باعث شهادتش شد.
یعنی اگه این خصوصیت رو نداشت مطمئنم
🌸هیچوقت به این درجه نمیرسید.
#شهیدبابڪنورے•♥️•
@BOYE_PELAK
#خاطره
#بابڪ زنگ زد و گفت:
سبحان همین الان وسایلتو جمع ڪטּ
دو روز بریم قم...🌺
گفتم: #بابڪ جاٰن میشه چند روز
دیگه بریم؟؟!
گفت: نه همین الان!🙁
با اصرارم ڪه بود دوتایے راه افتادیم
از رشت رفتیـم قــم🕌
اونجا ازش پرسیدم:
#بابڪ اینهمه عجله و اصرار
براٰےچے بود؟!؟
گفت:براٰی فرار از گناه!
اگه میموندم رشت،
دچار یه گناه میشدم...⛓
براٰےهمین اومدم به
حضرت معصومه ۜ پنـاه آوردم
••✾•🌿بو پلاک 🌿•✾••
.
#خاطـره🎞
دوست شهید بابک:
بابکرابطهبانامحرمروبسیاربسیار
رعایتمیکردهمیشهحواسشبودکه
خدایینکردهدراینبابتگناهنکنه
شهیدیکخداشناسبهتماممعنابود
منباهاشداخلآموزشاتآشناشدم
چیزیکهمنوبهسمتشکشوند
خدادوستبودنشبودواینکه
خیلیمردبودوچیزیداشت
کهخیلیانداشتنمردونگیشواقعیبود
همیشهوقتیدورهمبودیم
وحرفازشهادتمیشدخیلیمیگفت
دعامکنیدشهیدشمهمیشهتو
حرفاشحرفازشهادتبود
دوراولکهبرایاعزامآموزشمیدیدیم
قسمتنشدبرهویادمهیهباراینقدرگریهکرد
برایاینکهکهنتونستاعزامبشه
همشمیگفتمنلیاقتنداشتمبرمچرانشد...
خیلیناراحتبود.
همیشههوایدوستاشوتوجمعداشت
کهیوقتکسیباهاششوخیبدنکنه،
تومشکلاتخیلیمردونهکنارتوایمیستاد
واولینکسیبودکهبرایکمکآستینبالامیزد
#شہید_بابڪ_نوࢪے
@BOYE_PELAK