#سردار_مـَن✨🕊
#خاطرات_شهدا 💌
توی مسجد روستا مراسم ختم گرفتند
مردم میامدند برای عرض تسلیت .
یکهو حاجی از مسجد زد بیرون !😳
فهمیدیم اتفاقی افتاده.
پشت سرش راه🚶🏻♂ افتادم .
کمی ان طرف تر از ورودی مسجد ،
گیت بازرسی گذاشته بودند و مردم را میگشتند !
خیلی بدش آمد.
اخم پیشانیش را چین انداخت .
رفت و با ناراحتی گفت:😔
« ما سی سال کسب آبرو کردیم ،
جمع کنید این ها رو !
مردم باید راحت رفت و آمد کنند،
ما داریم برای آسایش همین مردم کار میکنیم،
نه اینکه اون ها رو بذاریم تو تنگنا»🍃
📚منبع: کتاب سلیمانی عزیز
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی 🌷
🖤 @montazer_shahadat313
#سردار_مَن🕊✨
میگفت
حاجقاسمکجایی
ازروزیکهتورفتی
همهچیریختهبهم...😭💔🥀
+راستمیگفت...
۲۷روز مانده تا وصال🍃✨
#سردار_مَـن🕊🥀
بۍهࢪاسم زِ اجل زانڪه گماݩم نبُـوَد
کھ گلوگیࢪٺر از هجرِ تؤ باشد اجݪے . . .🍃
≡°•بوےپلاڪ•°≡