#سلام_بر_شهدا
سنم كم بود، گذاشتندم بيسيمچي؛ بيسيمچي ناصر كاظمي كه فرماندهي تيپ بود.
چند روزي از عمليات گذشته بود و من درست و حسابي نخوابيده بودم. رسيديم به تپهاي كه بچههاي خودمان آنجا بودند. كاظمي داشت با آنها احوالپرسي ميكرد كه من همانجا ايستاده تكيه دادم به ديوار و خوابم برد.
وقتي بيدار شدم، ديدم پنج دقيقه بيشتر نخوابيدهام، ولي آنجا كلي تغيير كرده بود. يكي از بچهها آمد و گفت: «برو نمازهاي قضايت را بخوان.» اول منظورش را نفهميدم؛ بعد حاليام كرد كه بيست و چهار ساعت است خوابيدهام. توي تمام اين مدت خودش بيسيم را برداشته بود و حرف ميزد.
🌸🍃💐
#خاطرات_شهدا
#شهیدچمران
@montazer_shahadat313
🌺 #شهید_مصطفی_چمران
خانم غاده همسر شهید چمران تعریف میکند در یکی از سفرهایی که همراه #مصطفی به روستاها میرفت داخل ماشین مصطفی چمران به او #هدیه ای داد.
اولین هدیه اش بود وهنوز #ازدواج نکرده بودند.
غاده میگفت؛ خیلی خوشحال شدم و همانجا باز کردم دیدم #روسری است؛
یک روسری قرمز با گلهای درشت 😍
من جا خوردم اما مصطفی لبخند زد و به #شیرینی گفت:
👌 "بچه ها دوست دارند شما را با روسری ببینند"
غاده میگفت؛ از آن موقع روسری گذاشتم و هنوز مانده . ✅
📚 کتاب نیمه پنهان ماه
مسئول دفتر #شهیدچمران نقل می کند که زمانی که اقای چمران وزیر دفاع بود آن اوایل قرار بود یک افسر ارشد ارتشی وابسته به نظام طاغوت را اخراج کنند؛
حکم اخراج این فرد قطعی بود و دکتر چمران نیز تایید کرده بود -
اما موقع دادن حکم شهید چمران آن قدر به او با احترام برخورد کرد که وقتی اطرافیان دلیلش را پرسیدند 😇
گفت: "باید اخراج شود، خب حکم اخراجش را به او داده ایم و باید برود ولی آدم که هست 👌 من احترام آدم بودنش را گذاشتم" ✅
🐝 آن ارتشی هم گفته بود؛
"من خودم از جریان اخراجم آگاهم و افتخار می کنم که حکم اخراج من توسط چنین فرد مودب و با محبت و انسانی امضا شده است" 👌
📚 خاطرات شهید چمران
۳۱ خرداد سالروز عروج عاشقانه شهید مبارز و انقلابی شهید مصطفی چمران رحمه الله
@montazer_shahadat313
🍃 #تکحرف 🍃
خدایا هدایتم کن ، زیرا میدانم که گمراهی چه بلای خطرناکی است.
خدایا هدایتم کن که ظلم نکنم ، زیرا میدانم که ظلم چه گناه نابخشودنی است.
🍃 #شهیدچمران 🍃
@BOYE_PELAK