🌹🌺🌺🌹:
#عاشقانه_های_شهدایی
حسن ارتشی بود و بعد از عقد باید برای گذراندن دوره، میرفت اهواز . بنا بود بعد از دوره اش، بیاید تهران و مراسم عروسی را برگزار کنیم .
هر چهارشنبه برای هم نامه می نوشتیم . هفت روز انتظار برای یک نامه! خیلی سخت بود . بالاخره صبرم تمام شد . دلم طاقت نمی آورد؛ گفتم: من میرم اهواز!
پدرم قبول نمیکرد؛ میگفت: بدون رسم و رسوم؟!
جلوی مردم خوبیّت نداره . فامیل ها چی میگن؟!
گفتم: جشن که گرفتیم! چند بار لباس عروس و خنچه و چراغانی؟!
دخترعمو (مادر شوهرم) گفت: خودم عروسم رو میبرم . اصلاً کی مطمئن تر از مادر شوهر؟! این طور شد که با اصرار من و حمایت دخترعمو، زندگی مان بدون عروسی رسمی شروع شد .
راوی :همسر شهید
🌷شهید حسن آبشناسان🌷
یاد شهدا با صلوات🌷
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈
@BOYE_PELAK