#رفیق_خوشبخت_ما
#پارت_هجدهم
●دعایی که از زبان یک مادر شهید مستجاب شد
یکی از رزمندگان لشکر۴۱ ثاراالله که نمیشناختمش با خندهرویی
به من گفت: 《این بندۀ خدا را نمیشناسم؛ ولی حسین )حسین
بادپا( شهید نمیشود. این را شهید یوسف الهی گفته.》 حاج قاسم گفت: 《نه. ا گر آن کسی که باید برایش دعا کند، دعا کند، شهید
میشود》
به محض اینکه ح اجقاسم ایــن جمله را گفت، حسین بادپا خشکش زد و رو به من گفت: 《ابراهیم، حاجی چه گفت؟》 جملۀ حاج قاسم را برایش تکرار کردم: 《حاجی گفت ا گر آن کسی که باید برایش دعا کند، دعا کند، شهید میشود.》
آن شب زمانی که به خانۀ حاج حسین بادپا برگشتیم، او دوباره از من پرسید: 《حاج قاسم چه گفت؟》 دوباره جملۀ سردار سلیمانی را تکرار کردم. بعد از آن حدود چهار یا پنج بار حسین این را از من پرسید. بعد از مدتی حاجحسین بادپا رو به من گفت: 《ابراهیم، حاج قاسم از غیب خبر دارد.》 گفتم: 《یعنی چه که از غیب خبر
دارد؟》 حاج حسین گفت: 《من خوابی دیده بودم که این خواب
را تا به حال برای کسی تعریف نکردهام.》 پرسیدم: 《چه خوابی؟«》
حاج حسین گفت: 《چندی قبل خواب شهید کاظمی را دیدم که
پیغام شهید یوسف الهی را برایم آورد و گفت تو شهید نمیشوی.》