eitaa logo
فرشتگان سرزمین من الیگودرز 💖
258 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
88 فایل
"بــسم‌اللهـ‌النور✨" خدا گفت تو ریحانه خلقتی . . .✨🙂 کنارهم‌جمع‌شدیم تاحماسه‌ای‌بزرگ‌خلق‌کنیم حماسه‌ای‌ازجنس‌دختـــران😍✨ #فرشتگان_سرزمین_من جهت ارتباط با ما👇 @Zah7482
مشاهده در ایتا
دانلود
یعنی با وضو پرپر شدن تشنه در باران آتش "تر" شدن عشق یعنی مثل اربابم پیش چشم مادرت بی سر شدن عشق یعنی سوی لاهوت آمدن پای رفتن ، شکل تابوت آمدن عشق یعنی در افق بر روی دست بی صدا ، با بوی باروت آمدن ... 🌷 شادی روح شهدا @BOYE_PELAK
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
: نماز قضا توی راه توی ماشین چشم هام رو بستم تا کسی باهام صحبت نکنه و نماز شبم رو همون طوری نشسته خوندم ... نماز صبح هر چی اصرار کردیم نمی ایستاد می گفت تا به فلان جا نرسیم نمی ایستم و از توی آینه عقب به من نگاه می کرد دیگه دل توی دلم نبود یه حسی بهم می گفت محاله بایسته و همون طوری نماز صبحم رو اقامه کردم ... توی همون دو رکعت مدام سرعت رو کم و زیاد کرد تا آخرین لحظه رهام نمی کرد اصلا نفهمیدم چی خوندم ... هوا که روشن شد ایستاد مادرم رفت وضو گرفت و من دوباره نماز صبحم رو قضا کردم توی اون همه تکان اصلا نفهمیده بودم چی خوندم همین طور نشسته توی حال و هوای خودم به مهر نگاه می کردم - ناراحتی؟ سرم رو آوردم بالا و بهش لبخند زدم - آدم، خواهر گلی مثل تو داشته باشه که می ایسته کنار داداشش به نماز ناراحتم که باشه ناراحتی هاش یادش میره ... خندید اما ته دل من غوغایی بود حس درد و شرمندگی عمیقی وجودم رو می گرفت ... - واقعا که تو که دیگه بچه نیستی باید بیشتر روی تمرکزت کار کنی نباید توی ماشین تمرکزت رو از دست می دادی ... حضرت علی سر نماز تیر از پاش کشیدن متوجه نشد ولی چند تا تکان نمازت رو بهم ریخت و همون جا کنار مهر ولو شدم روی زمین بقیه رفتن صبحانه بخورن ولی من اصلا اشتهام رو از دست داده بودم ... ...
: گدای واقعی ... راست می گفت من کلا چند دست لباس داشتم و 3 تا پیراهن نوتر که توی مهمونی ها می پوشیدم و سوئی شرتی که تنم بود یه سوئی شرت شیک که از داخل هم الیه های پشمی داشت اون زمان تقریبا نظیر نداشت و هر کسی که می دید دهنش باز می موند حرف های سعید، عمیق من رو به فکر فرو برد کمی این پا و اون پا کردم و اعماق ذهنم هنوز داشتم حرفش رو بالا و پایین می کردم که صدای پدرم من رو به خودم آورد ... - هنوز مونده کدوم یکی رو بهش بده رو کرد سمت من ... - نکرد حداقل بپرسه کدوم یکی رو نمی خوای هر چند تو مگه لباس به درد بخور هم داری که خوشت بیاد و نباشه دلت بسوزه تو خودت گدایی باید یکی پیدا بشه لباس کهنه اش رو بده بهت ... دلم سوخت سکوت کردم و سرم رو انداختم پایین خیلی دوست داشتم بهش بگم ... - شما خریدی که من بپوشم؟حتی اگر لباسم پاره بشه هر دفعه به زور و التماس مامان، من گدام که ... صداش رو بلند کرد و افکارم دوباره قطع شد ... - خانم اینقدر دست دست نداره یکیش رو بده بره دیگه عروسی که نمیری اینقدر مس مس می کنی اینقدر هم پر روئه که بیخیال نمیشه ... صورتش سرخ شد نیم نگاهی به پدرم انداخت یه قدم رفت عقب - شرمنده خانم به زحمت افتادید ... تشکر کرد و بدون اینکه یه لحظه دیگه صبر کنه رفت از ما دور شد اما من دیگه آرامش نداشتم طوفان عجیبی وجودم رو بهم ریخت... ...
* بسم الله الرحمن الرحیم * 📚 🔥 : دلت می آید؟ نهار رسیدیم سبزوار کنار یه پارک ایستادیم کمک مادرم وسایل رو برای نهار از توی ماشین در آوردم وضو گرفتم و ایستادم به نماز سر سفره نشسته بودیم که خانمی تقریبا هم سن و سال مادرم بهمون نزدیک شد ... پریشان احوال و با همون حال، تقاضاش رو مطرح کرد ... - من یه دختر و پسر دارم و ... اگر ممکنه بهم کمکی کنید مخصوصا اگر لباس کهنه ای چیزی دارید که نمی خواید پدرم دوباره حالت غر زدن به خودش گرفت - آخه کی با لباس کهنه میره سفر؟ که اومدی میگی لباس کهنه دارید بدید سرش رو انداخت پایین که بره مادرم زیرچشمی نگاه تلخ معناداری به پدرم کرد و دنبال اون خانم بلند شد - نگفتید بچه هاتون چند ساله ان؟ با شرمندگی سرش رو آورد بالا چهره اش از اون حال ناراحت خارج شد، با خوشحالی گفت ... - دخترم از دخترتون بزرگ تره اما پسرم تقریبا هم قد و قواره پسر شماست نگاهش روی من بود مادرم سرچرخوند سمت من سوئیچ ماشین رو برداشت و رفت سر ساک و پدرم همچنان غر می زد ... سعید خودش رو کشید کنار من - واقعا دلت میاد لباسی رو که خودت می پوشی بدی بره؟ تو مگه چند دست لباس داری که اونم بره؟ بابا رو هم که می شناسی همیشه تا مجبور نشه واست چیزی نمی خره برو یه چیزی به مامان بگو بابا دوباره باهات لج می کنه ها ... ...
ثوابـ یـہــویے❤️ بــراے ظــہــور آقــا ‌ســہ ٺـــا صــݪواٺ بــفرســٺیــد🙂 🌸[اݪݪہـم صݪ عݪے محــمدوآݪ مـحمد]🌸 @BOYE_PELAK
امام زمانم دنیا بدونِ شما تاریکه ... حالا گرمیم، نمیفهمیم تاریکی چیه...!! ولی یه روزی حتما مضطر میشیم، قول میدم... یه روزی که خیلی هم دیر نیست... 😞😭😭😭😭😭 @BOYE_PELAK
2_01.mp3
5.35M
🎼 دل خوشیم؛ به اینه که مادر تو منو میبینه... ...‌‌♡ 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 @BOYE_PELAK
🌸🍃 خودم را و روزم را و عزیزانم را هر صبح به دستان مهربان شما می سپارم و ایمان دارم که شما همچون کشتی نجات ، ما را از غرقاب اضطراب ها می رهانید و به ساحل سبز و روشن امید می رسانید ... من هر صبح دلم را با یاد شما پیوند می زنم و در آسمان آبی مهر شما تا اوج پر می کشم ... چه غم دارم وقتی شما را دارم ... ♥️   ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌  •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• @BOYE_PELAK
♥️ بر عالمیان رحمت رحمان زهرا ۜ ست🌱 در هر دو جهان سرور نسوان زهرا ۜ ست🧕 نوری که دهد شاخه ی طـوبی از اوست💐 کوثر که خدا گفته به قرآن زهرا ۜ ست📖 🧿❤️ (س)🌱🌸  ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌  •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• @BOEY_PELAK
افلاطون: در آینه نگاه کن و اگر صورتی زیبا داری کاری انجام بده که مناسب جمالت باشد و اگر صورتت زیبا نیست ، زشتی کردار را بر آن میفزا ! 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 @BOYE_PELAK
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌‌داشتن يه دل خوش♥️ بهترين نعمته🌹 براتون يه دنيا🌹 دل خوشي آرزومندم😍 @BOYE_PELAK
سر سخت باش زود خسته نشو نَشکَن ... 🍃🍃🍃🍃🍃🍃 @BOYE_PELAK
مشاهده‌ی کارت پستال دیجیتال 👇 https://digipostal.ir/crg6kak
' السّلامُ على أمي، أوّل الأوطان وآخِر المنافي' سلام بر مادرم،اولين وطن و آخرين تبعيدگاه... درویش🌿°• @BOYE_PELAK
زنی از خاک، از خورشید، از دریا قدیمی‌تر زنی از هاجر و آسیه و حوا قدیمی‌تر زنی از خویشتن حتی از أعطینا قدیمی‌تر زنی از نیّت پیدایِش دنیا قدیمی‌تر که قبل از قصۀ قالوا بلی این زن بلی گفته‌ست نخستین زن که با پروردگارش یا علی گفته‌ست سلام‌الله‌علیها 💞 💫💞 مبارک باد💫💞
شَلام رُفَگا !😍✋🏻 عِلدِتون مُبالَڪ باچہ!✨ بہ مامایتون تَبلیڪ اُفیتید روجِشونو؟!😬♥️ مَن تِہ با مامایم اومدَم بَلف‌باجے!😅🌱 🍼بوی پلاک🍼
💌 تو بغل هم شهید شدن... در عملیات والفجر شهید زین‌الدین دستور داد گردان سیدالشهدا برن رو ارتفاعات لری. وقتی ما رسیدیم روز بعد بالاسر بچه‌هایی که شب عملیات تو درگیری به شهادت رسیده بودند، بعضی‌هاشون مجروح شده بودند تو این ارتفاعات؛ همدیگر رو بغل کرده بودن که خیلی سردشون نشه. در حین اینکه خونریزی ادامه پیدا کرده بود، تو بغل هم به رسیده بودن. تو بغل هم خشک شده بودند! وقتی آقا مهدی -شهید زین‌الدین- رسید، نمیشد اینها رو از هم جداکرد. دوتاییشون رو باهم بلند کردن و گذاشتن رو قاطر، بستند که ببرند عقب و آقا مهدی شروع کرد به گریه کردن... - به روایت حاج حسین یکتا •○●بوی پلاک●○•
پیامبرخدا:🌱 هر ڪس پیشانۍ خود را ببوسد از آتش دور مۍ ماند .. ناگفتہ‌نماند..✋🏻🖇
🖐🏻‼️ بجای‌استوری‌گذاشتن ‌واسه‌مامانت ببین‌که‌رفتارت‌تو‌خونه‌باهاش‌چطوریه هوم؟!…(: …! ❤️@BOYE_PELAK
• اَللّـهُمَّ اِنّی اَسْتَغْفِرُکَ؛ لِما تُبْتُ اِلَیکَ مِنْهُ ثُمَّ عُدْتُ فیهِ... خدایا مـن می‌خواهم؛ بـرای که پس از کردن! دوباره به آن‌ها دست زده‌‌ام...]• • @BOYE_PELAK
💢 امام خامنه ای: شیعه خوب کسی است که حضورامام زمان را حس کند؛ 💢و خود را در حضور او احساس نماید؛ این؛به انسان امید و نشاط میبخشد... ❤️ همسنگری! حس می کنی وجود آقا رو!؟ •○●بوی پلاک●○•