#تلنگر
یکی گره روسری شو شُـــل کرد رفت جلـــو دوربـــ📷ــــین
واسه لایک👌
یکی بند پوتیـــنش رو سفت کرد رفــت رو میـــ💣ـــن واســه خـــــاک
#شهدا_شرمنده_ایم😔
@montazer_shahadat313
﴿چیــریڪوِلایــۍ﴾:
#شهیــدانه♥️
🌱
-ٻـرمیگردمزهـرا!
+میـرےوٻـرنمیگردے...
-ٻـرمیگردم؛بہٺقـوݪمیدم(:♥️
+قسـممیڂورمٻـرݩمیگردے!
-ٺوازڪڄامیدوݩے؟!
+دلـ♡ـممیگہ...!
💛•|مـݩڪمـےبیـشٺـراز
عـشـ♡ـق ٺـورامیفـہمـم|•💛
#شہیدمحسݩحڄڄے💚🖇••
@montazer_shahadat313
#صبحتون_شهدایی
بویِ گلهای بهشتی
ز فضـا میآید
عطرِ فـــردوس
هم آغوشِ صبا میآید...
#شهیدمحمدحسن_کسایی
#ایام_شهادت💚
#یادس_باصلوات❤️
@montazer_shahadat313
♡..خاصیتِ رفیق شهید..♡
رفیق شهـید یعنے:
تو اوج نا اُمیدی
یہ نفر پارتے بین تو و خدا بشہ!
وجوری دستت رو بگیره
ڪہ متوجہ نشے :)
@montazer_shahadat313
گُفتَم↡
دِگَر قَـلبم شوقِ شَهادت نَدارد...🥀
گُفت↡
مُراقِبِ نِگاهَت باش
| اَلعَینِ بَریدُ القَلبــــ |•°
چشـم پیامرسان دل است...♥️
#شهادتاتفاقےنیست
#مقدمهسازےمیخاد...
@montazer_shahadat313
#سلام_بر_شهدا
سنم كم بود، گذاشتندم بيسيمچي؛ بيسيمچي ناصر كاظمي كه فرماندهي تيپ بود.
چند روزي از عمليات گذشته بود و من درست و حسابي نخوابيده بودم. رسيديم به تپهاي كه بچههاي خودمان آنجا بودند. كاظمي داشت با آنها احوالپرسي ميكرد كه من همانجا ايستاده تكيه دادم به ديوار و خوابم برد.
وقتي بيدار شدم، ديدم پنج دقيقه بيشتر نخوابيدهام، ولي آنجا كلي تغيير كرده بود. يكي از بچهها آمد و گفت: «برو نمازهاي قضايت را بخوان.» اول منظورش را نفهميدم؛ بعد حاليام كرد كه بيست و چهار ساعت است خوابيدهام. توي تمام اين مدت خودش بيسيم را برداشته بود و حرف ميزد.
🌸🍃💐
#خاطرات_شهدا
#شهیدچمران
@montazer_shahadat313
.
[بعد از پایان نماز وقتے
سر بہ سجده میگذارید
مرورے بر اعمال صبح
تا شب خود بیاندازید
آیا کارمان براے رضایت
خدا بوده. . .]
.
#شهید_همت
@montazer_shahadat313