کاش …
وقتی خدا در محشر بگوید :
چه داشتی؟
سر بلند کنی
بگوی: حساب شد
#فداش❤️
@B_rang_khodaa
#زندگیمو_میسازم💚
امام باقر( علیه السلام ) می فرمایند؛ نصف زیبایی زن، موی زن است.
شما فقط موقع مهمانی و عروسی موهاتونو سشوار می کشید، همیشه گوجه ای، فر، موها بالاست.🍅😁
👈خانومایی که موهاشونو مش کردند، رنگ کردند، دمیج یا خیلی وز هست پایین مو را سس مایونز استفاده کنید و یک شب تا صبح تو کلاه رنگ بمونه مو کاملا ابریشمی می شه.
😱 ببینید سس مایونز اینقدر کالری و چربی داره به عنوان ماسک مو استفاده می شه. بعد ما اینو می خوریم. سس مایونز یکی از خوراکیهای غیر طیب هست.🚫
✅ موهاتونو قبل از هر نماز شونه می کنی
مستحبه
👩👧 موهاتونو بعضی موقعها ببافید، دم موشی کنید، خرگوشی کنید، بالا ببرید، این وری کنید، اون وری کنید، فر کنید، خیلی تنوع می ده توی ظاهر شما
اونایی که باردار هستند از رنگ موی اینبِریا استفاده کنند.
کاملا بدون آمونیاکه و دور از جون برای افراد سرطانی استفاده می شه، چون اینقدر بدون آمونیاکه
اصلا هیچ ضرری نداره. ✔️
👈کسانی که می ترسند رنگ موشون نه ماه زمین بمونه، اقدام به #بارداری نمی کنند، اینم رنگ مو
حالا موهات اگر مشکیه دلت نمی یاد از دست بدی، رنگ کنی، دکلره کنی، از بین بره، رنگ موی مو کالر. مثل مایع دستشویی هست ظرف
تیوپیه، ۲۶ هزار تومنه، خودت راحت با دستکش یه بار مصرف، پایین موهاتو ماساژ می دی، یه نیم ساعتی ده دقیقه ای تو حموم می شینی، شستو می دی، مثل آمبره می شه، بالاش مشکیه، پایینش مثلا رنگ داره. که از لوازم آرایشی ها یا داروخانه ها تهیه می کنید.
💐 حضرت علی( علیه السلام ) فرمودند:
زن حق نداره دوتا مسئله رو برای دیگران تعریف کنه، مسایل زناشویی و مالی
👌حتما #خلوت_دو_نفره برای خودتون داشته باشید. بچه نیم ساعت چهل دقیقه منزل یکی از مادرهاتون تشریف داشته باشه، شما یک چهل دقیقه ای به خودتون بپردازید.
@B_rang_khodaa
#پیر_پالان_دوز
🔺️یک روز شیخ بها در بازار قدم میزد و پیر مردی را دید که مشغول دوختن پالان پاره مردم بود و از این راه امرارمعاش میکرد.
🔸شیخ دلش به حال پیرمرد سوخت و جلو رفت وگفت : سلام سپس دستش را به پالان پیرمرد زد و بلافاصله از طرف غیب پالان پیرمرد پر شد از سکه های اشرفی.
🔹پیرمرد وقتی این حرکت شیخ را دید ناراحت شد و فریاد زد چکار کردی؟ یالا سکه ها را بردار که به درد من نمیخورد.
🔸شیخ گفت : من نمی توانم سکه ها را غیب کنم.
🔹 پیرمرد چوب دستی خود را به پالان زد و سکه ها غیب شدند و رو به شیخ گفت تو که نمی توانی غیب کنی چرا ظاهر میکنی؟
🔸 شیخ بها فهمید پیرمرد صاحب علم و کمالات بسیار است.
🔹پیرپالان دوز سپس رو به شیخ می کند و می گوید: "دلت را کیمیا کن!"
💠کما اینکه خدای رحمان در حدیث قدسی میفرماید : یا عبدی اطعنی اجعلک مثلی انا اقول کن فیکون انت تقول کن فیکون
(بنده من مرا اطاعت کن تا تو را مانند خود کنم. من می گویم باش پس بوجود می آید تو هم می گویی باش پس می شود.)
🕌مقبره ی شيخ محمد کارندهي (پير پاره دوز) جنب حرم رضوی در مشهد مقدس واقع است.
🌺 بخوانید تا بدانید شهادت انتخابی است، نه اتفاقی...
متن_خاطره
هفتم تیرماه، وقتی دفترِ حزبِ جمهوری اسلامی منفجر شد ، من در کنارِ حسین زیر آوار قرار گرفتم. حال و روزِ خوبی نداشتیم. حسین حتی صدایش به زحمت شنیده میشد. اما با همان حال از من پرسید: تو الان چهارده معصوم علیهمالسلام را می بینی؟ گفتم : نه! نمی بینم... حسین گفت: پس هنوز وقتش نرسیده شهید شوی... اما انگار
زمانِ شهادتِ خودش رسیده بود. دیگر هیچ صدایی از حسین نشنیدم. او با شهادت پرکشید و من ماندم...
🌹خاطرهای از زندگی روحانی شهید حسین سعادتی
📚منبع: خبرگزاری دفاع مقدس
@B_ranag_khodaa
Sibsorkhi-GolchinSafar1387[05].mp3
6.44M
حاج حسین سیب سرخی👌👌🦋🌹🦋
@B_rang_khodaa
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
من اراد ان تستجاب دعوته وان تکشف کربته فلیفرج عن معسر
هرکس میخواهد دعایش مستجاب شود و غمش از بین برود، گره از کار گرفتاری باز کند.
نهج الفصاحه، ج۱، ص 296
@B_rang_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸💝بشارت شهیدان برای همه مخصوصا جوانان😍
از زبان امام خامنه ای بشنویم😍☺️
@B_rang_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تخریب ویلاهای میلیاردی
🔹 ۱۰۰ هزار متر مربع از زمینهای کشاورزی مازندران با تخریب بناهای میلیاردی غیر مجاز، آزاد شد.
✍ آقای رئیسی در حال تخریب ابهت پوشالی ویژه خواران و بازگرداندن حقوق مردم به خودشان است و در عین حال جناب پرزیدنت در حال گفتن (باید بایدها) و حرف درمانی است
@B_rang_khodaa
هفته دفاع مقدس تمام شد.
خدا قوت
ولی
به نظر میرسه شبکه بیبیسی فارسی در خصوص تاریخ جنگ، علی الخصوص شروع جنگ، از پارسال تا الان دو سه تا تیم قوی کاشته بوده که کار کنند که امسال اینجوری هر شب برنامه داشت و از بیش از بیست به اصطلاح اندیشمند دعوت کرده بود.
سر و صداش بعدا بلند میشه
درست وقتی که کلیپ هاش در گروه های دانشجویی و روشنفکری بیاد و زیرش بنویسه: «بشنوید از کارشناس برنامه درباره اصل تاریخ شروع جنگ»!
شاید هفتاد درصدش اطلاعاتی که داد برام تازگی داشت و نمیتونم اعتماد کنم و باید پرس و جو کنم. مخصوصا اینکه بوی شیطنتش هم مشخص بود.
راستی
شما اثرگذارترین برنامه تحلیلی(نه فیلم سینمایی و مصاحبه با کارگردانان دفاع مقدس و مصاحبه با نقش های شهدا در فیلم ها و امثال ذلک) در خصوص تاریخ جنگ و کیفیت مدیریت کشور و جنگ از رسانه ملی که تماشا کردید چی بود؟
جنگ را باید درست نوشت نه درشت
نبرد_روایتها
@B_rang_khodaa
✿♡به رنگـــــ خــدا♡✿
هفته دفاع مقدس تمام شد. خدا قوت ولی به نظر میرسه شبکه بیبیسی فارسی در خصوص تاریخ جنگ، علی الخصوص ش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸💝شهید یوسف داورپناه
‼️مدیونین اگه نبینی‼️
@B_rang_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری...
اللّهُمَّصَلِّعَلي
مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّدوَعَجِّلفَرَجَهُــم
@B_rang_khodaa
✿♡به رنگـــــ خــدا♡✿
@B_rang_khodaa
هیچی جای خودش نیست یا امام حسین ع خودت نظر لطفتو بهمون برگردون💔💔🕊🕊
#کمی_لبخند 😉
🔹مردی شب هنگام، موقعِ برگشتن از دهِ پدری تو شمال، جای این که از جاده اصلی بیاد، یاد باباش افتاده که می گفت: جاده قدیمی با صفا تره و از وسط جنگل رد میشه!
🔸خودش اینطوری تعریف میکنه که: من احمق حرف بابام رو باور کردم و پیچیدم تو خاکی، ٢٠ کیلومتر از جاده دور شده بودم که یهو ماشینم خاموش شد و هر کاری کردم روشن نمیشد.
🔹وسط جنگل، داشت شب میشد، نم بارون هم گرفت. اومدم بیرون یکمی با موتور ور رفتم دیدم نه سر در نمیارم! راه افتادم تو دل جنگل، راست جاده خاکی رو گرفتم و مسیرم رو ادامه دادم. دیگه بارون حسابی تند شده بود.
🔸با یه صدایی برگشتم، دیدم یه ماشین خیلی آرام و بیصدا بغل دستم وایساد. من هم بیمعطلی پریدم توش. اینقدر خیس و خسته شده بودم که به فکر این که توی ماشینو نیگا کنم هم نبودم. وقتی روی صندلی عقب جا گرفتم، سرم رو آوردم بالا واسه تشکر، دیدم هیشکی پشت فرمون و صندلی جلو نیست!
🔹خیلی ترسیدم. یهو به خودم اومدم دیدم ماشین همون طور بیصدا راه افتاد. هنوز خودم رو جفت و جور نکرده بودم که تو یه نور رعد و برق دیدم یه پیچ جلومونه! تمام تنم یخ کرده بود. نمیتونستم حتی جیغ بکشم. ماشین هم همین طور داشت میرفت طرف دره...
🔸تو لحظههای آخر خودم رو به خدا این قدر نزدیک دیدم که بابا بزرگ خدا بیامرزم اومد جلو چشمم. یه دفعه یه دست از بیرون پنجره، اومد تو و فرمون رو چرخوند به سمت جاده! نفهمیدم چه مدت گذشت تا به خودم اومدم. ولی هر دفعه که ماشین به سمت دره یا کوه میرفت، یه دست میاومد و فرمون رو میپیچوند.
🔹از دور یه نوری رو دیدم و حتی یک ثانیه هم تردید به خودم راه ندادم. در روباز کردم و خودم رو انداختم بیرون. دویدم به سمت آبادی که نور ازش میاومد.
🔸رفتم توی قهوه خونه و ولو شدم رو زمین، بعد از این که به هوش اومدم جریان رو تعریف کردم. وقتی تموم شد، تا چند ثانیه همه ساکت بودند که یهو در قهوه خونه باز شد و دو نفرخیس اومدن تو.
🔹یکیشون داد زد: عه عه ممد نیگا کن! این همون اوسگولیه که وقتی ما داشتیم ماشینو هل میدادیم سوار ماشین ما شده بود!😂
@B_rang_khodaa