eitaa logo
✿♡به رنگـــــ خــدا♡✿
1.6هزار دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
14.2هزار ویدیو
68 فایل
✨•°﷽°•✨ 🌱کانال بــه رنــگ خــ💙ــدا🌱 @B_rang_khodaa #تلنگر❗ شیطان میگه: همین یڪ بار #گناه ڪن،بعدش دیگه •••| وَلَا تَحْزَنَ ،وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ |•• (قصص/١٣) شکستگی های دلم رانگه داشته ام، تو ترمیمشان ڪنی :)❤🍃 لفت نده ✓بی صداکن
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨💜✨ لبـــــــخند بـزن، 😁 نفـــــس بکــش😯😮 وبـه مــعجــزه باور داشــــــته باش...😁😁 ~~~~✨💜✨~~~~ @B_rang_khodaa
✨❤️✨ نگــــــران اتــفـاقـات بــد نــباشـین🙃🙂 چـــون اونــا نـگــران شمـــا نیــسـتن🤷🏼‍♀ در لحــظه زنـــدگـــــی کــــنـیـن.... ❤️😁 ~~~♡~~~ @B_rang_khodaa
~~✨🔹~•~🔷~•~🔹✨~~ ⚘زندگی زیباست... ⚘آفتاب زندگی زیباست ⚘با ترانه های دل نوازش ⚘طلوع زندگی زیباست ⚘باخاطره هایش ⚘غروب زندگی زیباست ⚘باتلخی ها و دردهایش ⚘آری زندگی زیباست ⚘اگر تو بخواهی.... ~~~♡~~~ @B_rang_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀چشم باطن🥀 بیشتر مردم فکر می کنند که با چشم ظاهر می توانند اهل تشخیص باشند یا تصمیم بگیرند.... که متاسفانه در حال اشتباه هستند.... چشم ظاهر رو حیوانات جنگل هم دارند...... چیزی که انسان رو متمایز می کنه چشم باطن اوست..... با چشم باطن حقایق مکشوف میشود که متاسفانه فقط عده ای کم از آن بهره بردن.... این نتیجه ی متصل شدن به خداست.....🥀 ~~~~ @B_rang_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نظرےڪن بــہ دلــمـــ حــآل دلــــمـ خــــــوب شــود حــال و احـــوال رفــیقــٺ بــہ خـــدآ جـــالب نیــسٺ....😔🥀 ~~🌷🇮🇷🌷~~ @B_rang_khodaa
✨🦋✨ ⚘لبخند آرام شهدا نشان از آرامش ⚘درونشان دارد ⚘واین آرامش درون ⚘ به جز یاد خدا میسر نمی کند... 🌷🇮🇷🌷 ~~~~~~ @B_rang_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♡تنهـــــایی با 🌷گمـــــــنام ها🌷 ♡رابیشتـر از ♡شلـــوغی مشــهــورهـا ♡دوســــــت دارم..... ~~~~~ @B_rang_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ ‍ زمان گذشت، ما “خیلی چیزها” به دست آوردیم و چیزهای با ارزش رو از دست دادیم. سادگی‌ها رو، بویِ عطرِ چای خونه مادربزرگ، نعلبکی‌های گل‌دارِ شیک رو، کاش زمان نمی‌گذشت حالا من چای دم کردم، خسته‌ام از تلخی قهوه. چای با عطر هِل و گلهای قوری بهتر است🌹 🌹 ســـــــــــلام🥰 صبحـــــــــــتون قشــــــــنگــــ😍 ~~~~~~~~ @B_rang_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام علیک..... یا صاحب الزمان ~~~‌🏵⚘🏵~~~ @B_rang_khodaa
🔆 یا اباصالح المهدی... 🔺من در تو گریزان شدم از فتنهٔ خویش / من آنِ توام مرا به من باز مده 🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃 ~~~~~~~~ @B_rang_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌داستانی بسیار خواندنی وزیبا 💭در بیمارستانی دو مرد بیمار در یک اتاق بستری بودند. یکی از بیماران اجازه داشت که هر روز بعد از ظهریک ساعت روی تختش بنشیند. تخت او در کنار تنها پنجره اتاق بود. اما بیمار دیگر مجبور بود هیچ تکانی نخورد و همیشه پشت به هم اتاقیش روی تخت بخوابد. آنها ساعتها با یکدیگر صحبت می کردند. از همسر، خانواده، سربازی یا تعطیلاتشان با هم حرف می زدند. 💭هر روز بعد ازظهر بیماری که تختش کنار پنجره بود، می نشست و تمام چیزهایی که بیرون از پنجره می دید، برای هم اتاقیش توصیف می کرد. بیمار دیگر در مدت این یک ساعت، با شنیدن حال و هوای دنیای بیرون، جانی تازه می گرفت. 💭این پنجره، رو به یک پارک بود که دریاچه زیبایی داشت. مرغابیها و قوها در دریاچه شنا می کردند و کودکان با قایقهای تفریحشان در آب سرگرم بودند. درختان کهن، به منظره بیرون، زیبایی خاصی بخشیده بود و تصویری زیبا از شهر در افق دوردست دیده می شد. همانطور که مرد کنار پنجره این جزئیات را تصویف میکرد، هم اتاقیش چشمانش را می بست و این مناظر را در ذهن خود مجسم می کرد. 💭روزها و هفته ها سپری شد. پرستاری که برای حمام کردن آن ها آب آورده بود، جسم بی‌جان مرد کنار پنجره را دید که در خواب و با کمال آرامش از دنیا رفته بود. پرستار بسیار ناراحت شد و از مستخدمان بیمارستان خواست که آن مرد را از اتاق خارج کنند. 💭آن مرد بیمار تقاضا کرد که او را به تخت کنار پنجره منتقل کنند. پرستار این کار را برایش انجام داد و پس از اطمینان از راحتی مرد، اتاق را ترک کرد. آن مرد به آرامی و با درد بسیار، خود را به سمت پنجره کشاند تا اولین نگاهش را به دنیای بیرون از پنجره بیاندازد. حالا دیگر او می توانست زیبایی های بیرون را با چشمان خودش ببیند. 💭هنگامی که از پنجره به بیرون نگاه کرد، در کمال تعجب با یک دیوار بلند آجری مواجه شد. مرد پرستار را صدا زد و پرسید که چه چیزی هم اتاقیش را وادار می کرده چنین مناظر دل انگیزی را برای او توصیف کند؟ پرستار پاسخ داد: شاید او می خواسته به تو قوت قلب بدهد. چون آن مرد اصلاً نابینا بود و حتی نمی توانست این دیوار را ببیند! همیشه به هم دیگر امید بدهید.... شاید تنها امیدش حرف تو باشد.... ~~~~ @B_rang_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سبحان اللهِ❤️ والحمدُالله💖 لااله الااللهِ 💙 اللهِ اکبر 💚 ~~~~ B_rang_khodaa