🌸سلام دوستان خوبم
🍃صبح دل انگیزتون بخیر
🌸امروز براتون ازخدا
🍃تقدیر بلند،لبخندقشنگ
🌸لطف خدای مهربان
🍃و دلی خالی ازغصه ها
🌸را آرزو دارم
🍃روزتون زیبا
@B_rang_khodaa
🌸 سلام بر همه عزیزان،
🌿صبحتون بخیر،
🌸صبحتون به زیبایی گلهای بهاری
🌿روزتون سرشار از برکت و آرامش
🌸قلبتان مملو از عشق
🌿زندگیتون سرشار از نیکی
🌸الهی!
🌿ساحل زندگیتون همیشه آرام،
🌸دلتون مثل دریا، وسیع و بخشنده،
🌿و قلبتون مثل آسمان آبی،
🌸پهناور و مهربان باشه
@B_rang_khodaa
🍃دعای روز سیزدهم ماه مبارک رمضان
اللهمّ طَهّرنی فیهِ من الدَنَسِ والأقْذارِ و صَبّرنی فیهِ على کائِناتِ الأقْدارِ و وَفّقْنی فیهِ للتّقى و صُحْبةِ الأبْرارِ بِعَوْنِکَ یا قُرّةَ عیْنِ المَساکین.
ای خدا در این روز مرا از آلودگی و ناپاکیها پاک ساز و بر حوادث خیر و شر قضا و قدرت صبر و تحمل عطا کن و بر تقوی و پرهیزکاری و مصاحبت نیکوکاران موفق دار به یاری خود ای مایه شادی و اطمینان خاطر مسکینان.
@B_rang_khodaa
تندخوانی جز ۱۳ - استاد معتز آقائی.mp3
3.97M
📖 تلاوت جزء سیزدهم (تحدیر)
👤استاد معتز آقایی
@B_rang_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️صبحتون به خیر ونیکی☀️
چیزهای خوب این دنیا بی پایان است
همه کاری که باید انجام دهی این است که به خودت جرات کشف کردن آن ها را بدهی
و روزت را با یک لبخند شروع کنی
✨صبح بخیر
@B_rang_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸خــــــدایــــــــا "
🍃🌸بوی بهار می آید
🍃🌸بهاری از جنس
🍃🌸استغفار و بخشیده شدن
🍃🌸رمضان در راه است
🍃🌸و من اینجا دلم سخت
🍃🌸معجزه می خواهد
🍃🌸چشم انتظار
🍃🌸ضیافت آسمانی توام
🍃🌸شاید معجزه
🍃🌸من در مهمانی توست
🍃🌸در ماه پر خیر و برڪت رمضان
🍃🌸برایتان قبولے طاعات و عبادات
🍃🌸را آرزومندم
🍃🌸التماس دعا
🍃🌺🌺🍃🌺🌺🍃🌺🌺🍃
صبحتون بخیر
@B_rang_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨♥️هرچه آرزوی خوبه برای تو
سلام صبح زیباتون بخیر✨♥️
@B_rang_khodaa
معلم پرسید↓
چندتابمببراۍنابودۍ
داعشواسرائیللازمھ ؟!
دآنشآموز : دوتا ✌️
همھخندیدن !🤣
معلم:دوتا؟! چطورۍ ؟!🧐
دآنشآموز↓
۱)فرمانسیدعلۍ😎
۲)سربندیازهرا😌🌿°•
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
╭─┅🍃🌸🍃┅─╮
@B_rang_khodaa
╰─┅🍃🌸🍃┅─╯
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🍃🌸 #دلتنگے
قرارمآن یڪ مانور ڪوچڪ بود !
قرار بود تیر هاے نگاهت مشقے باشـد !
اما ...
ببین یڪ جاے سالم هم بر دلم نمآنده !
حآلا ... آرامش مَـن ایـن شده :
بے تاب تو باشم اے شهیـد...😍✨
#رفیق_شهیدم
#دعامونڪنیدا
╭─┅🍃🌸🍃┅─╮
@B_rang_khodaa
╰─┅🍃🌸🍃┅─╯
✍سه تجارتی که در آن خسارتی نیست
1⃣⚜تلاوت قرآن
2⃣⚜نماز خواندن
3⃣⚜انفاق کردن
خداوندمتعال میفرماید: «کسانی که کتاب الله (قرآن را) می خوانند و نماز را پا برجای می دارند و از چیرهائی که بدیشان داده ایم، پنهان و آشکار، انفاق می کنند، آنان چشم امید به تجارتی دوخته اند که هرگز بی رونق نمی گردد و از میان نمی رود»
📚 فاطر/29
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
💠@B_rang_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨♥️در پاسخ بدگویان و بدبینان پیوسته به خودت بگو: آن قدر خواهم درخشید که نتوانی مرا نبینی!
پس بلند شو و روز موفقی رو شروع کن
صبح بخیر✨
@B_rang_khodaa
🍃🍃🍃🍃
🍃🍃🍃
🍃🍃
🍃
💠 ثواب دعای مجیر در ایام البیض
۱٣ ، ۱۴ و ۱۵ رمضان🌷
این دعا از حضرت رسول "صلى الله علیه و آله و سلم" روایت شده
و دعایى است که آن حضرت هنگامى که در مقام ابراهیم مشغول نماز بودند، جبرئیل آورد
👈 و علامه کفعمى در «بلد الامین» و «مصباح» این دعا را ذکر نموده و در حاشیه آن به فضیلت آن اشاره کرده است.
🍃از جمله اینکه هر که این دعا را در «ایام البیض» [روزهاى سیزدهم و چهارهم و پانزدهم] ماه رمضان بخواند گناهش آمرزیده مىشود، هرچند به عدد دانه هاى باران و برگهاى درختان و ریگهاى بیابان باشد!
🌷
👈خواندن آن براى شفاى بیمار و اداى دین و بی نیازى و توانگرى و رفع غم و اندوه سودمند است.
┈•••🍃🌸🍃•••┈
@B_rang_khodaa
✨﷽✨
🌙تنها در این شهر میشود حقیقت دنیا را دید، و شیرنی آخرت را چشید!
✍در شهر خدا به مهمانها وعده داده شده است که اگر تا شام لب به آب و نان نزنند و جسم خود را از طعام و شراب خالی نگه دارند، خداوند جان آنان را از جام خود سیراب میکند و از جانب خود سیرشان میگرداند. ایشان هم، حاضرند از گرسنگی و تشنگی بمیرند، اما جای خوان خدا را در جانشان خالی نگه دارند، تا هنگامه تحقق وعده الهی را در اوج ضعف جسمانی روزه داری خود تجربه نمایند. گویا از نور او نیرو میگیرند و از سیر به سوی اون سیراب میگردند.
🔻تنها در این شهر میشود حقیقت دنیا را دید، و شیرنی آخرت را چشید. آدم قبل از ورود به این شهر، باور نمیکند که زندگی بدون دست آلودن به دنیا چگونه میتواند این همه دلچسب باشد. تازه آنجا میشود فهمید در زندگی هر چه از دنیا بیشتر بهره مند شوی، کمتر از لذت حیات برخوردار میشوی. از حداقل خورد و خوراک گذشتن، تو را قوی میکند و دنیا را ضعیف و حقیر. در این شهر میشود دید دنیا چگونه اسیر آدمی است و هرگز نمیتواند بر او سلطه یابد.
🔻واقع مطلب آن است که در این شهر آنچه مهم است، رابطه مهمانان با میزبان است. و آن قدر این امر مهم است که اگر گرسنگی کشیدن، آن رابطه را نزدیکتر میکند؛ همه با کمال رضایت آن را میپذیرند.
# پندآموز
@B_rang_khodaa
13.mp3
4.63M
🔸شرح دعای روز سیزدهم ماه رمضان
🔹آیت الله مجتهدی
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
╭─┅🍃🌸🍃┅─╮
@B_rang_khodaa
╰─┅🍃🌸🍃┅─╯
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
°°♥
#تلنگرانه⚠️
بعضے ڪارها مثل لیمو شیرین هستند
اولش شیرینه؛
اما بعد از گذشتـــــ مدتـــــ ڪوتاهے
تلخ میشه...🥀
درستـــــ مثل گناه
اولش باعثـــــ شادے و لذتـــــ؛
اما تا آخر عمرتـــــ باید جوابـــــ
همون گناهتـــــ رو بدے...!
@B_rang_khodaa
🌷شهید مهدی ملکی تپه کبودی
🍃تاریخ شهادت: ۱۳۶۷/۵/۶
🕊محل شهادت: چار زبر
✨بخشی از وصیت نامه سردار حاج مهدی ملکی:
🌷 همسر و فرزندانم به خدا سوگند خیلی دلممیخواست که همیشه پیش شما بمانم و به مشکلات شما رسیدگی کنم و وظیفه من بوده ولی مسئله اسلام در پیش است ، مسئله ولی فقیه و انقلاب و شهداست همچنان که حسین ابن علی به خاطر اسلام دست از تمامی فرزندان و زن و بچها کشید... دیگر اتمام حجت بر همه تمام شده است و دیگر جای هیچگونه شک و تردیدی وجود ندارد ‼️
❇️ از خواهرانم میخواهم که حجاب اسلامی را رعایت کنید و صبور باشید و زینب وار زندگی کنید 👌
🌷 @B_rang_khodaa
طبق جدید ترین تحقیقات دانشمندان آلمانی در دانشگاه برلین،
نوشیدن یک فنجان قهوه ☕️
باعث خالی شدن آن فنجان می شود 🤓😅😂
خنده💕💞😍
@B_rang_khodaa
♥️ ⃟⃝ 𔓘
شهادت یعنی...🥀
ڪوچه ےخلوتےرامیخواهم
بی انتها،براےرفتن
بے واژه،بـراےسرودن✨
و آسمانےبراےپـروازڪردن🍀
___
[°•✭♥️✭•°]@B_rang_khodaa ☫
رابطه سوره قدر با امام زمان(عج) چيست؟
آن چه از آيات سوره مبارکه قدر و روايات معتبري که در تفسير آن وارد شده، استفاده مي شود اين است که فرشتگان در شب قدر مقدّرات يک سال را نزد «ولي مطلق زمان» مي آورند و بر او عرضه مي کنند. اين واقعيت از نخستين روز خلقت بوده و بر نخستين پيامبر و وصي او نازل مي شده و تا قيام قيامت ادامه دارد.✨
✨✨1✨✨
@B_rang_khodaa
🌸داستان نعمان کوفی و امام علی(ع)
ابن ابي ليلي - كه يكي از دوستان امام جعفر صادق عليه السلام است - حكايت نمايد:
روزي به همراه نعمان كوفي به محضر مبارك آن حضرت وارد شديم، حضرت به من فرمود: اين شخص كيست؟
عرض كردم: مردي از اهالي كوفه به نام نعمان مي باشد، كه صاحب راي و داراي نفوذ كلام است.
حضرت فرمود: آيا همان كسي است كه با راي و نظريه خود، چيزها را با يكديگر قياس مي كند؟
عرض كردم: بلي.
پس حضرت به او خطاب نمود و فرمود: اي نعمان! آيا مي تواني سرت را با ساير اعضاء بدن خود قياس نمايي؟
نعمان پاسخ داد: خير.
حضرت فرمود:....كار خوبي نمي كني، و سپس افزود: آيا مي شناسي كلمه اي را كه اولش كفر و آخرش ايمان باشد؟
جواب گفت: خير.
امام عليه السلام پرسيد: آيا نسبت به شوري آب چشم و تلخي مايع چسبناك گوش و رطوبت حلقوم و بي مزه بودن آب دهان شناختي داري؟
اظهار داشت: خير.
ابن ابي ليلي مي گويد: من به حضور آن حضرت عرضه داشتم: فدايت شوم، شما خود، پاسخ آن ها را براي ما بيان فرما تا بهره مند گرديم.
بنابراين حضرت صادق عليه السلام در جواب فرمود: همانا خداوند متعال چشم انسان را از پيه و چربي آفريده است؛ و چنانچه آن مايع شور مزه، در آن نمي بود پيه ها زود فاسد مي شد.
و همچنين خاصيت ديگر آن، اين است كه اگر چيزي در چشم برود به وسيله شوري آب آن نابود مي شود و آسيبي به چشم نمي رسد؛ و خداوند در گوش، تلخي قرار داد تا آن كه مانع از ورود حشرات و خزندگان به مغز سر انسان باشد.
و بي مزه بودن آب دهان، موجب فهميدن مزه اشياء خواهد بود؛ و نيز به وسيله رطوبت حلق به آساني اخلاط سر و سينه خارج مي گردد.
و اما آن كلمه اي كه اولش كفر و آخرش ايمان مي باشد: جمله «لا اله الا الله» است، كه اول آن «لا اله» يعني؛ هيچ خدايي و خالقي وجود ندارد و آخرش «الا الله» است، يعني؛ مگر خداي يكتا و بي همتا
@B_rang_khodaa
تلنگرانه✨✨
شیخ رجبعلــی خیاط:
چشمت به نامحرم میافتد، اگر خوشت نیاید كه مریضی!!
اما اگر خوشت آمد، فوراً چشمت را ببند و سرت را پایین بینداز و بگو:
((یـــــا خیر حبیب و محبوب... ))
یعنی: خدایا من تو را میخواهم، اینها چیه؟! ، اینها دوست داشتنی نیستند...
هر چه كه نپاید دلبستگی نشاید ....
@B_rang_khodaa
تلنگرانه✨
آیه ۱۱ سوره إسراء
وَیَدْعُ الإِنسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءهُ بِالْخَیْرِ وَکَانَ الإِنسَانُ عَجُولًا
و انسان [همان گونه که] خیر را فرا میخواند [پیشامد] بد را میخواند و انسان همواره شتابزده است.
تیر از کمان چو رفت نیاید به شصت باز پس واجب است در همه کاری تأملی
@B_rang_khodaa
✨ سه دقیقه در قیامت✨
✨قسمت اول✨
✨گذر ايام✨
پسري بودم كه در مسجد و پاي منبرها بزرگ شدم. در خانوادهاي
مذهبي رشد كردم و در پايگاه بسيج يكي از مساجد شهر فعاليت
داشتم. در دوران مدرسه و سالهاي پاياني دفاع مقدس، شب و روز ما
حضور در مسجد بود. سالهاي آخر دفاع مقدس، با اصرار و التماس
و دعا و ناله به درگاه خداوند، سرانجام توانستم براي مدتي كوتاه،
حضور در جمع رزمندگان اسالم و فضاي معنوي جبهه را تجربه كنم.
راستي، من در آن زمان در يكي از شهرستانهاي كوچك استان
اصفهان زندگي ميكردم. دوران جبهه و جهاد براي من خيلي زود
تمام شد و حسرت شهادت بر دل من ماند.
اما از آن روز، تمام تالش خودم را در راه كسب معنويت انجام
ميدادم. ميدانستم كه شهدا، قبل از جهاد اصغر، در جهاد اكبر موفق
بودند، لذا در نوجواني تمام همت من اين بود كه گناه نكنم. وقتي به
مسجد ميرفتم، سرم پايين بود كه نگاهم با نامحرم برخورد نداشته باشد.
يك شب با خدا خلوت كردم و خيلي گريه كردم. در همان حال و
هواي هفده سالگي از خدا خواستم تا من آلوده به اين دنيا و زشتيها و
گناهان نشوم. بعد با التماس از خدا خواستم كه مرگم را زودتر برساند.
گفتم: من نميخواهم باطن آلوده داشته باشم. من ميترسم به
روزمرگي دنيا مبتال شوم و عاقبت خودم را تباه كنم. لذا به حضرت عزرائيل التماس ميكردم كه زودتر به سراغم بيايد!
چند روز بعد، با دوستان مسجدي پيگيري كرديم تا يك كاروان
مشهد براي اهالي محل و خانواده شهدا راهاندازي كنيم. با سختي
فراوان، كارهاي اين سفر را انجام دادم و قرار شد، قبل از ظهر پنجشنبه،
كاروان ما حركت كند. روز چهارشنبه، با خستگي زياد از مسجد به
خانه آمدم. قبل از خواب، دوباره به ياد حضرت عزرائيل افتادم و
شروع به دعا براي نزديكي مرگ كردم.
البته آن زمان سن من كم بود و فكر ميكردم كار خوبي ميكنم.
نميدانستم كه اهل بيت: ما هيچگاه چنين دعايي نكردهاند. آنها
دنيا را پلي براي رسيدن به مقامات عاليه ميدانستند. خسته بودم و سريع
خوابم برد. نيمههاي شب بيدار شدم و نمازشب خواندم و خوابيدم.
بالفاصله ديدم جواني بسيار زيبا باالي سرم ايستاده. از هيبت و
زيبايي او از جا بلند شدم. با ادب سالم كردم.
ايشان فرمود: »با من چكار داري؟ چرا اينقدر طلب مرگ ميكني؟
هنوز نوبت شما نرسيده.« فهميدم ايشان حضرت عزرائيل است. ترسيده
بودم. اما باخودم گفتم: اگر ايشان اينقدر زيبا و دوست داشتني است،
پس چرا مردم از او ميترسند؟!
ميخواستند بروند كه با التماس جلو رفتم و خواهش كردم مرا
ببرند. التماسهاي من بيفايده بود. با اشاره حضرت عزرائيل برگشتم
به سرجايم و گويي محكم به زمين خوردم!
در همان عالم خواب ساعتم را نگاه كردم. رأس ساعت 12 ظهر
بود. هوا هم روشن بود! موقع زمين خوردن، نيمه چپ بدن من به
شدت درد گرفت. در همان لحظات از خواب پريدم. نيمه شب بود.
ميخواستم بلند شوم اما نيمه چپ بدن من شديداً درد ميكرد!!
خواب از چشمانم رفت. اين چه رؤيايي بود؟ واقعاً من حضرت
عزرائيل را ديدم!؟ ايشان چقدر زيبا بود!؟
/ 15
روز بعد از صبح دنبال كار سفر مشهد بودم. همه سوار اتوبوسها
بودند كه متوجه شدم رفقاي من، حكم سفر را از سپاه شهرستان
نگرفتهاند. سريع موتور پايگاه را روشن كردم و باسرعت به سمت سپاه
رفتم. در مسير برگشت، سر يك چهارراه، راننده پيكان بدون توجه به
چراغ قرمز، جلو آمد و از سمت چپ با من برخورد كرد.
آنقدر حادثه شديد بود كه من پرت شدم روي كاپوت و سقف
ماشين و پشت پيكان روي زمين افتادم.
نيمه چپ بدنم به شدت درد ميكرد. راننده پيكان پياده شد و
بدنش مثل بيد ميلرزيد. فكر كرد من حتماً مردهام.
يك لحظه با خودم گفتم: پس جناب عزرائيل به سراغ ما هم آمد!
آنقدر تصادف شديد بود كه فكر كردم االن روح از بدنم خارج
ميشود. به ساعت مچي روي دستم نگاه كردم.
ساعت دقيقاً12 ظهر بود. نيمه چپ بدنم خيلي درد ميكرد!
يكباره ياد خواب ديشب افتادم. با خودم گفتم: »اين تعبير خواب
ديشب من است. من سالم ميمانم. حضرت عزرائيل گفت كه وقت
رفتنم نرسيده. زائران امام رضا7منتظرند. بايد سريع بروم.« از جا بلند
شدم. راننده پيكان گفت: شما سالمي!
گفتم: بله. موتور را از جلوي پيكان بلند كردم و روشنش كردم.
با اينكه خيلي درد داشتم به سمت مسجد حركت كردم.
راننده پيكان داد زد: آهاي، مطمئني سالمي؟
بعد با ماشين دنبال من آمد. او فكر ميكرد هر لحظه ممكن است
كه من زمين بخورم. كاروان زائران مشهد حركت كردند. درد آن
تصادف و كوفتگي عضالت من تا دو هفته ادامه داشت.
بعد از آن فهميدم كه تا در دنيا فرصت هست بايد براي رضاي خدا
كار انجام دهم و ديگر حرفي از مرگ نزنم. هر زمان صالح باشد
خودشان به سراغ ما خواهند آمد، اما هميشه دعا ميكردم كه مرگ ما شهادت باشد. در آن ايام، تالش بسياري كردم تا مانند برخي رفقايم،