#حرفِ_حساب...
یه جایی باید بهت بَر بخوره؛
باید جلویِ شوخی هایِ بیجا و پر از تمسخرِ دیگران،
دخالتهایِ بی موردو اظهارِ نظرهایِ ناحق،
رفتارایٍ توهین آمیز نامهربونِ آدمایِ اَطرافِت وایستی.
همون وقتی که راننده تاکسی بقیه یِ پولِتو نمیده چون فکر میکنه اونجا غریبی،
همون وقتی که از علایق و احساساتِت حرف میزنی و یه سِریا به حرفایِ جِدیت میخندن،
همون وقتی که میدونی فلانی داره دروغ میگه درحالی که حقیقت چیز دیگه اییه!
یِجایی باید دَست بَرداری از باجنبگیِ بیش از حدِت،
از اینکه هرکی هرچی خواست بگه،
دلِش از هرجا پٌر بود سرِ تو خالی کنه
و این وسط تو مثلِ همیشه دلِ شکستَتُ پشتِ نقابِ خنده پنهون کنی و روحِت بشه کیسه بوکسِ خَشم و انتقادها و رفتارهایِ اذیت کنندهی دیگران، که هرچی تو سکوت میکنی اونا با قدرتِ بیشتری مٌشت و لَگد حوالَت میکنن...
نمیگم مهربون نباش و نَبَخش و نَگذر، نه...
مهربون باش، اما نَذار مهربونیت بعضیا رو اونقدر بد عادت کنه که فکر کنن با همه میتونن هرجور دوست دارن رفتار کنن، به خودت حق بِده گاهی ناراحت بشی و ناراحتیت رو نشون بده...
یجایی دست از کیسه بوکس بودن بردار، هم به خاطر خودت، هم به خاطر دیگران...
✨
تو اتوبوس پیرمرد به دختره که کنارش نشسته بود گفت:
دخترم این چه حجابیه که داری؟
همه ی موهات بیرونه؟
دختره با پررویی گفت:
تو نگاه نکن!
بعد از چند دقیقه پیر مرد کفشش را درآورد بوی جوراب در فضا پخش شد !!
دختره درحالی که دماغشو گرفته بود به پیرمرد گفت:
اه اه اه این چه کاریه میکنی خفمون کردی؟
پیرمرد باخونسردی گفت
خوب تو بو نکن
😂😂😂😂😂
#حرف_حساب🤣
#جوک_حلال
~~~~~
@B_rang_khodaa