eitaa logo
🇵🇸 ستاره ها 🇮🇷
114 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
12 فایل
🌹💫«وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ» . با این ستاره‌ها، راه را می‌شود پیدا کرد.💫🌹 https://eitaa.com/BaSetarehha
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از گلزار شهدا 🇮🇷
🔰دست در پنجره های حرم حضرت اباعبدالله علیه السلام فرزندی خواستم تا غلام ایشان باشد. غلامحسین روز میلاد حضرت امیرالمؤمنین(ع) به دﻧﻴﺎ آمد و روز شهادت حضرت علی (ع) همان طور که خودش می خواست با بدنی پاره پاره به شهادت رسید. ﺭاﻭﻱ : ﻣﺎﺩﺭﺷﻬﻴﺪ 🌷🍃🌷 ✍قسمتی : بارپرودگارا از تو مي خواهم هر زمان که صلاح دانستي شهيد شوم . ضمن اين که به تمام مقربانت قسمت مي دهم که مرگ در رختخواب را نصيبم نکني و اگر را نصيبم گرداني بدنم تکه تکه شود که در صحرا محشر شرمنده نباشم . 🌷🍃🌷🍃 (حمید)عارف 👇 :( 13 رجب) مصادف با میلاد امام علی(ع) : عملیات رمضان، ( 21 رمضان) مطابق با امام ﻋﻠﻲ ع 🏴🏴🏴🏴🏴 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🌷خانمیرزا در عملیات والفجر1 به شدت مجروح شده و به تهران منتقل شده بود. یکی از همراهانش نقل میکرد: به اتفاق جمعی از مجروحین جنگ به دیدار حضرت امام(ره) رفتیم. خانمیرزا به علت شدت جراحتش، با ویلچر خدمت امام رسید. یکی یکی در صف ایستاده و خدمت امام(ره) میرفتیم و دست امام را میبوسیدیم و امام هم صورت بچه ها را می-بوسیدند. نوبت به خانمیرزا که رسید، تا سرش را به سمت دست امام کشید تا دست امام را ببوسد، امام دستشان را کشیدند تا لبهای خانمیرزا به آن نرسد! خانمیرزا جا خورد و گفت: «اماما، حتماً لایق بوسیدن دست شما نیستم!» امام فرمودند: «نه، شما مقامت بالاتر از این است که دست من را ببوسید!» اشک از چشمهای خانمیرزا جاری شد و خودش را از ویلچر روی پای امام انداخت، دمپائی امام را بیرون کشید و شروع کرد به بوسیدن پای امام. امام ایشان را بلند کردند. چند دقیقه آرام با هم صحبت کردند که ما چیزی از صحبتهای رد و بدل شده نشنیدیم. بعد امام دست در جیب کرده و کوچکی را که در جیب داشتند به ایشان هدیه کردند. خانمیرزا این قرآن را خیلی دوست داشت که خود سرگذشت عجیبی دارد. بعد از این دیدار بود که به همه میگفت، به جای خانمیرزا او را "روح الله" صدا بزنند و روح الله بدانند. 🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz نشر مطلب با شما خانمیرزا( روح الله) استواری 🌹💫«وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ» . با این ستاره‌ها، راه را می‌شود پیدا کرد.💫🌹 https://eitaa.com/BaSetarehha
🔰ابوذر در مجلسی که احساس می‌کرد احتمال گناه وجود دارد شرکت نمی‌کرد. مثلاً به خانه‌ای که در آن ماهواره بود نمی‌رفت. یا غالباً به عروسی‌ها نمی‌رفت و فامیل هم فهمیده بودند که نباید به او کارت دعوت به عروسی بدهند! 🔰در مجلسی که غیبت می‌شد، به فراخور شرایط طرف صحبت‌کننده، سعی می‌کرد موضوع بحث را عوض کند یا رک و راست درخواست می‌کرد غیبت را کنار بگذارند. 🔰 خانه برادرم کنار مسجد جامع صحرارود است.خادم مسجد می‌گفت «ابوذر خیلی وقت‌ها نیمه شب‌ها برای راز و نیاز و نمازش به مسجد می‌رفت و برای اینکه من از این رفت و آمدها ناراحت و معذب نشوم، درخواست کرده بود کلیدی یدکی به او بدهم. به شرطی پذیرفتم که هدیه‌ای به من بدهد. او هم انگشترش را به من داد.» این خادم مسجد هنوز انگشتر برادرم را به عنوان یادگاری از یک شهید در دست دارد. ✍به روایت برادرشهید 🌷 🌷🍃🌷 : @shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید 🌹💫«وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ» . با این ستاره‌ها، راه را می‌شود پیدا کرد.💫🌹 https://eitaa.com/BaSetarehha