eitaa logo
بکگراند | 𝖣𝗂𝗌𝗇𝖾𝗒🌸 •
12.3هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
3هزار ویدیو
1 فایل
- 𝗜𝗻 𝘁𝗵𝗲 𝗻𝗮𝗺𝗲 𝗼𝗳 𝗚𝗼𝗱 • 💖 • - 𝗚𝗼 𝘄𝗵𝗲𝗿𝗲 𝘆𝗼𝘂𝗿 𝗱𝗿𝗲𝗮𝗺𝘀 𝘁𝗮𝗸𝗲 𝘆𝗼𝘂 • 🌈 • - 𝗕𝗶𝗿𝘁𝗵 : 28 𝗢𝗰𝘁𝗼𝗯𝗲𝗿 • 🧁 • • • •
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
 🌸تقدیم به بانوان گروه 🌸 ﺯﻥﯾﻌﻨﯽ: ﺑﺎﻏﻬﺎﯼﺁﺭﺯﻭ 🌸ﺯﻥﯾﻌﻨﯽ: ﻧﻌﻤﺘﯽ ﺩﺭﭘﯿﺶﺭﻭ 🌸ﺯﻥ‌یعنی:‌ ﺑﻨﺪﻩ ﯼﺧﻮﺏﺧﺪﺍ 🌸ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ: ﻧﯿﻤﯽﺍﺯﻣﺮﺩﺍﻥ ﺟﺪﺍ 🌸ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ: ﻫﻤﺴﺮﯼﺧﻮﺏ ﻭﺷﻔﯿﻖ 🌸ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ: ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﯾﺎﺭ ﻭ‌ ﺭﻓﯿﻖ 🌸ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ: مرهم هرخستگی 🌸زن یعنی : معنی دلبستگی 🌸پیشاپیش روز زن و مـــادر مبارکــــ🌸 @Rahee_saadat
🔴 ميزان در قيامت ✍ يكى از مسائل مهم قيامت كه در قرآن و روايات زياد به چشم مى خورد، مسئله ميزان است. ميزان، به معناى وسيله وزن و سنجش است. قرآن مى فرمايد: «وَ اَنزَلْنَا مَعَهُمُ الكِتابَ وَ المِيزَانَ» پيامبران با كتاب و ميزان آمدند، يعنى انبيا قانون و ملاك حقّ و باطل و معيارهاى سنجش خير و شرّ را براى مردم آوردند. ميزان و وسيله سنجش اعمال در قيامت، لازم نيست مانند ميزان و ترازوهايى باشد كه در دنيا مى بينيم، زيرا كلمه ميزان مانند كلمه چراغ است، يعنى همان گونه كه همه چراغ‌ها در يك نقطه با هم شريكند و آن نور و از بين بردن تاريكى است و كلمه چراغ شامل تمام انواع چراغ هاى قديم و جديد و آينده مى شود، ولى اكنون با لفظ چراغ، ديگر چراغ هاى گذشته به ذهن نمى آيد و شكل ونوع آن فرق نموده است، در قيامت نيز ميزان چنين خواهد بود و شكل و نوع و وسيله سنجش آن فرق خواهد كرد. 📚 کتاب معاد، استاد قرائتی @Rahee_saadat
✨﷽✨ 🌹چند نوع حیا داریم؟ ❶ حیا از خداوند، که آگاه و بصیر است. حیا از پیامبر (ص) که اعمال ما بر او عرضه می شود. ❷ حیا از فرشتگان، که کارهای نیک و بد ما را می نویسند. ❸ حیا از خودمان ❹ حیا از مردم و همسایگان و افراد دیگر. ✍وقتی خدا را حاضر و ناظر بر اعمال خویش بشناسیم و هیچ جایی را خلوت ندانیم و باور کنیم که در محضر او پیدا و پنهان، روز و شب و ...فرقی ندارد و علم او بر همه چیز و همه کس، محیط است. این شناخت، عامل مهمّی در بازداشتن بندگان از خلافها و معصیت هاست. وقتی ما به خاطر حفظ آبروی خویش، در نزد دیگران کار بد نمی کنیم، چگونه راضی می شویم که آبرویمان نزد خدا برود؟ مگر او نمی بیند؟ 📖قرآن می فرماید: «اَلَم یَعلَم بِاَنَّ اللهَ یَری؟» آیا نمی دانست که خداوند، می بیند؟ هر چه حیا و شرم انسان بیشتر باشد، گناهش کمتر خواهد شد.... 📚حکمت های کاظمی،جواد محدثی @Rahee_saadat
امیرالمؤمنین علیه السلام: 💠 كن لِما لا تَرجُو أرجى مِنكَ لِما تَرجُو ؛ فإنّ موسى بنَ عِمرانَ عليه السلام خَرَجَ يَقتَبِسُ لِأهلِهِ نارا، فَكَلَّمَهُ اللّهُ عزّوجلّ فَرَجَعَ نَبيّا، و خَرَجَتْ مَلِكَةُ سَبَأٍ فَأسلَمَتْ مَع سُليمانَ عليه السلام، و خَرَجَ سَحَرَةُ فِرعَونَ يَطلُبُونَ العِزَّةَ لِفِرعَونَ فَرَجَعُوا مُؤمِنِينَ ❇️ به آنچه اميدش را ندارى اميدوارتر باش از آنچه بدان اميد دارى؛ زيرا كه موسى بن عمران عليه السلام رفت كه براى خانواده‌اش آتش برگيرد اما [در آن جا] خداوند عزّوجلّ با او به سخن در آمد و او پيامبر برگشت. ملكه سبا نيز از كشور خود بيرون آمد، اما به دست سليمان عليه السلام مسلمان شد و جادوگران فرعون براى تقويت قدرت فرعون بيرون آمدند، اما [به خدا ] ايمان آوردند و برگشتند. 📚 الأمالی للصدوق صفحه ۲۴۴ @Rahee_saadat
🔻عقابی بر بچه گوسفند حمله آورد و او را به چنگال صید کرده و ربود. 🔹کلاغی که شوق تقلید داشت، این احوال را دید. خواست که زور خود بر گوسفندی بیازماید ولیکن پنجه‌اش در پشم گوسفند چنان اسیر ماند که بیچاره خود را از آن خلاص دادن نتوانست. 🔹شبان آمد و او را اسیر یافته، بگرفت و به خانه برد تا از بهر بازیچه به فرزندان خود دهد. 🔹چون فرزندان شبان کلاغ را دیدند، از پدر خود پرسیدند که این پرنده چه نام دارد؟ 🔹راعی گفت این پرنده‌ایست که پیش از یک ساعت خود را عقاب تصور کرده بود، اکنون خوب دانسته باشد که کلاغ بیشه است حماقت‌ پیشه. 🔹آدمی را باید که در کاری که مافوقِ استطاعت او باشد قدم ننهد و اگر نهد، هم از سرانجام آن نومید شود و هم مصدر تضحیک ابنای روزگار. @Rahee_saadat
🍃🍂 وسعت رزق 🍃🍂 🖊 براے وسعت در رزق و روزے و اداے قرض ۲ رکعت نماز بخواند و در حال سجده ۱۲۰ مرتبہ بگوید این عمل مجرب و سریع الاجابة است 📚 گنجینه عطار ۲۲۹ @Rahee_saadat
✨﷽✨ ✅سلامتی تمام مادران ✍️بهش گفت مادر یه بیماری داری، باید به خاطر همین ببریمت آسایشگاه سالمندان. مادر گفت چه بیماری‌ای؟ گفت آلزایمر. گفت چی هست؟! گفت یعنی همه چیو فراموش می‌کنی. گفت انگار خودتم همین بیماریو داری! گفت چطور؟ گفت انگار یادت رفته با چه زحمتی بزرگت کردم، چقدر سختی کشیدم تا بزرگ بشی، قامت خم کردم تا قد راست کنی. پسر رفت توی فکر. برگشت به مادرش گفت مادر منو ببخش. گفت برای چی؟ گفت به خاطر کاری که می‌خواستم بکنم. مادر گفت "من که چیزی یادم نمیاد" سلامتی همه مادرها؛ اگر مادرتون لیاقت این دعا را داشت این دعا را پخش کن؛ خدایا اگه مادرم گناه داشت او را ببخش و اگر غمگین دیدی قلب او را خوشحال کن. و اگر خوشحال دیدی خوشحالی او را تمام نکن. و اگر او مریض است خدایا او را شفا ده. و اگر او را مدیون دیدی دین او را پرداخت کن. اگر او را مرده دیدی او را رحم کن. و او را وارد بهشت کن. @Rahee_saadat
علیه السلام: 💠 هوَ اَنْ تَخْرُجَ مِنْ بَيْتِكَ، فَلا تُلْقِىَ اَحَداً اِلاّ رَأَيْتَ لَهُ الْفَضْلَ عَلَيْكَ. ❇️ ادب آن است که از خانه که بیرون می‌روی، هیچ‌کس را دیدار نکنی مگر اینکه او را برتر از خودت پنداری. 📚 موسوعه کلمات الامام الحسین علیه السلام، صفحه ۷۵۰ @Rahee_saadat
♥️✨ روزمادر مبارک ✨♥️ امروز مجالی است تا بار دیگر، کودکی هایمان، در آغوش مهربان مادر رها شوند و به یاد بیاوریم که وسعت هیچ آسمانی، به اندازه عطوفت های مادر نیست و با ارزش تر از مادر، واژه ای در فرهنگ مهربانی ها نیست. در این روزگار رنگ و رو رفته، لبخند مادر، ناب ترین تصویر است. مامان مهربانم، آهنگ صدایت، زیباترین ترانه زندگی‌ام، نفس هایت، تنها بهانه نفس کشیدنم و وجودت تنها دلیل زنده بودنم شد. روزت مبارک. وقتی چشم به جهان گشودم. قلب کوچکم مهربانی لبخند و نگاهت را که پر از صداقت و بی ریایی بود احساس کرد. 「س」 @Rahee_saadat
✨﷽✨ ✍مباشر (وکیل) سلطان امر کرد در شهر جار زنند و برای دربار سلطان دعوت به خدمت نمایند. دو برادر در مغازۀ کوچکی در شهر جواهرسازی می‌کردند که شنیدند سلطان جواهرساز هم نیاز دارد. پس به دربار رفتند و ثبت‌نام نمودند. برادر بزرگ‌تر که پخته‌تر بود به اسم هیزم‌شکن ثبت‌نام کرد و برادر کوچک به نام جواهرساز شغل خود در دربار ثبت نمود. برادر کوچک‌تر بر بزرگ‌تر خرده گرفت که چرا وقتی که تو را هنری نفیس است در شغلی ثبت‌نام کردی که سنگین است و برای بی‌هنران است؟ برادر بزرگ‌تر گفت: صبر کن تا علت را بدانی!هیزم‌شکن هر روز صبح تا شب به جنگل می‌رفت و برای دربار و مطبخ آن هیزم جمع می‌کرد ولی برادر کوچک در حجرۀ خود در دربار سلطان از بیکاری مشغول استراحت و خوشگذرانی با کنیزکان دربار بود. یک سال به این منوال گذشت. روزی سلطان را نگین انگشترش افتاد و به مباشر داد تا به جواهرساز قصر برای جاانداختن و محکم کردن نگین، انگشتر را بدهد. برادر جواهرساز بعد از یک سال کاری یافت آن هم برای یک ساعت!!! ولی در همین یک ساعت بود که یک ضربه نسبتا سنگین چکش به دیوارۀ انگشتر باعث شکسته شدن نگین پادشاهی شد و همان بود که سر برادر زیر تیغ شمشیر جلاد دربار برد. هر چه تلاش کردند واسطه شوند شاه وساطتت کسی را نپذیرفت. قبل از مرگ برادر هیزم شکن بر بالین برادر جواهرساز رفت و گفت: حال دانستی که چرا من هیزم شکنی را انتخاب کردم، چون کار هر اندازه سنگین و سخت باشد حساب و کتاب آن راحت و خطای آن سبک و بخشودنی است، برعکس کاری که هر اندازه سبک و به مفت‌خوری نزدیک‌تر باشد خطای آن بزرگ و مجازات آن سنگین است. بدان روزهایی که تو در دربار در حال استراحت بودی روزهای استراحت تو قبل از مرگت بود و روزهایی که من هیزم می‌شکستم روزهای قبل از زندگی من بودند. @Rahee_saadat
✅جای خدا نباشیم! ✍️روزی در نماز جماعت موبایل یه نفر زنگ خورد. زنگ موبایل آن مرد آهنگی بود. بعد از نماز همه او را سرزنش کردند و او دیگر آن جا به نماز نرفت. همان مرد به کافه‌ای رفت و ناگهان قلیان از دستش افتاد و شکست. مرد کافه چی با خوشرویی گفت اشکال نداره، فدای سرت. او از آن روز مشتری دائمی آن کافه شد. حکایت ماست؛ جای خدا مجازات می‌کنیم، جای خدا می‌بخشیم، جای خدا... اون خدایی که من می‌شناسم اگه بنده‌اش اشتباهی بکنه، اینجوری باهاش برخورد نمی‌کنه. شما جای خدا نیستی اینو هیچوقت یادت نره!! @Rahee_saadat