♥️خواهر از پنج حرف تشکیل شده
💗که هرکدام دنیایی از معنا و معرفت است
♥️دنیای مهربانی و ایستادگی است.
💗خواهر معنی عشق و امید و زندگی است:
♥️خ =یعنی خوبترین تکیه گاه
💗و= یعنی وفادار
♥️ا = یعنی آرامش دهنده روح و جان
💗ه = یعنی همدم و همراه
♥️ر = یعنی رنگ سخاوت و مردانگی😊
@Rahee_saadat
✨﷽✨
🌼شرایط دوست واقعی
✍امام جعفر صادق علیه السلام فرمود:
کسی که تمام شرایط را داشته باشد رفیق کامل است و الا به همان اندازه درجه دوستی او کم می شود، و اگر هیچ یک از آنها را نداشته باشد اساساً نام دوست نمی توان بر او گذاشت.
⓵ ظاهر و باطنش یکسان باشد. ( آنچه نسبت
به تو ابراز می دارد در دل نیز همان باشد )
⓶ خوبی تو را خوبی خودش بداند و بدی تو
را بدی خود، ( آبروی تو را آبروی خود بداند )؛
⓷ اگر در وضع مالی او بهبودی حاصل شد و
به ثروتی دست یافت یا به مقامی رسید، با
تو تغییر روش ندهد؛
⓸ به اندازه توانایی و قدرتش از مساعدت
و همراهی با تو مضایقه نکند؛
⓹ تو را در روز گرفتاری و بدبختی به
دست فراموشی نسپارد و تنهایت نگذارد
📚 وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۱۴۶
@Rahee_saadat
#مال_فراوان
✍🏼 در روز چهارشنبه دو رکعت
نماز حاجت خوانده سپس ۴۰ بار
سوره کوثر را بخواند به مال
فراوان رسد انشاءالله
📚 کشکول سیاح ۳۰۴/۲
@Rahee_saadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍰شیرینی زندگی
🍓همین دقایق کنارهم
🍰بودن است
🍓همین زندگی عاشقانه
🍰همین محبت های
🍓بی ریا
🍰و همین خنده های یهویی
🍓دوست من
🍰بیاییم زندگی را زیبا
🍓زندگی کنیم
🍰آخرین آدینه مهر ماه تون
🍰پُر مهر وشیرین
@Rahee_saadat
🍃🌸عملی اگر كاشتید،
🍃🌸عادتی درو خواهید كرد.
🍃🌸عادتی اگر كاشتید،
🍃🌸اخلاقی درو خواهید كرد...
🍃🌸اخلاقی اگر كاشتید،
🍃🌸سرنوشتی درو خواهید كرد.
@Rahee_saadat
#حدیث
💚امام هادی(ع) :
🔸«لَمّا دَخَلَ عَلَیْهِ بَعْضُ أهْلِ الرَّیّ: أیْنَ کُنْتَ؟
زُرْتُ الحُسَیْنَ (ع)، قالَ: أمّا إنّکَ لَوْ زُرْتَ قَبْرَ عَبْدِ العَظیمِ
عِنْدَکُمْ لَکُنْتَ کَمَنْ زارَ الحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ(ع)»،
🔸یکى از اهالى رى خدمت امام هادى (علیه السلام)
مشرف شد. حضرت پرسید: کجا بودى؟
(آن مرد عرض کرد): به زیارت حسین
(علیه السلام) رفته بودم.
🔹حضرت فرمود: بدان که اگر قبر عبدالعظیم را در شهر
خودتان زیارت کنى، همچون کسى باشى که
#حسین بن على (علیه السلام) را زیارت کرده باشد.
📗 میزان الحکمة، حدیث 7984
@Rahee_saadat
✨﷽✨
🌼حکایت طبیب و قصاب
✍قصابی در حال کوبیدن ساطور بر استخوان گوسفند بود که تراشه ای از استخوان پرید گوشه چشمش. ساطور را گذاشت و ران گوشت را برداشت و به نزد طبیب رفت و ران گوشت را به او داد و خواست که چشمش را مداوا کند.
طبیب ران گوشت را دید طمع او را برداشت و فکر کرد حالا که یکی به او محتاج شده باید بیشتر از پهلوی او بخورد بنابراین مرهمی روی زخم گذاشت و استخوان را نکشید. زخم موقتا آرام شد. قصاب به خانه رفت. فردا مجددا درد شروع شد به ناچار ران گوشتی برداشت و نزد طبیب رفت. باز هم طبیب ران گوشت را گرفت و همان کار دیروز را کرد تا چندین روز به همین منوال گذشت تا یک روز که قصاب به مطب مراجعه کرد طبیب نبود اما شاگرد طبیب در دکان بود قصاب مدتی منتظر شد اما طبیب نیامد. بالاخره موضوع را با شاگرد بیان کرد. شاگرد طبیب بعد از معاینه کوتاهی متوجه استخوان شد و با دو ناخن خود استخوان را از لای زخم کشید و مرهم گذاشت و قصاب رفت. بعد از مدتی طبیب آمد از شاگرد پرسید، کسی مراجعه نکرد.
گفت چرا قصاب باشی آمد طبیب گفت تو چه کردی شاگرد هم موضوع کشیدن استخوان را گفت طبیب دو دستی بر سرش زد و گفت: ای نادان آن زخم برای من نان داشت تو چطور استخوان را دیدی نان را ندیدی.
گرچه لای زخم بودی استخوان
لیک ای جان در کنارش بود نان
@Rahee_saadat
🔅 #پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
✍️ من كَثُرَ عَفوُهُ مُدَّ في عُمرِهِ
🔴 هر كه پُرگذشت باشد، عمرش دراز شود.
📚 أعلام الدين صفحه ۳۱۵
@Rahee_saadat
✨﷽✨
🌼چرا باید خدا را عبادت کنیم با اینکه از ما بی نیاز است؟
✍روزی جوانی نزد حضرت موسی علیه السلام آمد و گفت: ای موسی خدا را از عبادت من چه سودی می رسد که چنین امر و اصرار بر عبادتش دارد؟ حضرت موسی علیه السلام فرمود: یاد دارم در نوجوانی از گوسفندان شعیب نبی چوپانی می کردم. روزی بز ضعیفی بالای صخره ای رفت که خطرناک بود و ممکن بود در پایین آمدن از آن صخره اتفاقی برایش بیفتد.
با هزار مصیبت و سختی خودم را به صخره رساندم و بز را در آغوش گرفتم و در گوشش گفتم: ای بز ! خدا داند این همه دویدن من دنبال تو وصدا کردنت برای برگشتن به سوی من، به خاطر سکه ای نقره نیست که از فروش تو در جیب من می رود. می دانی موسی از سکه ای نقره که بهای نگهداری و فروش تو است، بی نیاز است. دویدن من به دنبال تو و صدا کردنت به خاطر خطر گرگی است که تو نمی بینی و نمی شناسی و او هر لحظه اگر دور از من باشی به دنبال شکار توست.
🌟ای جوان بدان که خدا را هم از عبادت من و تو سود و زیانی نمی رسد، بلکه با عبادت می خواهد از او دور نشویم تا شیطان بر ما احاطه پیدا نکند و در دام حیله های شیطان نیفتیم... "وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمٰنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ " و هر کس از یاد خدا رویگردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست (زخرف 36)
📚الانوار النعمانیه
@Rahee_saadat
#آرامش_درون
✍ اگر ڪسی دچار تردید و تزلزل و
اضطراب است و نسبت به همہ چیز
بدبین و بدگمان شده ، احساس ترس
و عدم آرامش دارد با اخلاص و اعتقاد
دعا را بخواند↻
Ⓜ️ خزینة الاسرار ۱۷۰
@Rahee_saadat
🍃🌸
🍃🌸سلام صبح زیباتون بخیر ☕️
🍃🌸شروعی زیباتر از
🍃🌸ســـــ😊ـــلام، نیست
🍃🌸امید که؛ شروع هفتهای
🍃🌸سرشار از سلامتی و برکت
🍃🌸لبخند و امید
🍃🌸آرامش و مهربانی
🍃🌸دلی پر از مهر و صفا
🍃🌸و صبحی زیبا
🍃🌸و سرشار از شادی
🍃🌸داشته باشید
@Rahee_saadat
امروز اميد را صدا بزنيم
اميد به روزهایِ خوبِ نيامده
اميد به اتفاقای قشنگ
امروزتون مملو از عـشق و امید 🌸🍃
@Rahee_saadat
🔆 #پندانه
فقیری که گدا نبود
عارفی در بصره زندگی میکرد. روزی هوس خرما کرده بود. اما سکهای برای خرید نداشت.
نزد خرمافروش رفت. کفشهایش را به او داد و گفت:
«در ازای اینها به من مقداری خرما بده.»
خرمافروش که کفشهای کهنهٔ او را دید، آنها را بر زمین انداخت و گفت:
«اینها هیچ ارزشی ندارند.»
عارف، کفشهایش را برداشت.
مردی که این صحنه را تماشا میکرد، به خرمافروش گفت:
آیا او را نشناختی؟ او، فلان عارف بزرگ بود.
خرمافروش که از کار خود پشیمان شده بود، طبق خرما را برداشت و به دنبالش دوید و با التماس به او گفت:
«بایست تا هر قدر خرما میخواهی به تو بدهم.»
عارف رویش را به او کرد و گفت:
«برگرد که من دینم را به خرما نمیفروشم. برو تا از این پس، فقیر را از گدا تشخیص بدهی.»
خرمافروش با تعجب پرسید:
«فرقشان چیست؟!»
عارف گفت:
«فقیر آن است که ترک دنیا کرده؛ اما گدا کسی است که دنیا، ترک او کرده است.»
@Rahee_saadat
#حدیث
🖊 پیامبر اڪرم (ص) :
خداوند دوست دارد ڪه بنده اش
را در جست و جوے روزے حلال
"خستـه" ببیند
Ⓜ️ کنزالعمال ح ۹۲۰۰
@Rahee_saadat
✨﷽✨
📚خدا رو چ دیدی شاید شد...
✍دوم راهنمایی یه معلم ریاضی داشتیم تیکه کلامش این بود «خدا رو چه دیدی شاید شد».
یادم میاد همون سال یکی از بچه ها تصادف کرد و دیگه نتونست راه بره... دیگه مدرسه هم نیومد. فقط یه بار اومد واسه خداحافظی که شبیه مراسم عزاداری بود. همه گریه می کردیم و حالمون خراب بود. گریه مون وقتی شروع شد که گفت به درک که نمی تونم راه برم، فقط از این ناراحتم که نمی تونم بازیگر بشم. آخه عشق سینما بود. سینما پارادیزو رو صد بار دیده بود. سی دی ۹ تایتانیک رو اون برای همه ی ما آورده بود. معلم ریاضی مون وقتی حال ما رو دید اون تیکه کلام معروفش رو به اون رفیقمون گفت... « خدا رو چه دیدی شاید شد ».
وقتی این رو گفت همه ی ما عصبی شدیم چون بیشتر شبیه یه دلداری مزخرف بود برای کسی که هیچ امیدی برای رسیدن به آرزوش نداره. امشب تو پیج رفیقم دیدم که برای نقش اول یه فیلم با موضوع معلولیت انتخاب شده و قرارداد بسته... مثل همون روز تو مدرسه گریه م گرفت.
👈فکر می کنی رسیدن به آرزوت محاله؟!
«خدا رو چه دیدی شاید شد»
@Rahee_saadat
#دعای_محبت
☄ از رسول اكرم ص روايت شده:
هرڪه خواهد ڪسے را به دوستے و
محبت خود مايل سازد اين آيه را
خوانده به طعامے بدمد و به او
بخوراند ڪہ موثر خواهد بود
📓 گنجهای معنوی
@Rahee_saadat
✨﷽✨
🔴عاقبت تحقیر مومن!
✍یکی از فرزندان شیخ رجبعلی خیاط میگوید: روزی مرحوم مرشد چلوییه معروف، خدمت جناب شیخ رسید و از کسادی بازارش گله کرد و گفت: داداش! این چه وضعی است که ما گرفتار آن شدیم؟ قبلا وضع ما خیلی خوب بود، روزی سه چهار دیگ چلو میفروختیم و مشتریها فراوان بودند، اما یک باره اوضاع زیر و رو شده مشتریها یکی یکی پس رفتند، کارها از سکه افتاده، و اکنون روزی یک دیگ هم مصرف نمیشود ...!
شیخ تأملی کرد و فرمود: « تقصیر خودت است که مشتریها را رد میکنی »!مرشد گفت: من کسی را رد نکردم، حتی از بچهها هم پذیرایی میکنم و نصف کباب به آنها میدهم. شیخ فرمود:
« آن سید چه کسی بود که سه روز غذای نسیه خورده بود؛ بار آخر او را هل دادی و با تحقیر از در مغازه بیرون کردی؟!
گرفتار همان کار هستی! مرشد سراسیمه از نزد شیخ بیرون آمد و شتابان در پی آن سید راه افتاد، او را یافت و از او پوزش خواست، و پس از آن تابلویی بر در مغازهاش نصب کرد و روی آن نوشت: « نسیه داده میشود، حتی به شما، وجه دستی به اندازه وسعمان پرداخت میشود »
@Rahee_saadat
🌸✨هرکس بعد از نماز صبح و مغرب
قبل از تلکم بگوید خداوند صد حاجت
او را ( ۷۰ حاجت دنیوی و ۳۰ حاجت اخروی) برآورده می کند✨
📚 منهاج العارفین ۸۵
@Rahee_saadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁در آخرین عصر شنبه مهر
☕️زندگی از سر شوق
🍁آرامشی ماندگار
☕️سلامتی پایدار
🍁رزقی سرشار از برکت
☕️و زیباترین و بهترینها
🍁را از صمیم قلب براتون
☕️از خدای مهربانم خواستارم
🍁عصرتون لبریز از آرامش و آسایش
@Rahee_saadat
✨وَفِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ ﴿۲۲﴾
✨و روزى شما و آنچه
✨وعده داده شده ايد در آسمان است (۲۲)
📚سوره مبارکه الذاريات
✍آیه ۲۲
@Rahee_saadat
#انسان_شناسی۳۳۵
ما یک روح واحدیم،
که در زمین به بدنهای مختلف تعلّق گرفتهایم!
زیرک ترین آدمها، خیرخواه ترینِشان نسبت به هم
و نادانترینشان، بدجنسترینِ آنها نسبت به دیگران است.
زیرا هر چه میکنیم، در حق خودمان انجام میدهیم.
انسان شناسی ۳۳۵.mp3
11.19M
#انسان_شناسی ۳۳۵
#استاد_شجاعی | #استاد_انصاریان
✘ چرا آدما اینقدر باهم فرق میکنند!
بعضیا اونقدر مهربون و نرمند که آدم در کنارشون همیشه احساس امنیت میکنه،
و بعضیا اونقدر تیزند که وقتی ساکت هم هستند بازم آدم کنارشون امنیت نداره و احساس گزش و دریدن میکنه؟
منبع : کارگاه انسان شناسی پیشرفته
@Rahee_saadat
🔆 #پندانه
✍ ریشه انسانها، فهم آنهاست
🔹یک سنگ به اندازهای بالا میرود که نیرویی پشت آن باشد.
🔸با تمام شدنِ نیرو، سقوط و افتادن سنگ طبیعی است!
🔹ولی یک گیاه کوچک را نگاه کن که چطور از زیر خاکها و سنگها سر بیرون میآورد و حتی آسفالتها و سیمانها را میشکند و سربلند میشود.
🔸هر فردی به اندازه این گیاه کوچک، ریشه داشته باشد، از زیر خاک و سنگ، از زیر عادت و غریزه!
و از زیر حرفها و هوسها، سر بیرون میآورد و با قلبی از عشق افتخار میآفرینید.
🔹ریشه ما، همان " فهم " ماست.
@Rahee_saadat
#محکم_شدن_ایمان
✍ جهت استحڪام بخشیدن به
اعتقادات دینی و ضروریات ذڪر
شریف《الخالق》را ۷۳۱ مرتبه بگوید
بسیار موثر خواهد بود
📚 شمس المعارف الکبری ۱۷۸
@Rahee_saadat
✨﷽✨
#بساط_ریا_مهیاست
✍مقدس اردبیلی رفت حمام ، دید حمامی دارد در خلوت خود میگوید : خدایا شکرت که شاه نشدیم ، خدایا شکرت که وزیر نشدیم ، خدایا شکرت که مقدس اردبیلی نشدیم ! مقدس اردبیلی پرسید: آقا خب شاه و وزیر ظلم میکنند ، شکر کردی که در آن جایگاه نبودی ، چرا گفتی خدایا شکرت که مقدس اردبیلی نشدی؟
گفت: او هم بالاخره اخلاص ندارد ! شما شنیدی میگویند مقدس اردبیلی ، نیمه شب دلو انداخت آب از چاه بکشه دید طلا بالا آمد ، دوباره انداخت دید طلا بالا آمد ، به خدا گفت: خدایا من فقط یک مقدار آب میخواهم برای نماز شب ، کمک کن!
مقدس گفت: بله شنیدم ...حمامی گفت:.اونجا ، نصفه شب، کسی بوده با مقدس؟ مقدس گفت: نه ظاهرا نبوده ... حمامی گفت: پس چطور همه خبر دار شدند؟ پس معلوم میشود خالص خالص نیست!! و مقدس میگوید یک دفعه به خودم آمدم و فهمیدم یعنی چه این روایت که "ریا در مردم، پنهان تر است از جنبیدن و حرکت مورچه بر روی سنگ سیاه در شب تاریک ..."
🌹بساط خودنمایی مهیاست در فضای مجازی ، مواظب باشیم!
@Rahee_saadat
🔅 #پیامبر خدا (صلّی الله علیه وآله):
✍️ مداراةُ النّاسِ نِصْفُ الإیمانِ، وَ الرِّفقُ بِهِْم نِصْفُ العَیْشِ
🔴 مدارا کردن با مردم نیمی از ایمان و ملاطفت با آنان نیمى از زندگی است.
📚 الکافی، جلد ۲، صفحه ۱۱۷
@Rahee_saadat
سلام😊✋
صبحتون قشنــگ ☕️🍁
روزتون پر از سلامتی🧡
آخرین صبح مهر ماه تون 🍁
سرشار از مهر و دوستی🧡
موفقیت و لطف خدای مهربان🧡
یکشنبه تون پُر مهر 🍁✨
🧡 مــهــرتـون بــے پایان🧡
@Rahee_saadat
✅به کلامتان دقت کنید:
هر کلامی که بر زبان می آورید
دارای انرژی هم وزن خودش است
و خود را به صورت فیزیکی
در دنیای مادی نمایان می کند
زمانیکه از موضع ضعف و ناتوانی
در مورد خودتان صحبت می کنید
ارتعاش شکست را به جهان
ساطع می کنید و شکست، ناراحتی
و مشکلات به صورت فزاینده
وارد زندگیتان میشود.
همواره با کلام مثبت
اتفاقات عالی را
به زندگیتان دعوت کنید
خودتان را تحسین کنید
و به ویژگی هایی که دارید
با تمام وجود افتخار نمایید
من انسان موفقی هستم
من انسان با لیاقتی هستم
من به خودم افتخار میکنم
من عاشق خودم هستم
من دوست داشتنی هستم
و اینگونه با خودتان سخن بگویید
و اینگونه جریان انرژی مثبت را
در زندگیتان بیفزایید
تا جهان به تاییدهای درونی شما
پاسخ مثبت بدهد....
@Rahee_saadat
🔆 #پندانه
✍ شیشه ذهنت را تمیز کن
🔹زوج جوانی به محل جدیدی نقل مکان کردند.
🔸صبح روز بعد، هنگامی که داشتند صبحانه میخوردند از پشت پنجره زن همسایه را دیدند كه لباسهایی را شسته و روی بند پهن میکند.
🔹زن گفت:
ببین! لباسها را خوب نشسته است. شاید نمیداند که چطور لباس بشوید یا اینکه پودر لباسشوییاش خوب نیست!
🔸شوهر ساکت ماند و چیزی نگفت.
🔹مدتی گذشت و هر بار که خانم همسایه لباسها را پهن میکرد، این گفتوگوی تكراری اتفاق میافتاد و زن از بیسلیقه بودن زن همسایه میگفت.
🔸یک ماه بعد، زن جوان از دیدن لباسهای شستهشده همسایه که خیلی تمیز به نظر میرسید، شگفتزده شد.
🔹به شوهرش گفت:
نگاه کن! بالاخره یاد گرفت چگونه لباسها را بشوید.
🔸شوهر پاسخ داد:
صبح زود بیدار شدم و پنجرههای خانهمان را تمیز کردم!
@Rahee_saadat
✨﷽✨
🌼سفارش دسته گل
✍مردی در راه برگشت به خانه، جلوی یک گلفروشی توقف کرد تا برای مادرش که در شهری دورتر زندگی میکرد یک دسته گل سفارش دهد تا ارسال کنند.
وقتی داشت از ماشین پیاده میشد متوجه شد که دختر کوچکی گوشهای ایستاده و در حال گریه کردن است. مرد از دختر پرسید که چرا گریه میکند و دختر جواب داد: «من میخواهم یک شاخه گل رز برای مادرم بخرم. اما پولم کافی نیست.» مرد لبخندی زد و گفت: «با من بیا تو گلفروشی. من برای تو یک شاخه گل رز میخرم.»
مرد برای دختر کوچولو یک شاخه گل رز خرید و دسته گل برای مادرش را هم سفارش داد. وقتی با دختر از گلفروشی بیرون آمدند مرد به دختر گفت میتواند دختر را به خانهاش برساند. دختر گفت: «ممنون، لطفاً مرا پیش مادرم ببرید.» دختر مرد را به یک گورستان هدایت کرد و در آنجا شاخه گل رز را روی یک قبر تازه پر شده قرار داد.
مرد از دختر خداحافظی کرد و به گلفروشی برگشت، سفارش را لغو کرد و همان جا یک دسته گل انتخاب کرد و سوار بر ماشین رفت برای دیدن مادرش. زندگی کوتاه است. تا جایی که میتوانیم برای کسانی که شما را دوست دارند وقت بگذارید و به آنان عشق بورزید. قبل از اینکه دیر شود از هر لحظه آن استفاده کنید. هیچ چیزی مهمتر از خانواده نیست.
@Rahee_saadat