eitaa logo
بکگراند | 𝖣𝗂𝗌𝗇𝖾𝗒🌸 •
12.3هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
3هزار ویدیو
1 فایل
- 𝗜𝗻 𝘁𝗵𝗲 𝗻𝗮𝗺𝗲 𝗼𝗳 𝗚𝗼𝗱 • 💖 • - 𝗚𝗼 𝘄𝗵𝗲𝗿𝗲 𝘆𝗼𝘂𝗿 𝗱𝗿𝗲𝗮𝗺𝘀 𝘁𝗮𝗸𝗲 𝘆𝗼𝘂 • 🌈 • - 𝗕𝗶𝗿𝘁𝗵 : 28 𝗢𝗰𝘁𝗼𝗯𝗲𝗿 • 🧁 • • • •
مشاهده در ایتا
دانلود
📛😳📃😢📛 دریچه‌خانه باز شد. یک هزار نفر مسلّح شده و سوار شدند. پرچمی به رئیس‌شان داده و سفارش نموده که در هر پستی و بلندی، حال صعود و هبوط (فرود آمدن)، صدا به «لبّیک وسَعدَیک» بلند نمایید که گویا «هل من ناصر» آن دو امام غریب و بی‌کس را می‌شنوند، که خون‌ها در جوش باشد. به رئیس ملائکه گفتم که: باید صد نفر از ملائکه به همراهی این فوج، روانه کنی. آن بیچاره هم غیر از موافقت، چاره‌ای نداشت و به ناگواری و غُرغُرِ با خود، که معلوم بود بر این رفتارهای ما اعتراض دارد و مخالفت رضای حقّ می‌داند؛ 🤨 بلکه این کار را دیوانگی و از حیّز عقل (دایره عقل) خارج می‌پنداشتند. همینطور فوجی از پس فوج دیگر، با یکصد نفر ملائکه حرکت نمودند، تا آن که شش فوج به فاصله چندی روانه شدند و فوج هفتم که مرکّب از شش هزار نفر بود با بقیه‌ی ملائکه حرکت نمودیم و خودم عَلَم 🌟 «نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَریبٌ؛ یاری از جانب خداوند است و فتح و پیروزی نزدیک می‌باشد» را به دست گرفتم و شاکی السّلاح (با تمام سلاح و با شوکت و هیبت) با شمشیرهای برهنه و در هر صعود و هبوطی از نعره‌های لبّیک گفتن و شیهه اسب‌ها و تاخت و تاز سوارکاران، کانّه زمین و زمان بر خود می‌لرزید. من و رئیس ملائکه در جلو این سپاه پرجوش و خروش، دوش به دوش حرکت می‌کردیم. می‌دیدیم که آقای رئیس، ساکت و عبوس، سر پایین انداخته، در اندیشه و حیرت است و گاهی می‌خواهد حرفی بگوید، باز حرف را می‌خورد و اظهار نمی‌کند. و اگرچه من سِرّ سُویدای قلب او را حسّ نموده بودم؛ ولی پرسیدم که: شما را چه می‌شود؟🤔 گفت: «من از این رفتار وحشیانه‌ی شما، که تا به حال چنین حادثه‌ای در این عالم امنیت، توأماً روی نداده، ترسانم که آتش غضب ربّ بر شما نازل و ما هم در میان شما و به آتش شما بسوزیم.» گفتم: شما چرا به آتش ما بسوزید؟!🤔 گفت: جهت آن‌که شما را از این کارهای قبیح نهی نکردیم. گفتم: چرا اگر کار ما قبیح است، نهی نمی‌کنید؟!🤔 گفت: چون مأمور شده ایم شما را ببریم به سر حدّ برهوت. گفتم: ما هم که با شما می‌آییم، پس چه چیزمان قبیح است؟🤔 گفت: این هیأت لشگرکشی‌تان و فتنه‌انگیزی‌تان. گفتم: مگر خدا امر کرده که ما را به غیر این هیأت ببرید؟🤔 گفت: نه، همان قدر فرمود: آنها را ببرید. گفتم: «مطلقِ بردن، همه بردن‌ها است چه پیاده و چه سواره، چه باسلاح و چه بی‌سلاح و همینطور اقسام دیگر بردن‌ها، به هر هیأتی و کیفیتی که باشد. و همه این‌ها مأموریت شما است و قبیح نخواهد بود، چون خدا امر به قبیح نمی‌کند.☺️ پس اگر جنابعالی ما را از این امور به‌حقّ نهی می‌کردید، حکم برخلاف ما انزل اللّه (آنچه خدا نازل کرده) کرده بودید و مغضوب درگاه الهی می‌شدید. و از این جهت امر به معروف و نهی از منکر واجب است بر کسی که معروف و منکر را بشناسد و تفاوت بین این دو را تشخیص دهد؛ و تو هنوز خوب و بد را نشناخته و تمیز نداده‌ای، چطور می‌توانستی ما را از کاری نهی و به کاری امر کنی؟! دیدم از آن بزرگواری خود قدری فروتن و کوچک گردید و گفت: «للَّه الحمد که زبان به منع نگشودم.» گفتم: «مرا غیرتِ نوعی وا می‌دارد که شما را از این کوچکتر سازم. گفتار تو که چنین حادثه‌ای تا به حال در این عالم رُخ نداده است، این خود قیاس است که همیشه آینده مثل گذشته باید باشد و هیچ تازه‌ای رُخ ندهد که در گذشته روی نداده. «اوّل من قاسَ ابلیس؛ اوّلین کسی که قیاس کرد ابلیس بود» که [گفت] «هرچه مادّه آتشی دارد مثل آتش، نورانی است و هرچه مادّه خاکی دارد مثل گِل، تیره و ظلمانی است.» و قیاس او را تو خود فهمیدی که باطل بود و به همین استبدادش رانده درگاه اللّه شد؛ با آنک‌ه در قبال این قیاس باطل تو، صریح قول حقّ است که: «کلُّ یوْمٍ هُوَ فی شَاْنٍ؛ خداوند، هر روز در شأن و کاری است.» 🆔 @Rahee_saadat 💀🔥🔥👹🔥🔥💀