eitaa logo
کتابخانه محله باقریه
75 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
288 ویدیو
118 فایل
#قال‌امیرالمؤمنین‌علی‌؏: هرڪہ‌باڪتاب‌آرامش‌یابد📚 هیچ‌آرامشی‌راازدست‌نداده‌است🙃 ارتباط با ادمین↙️ @S_Farahany
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️هدف از درس‌خواندن: «ای خدا من باید از نظر علم نیز از همه برتر باشم تا مبادا که دشمنان مرا از این راه طعنه زنند. باید به آن سنگدلانی که علم را بهانه کرده، به دیگران فخر می‌فروشند ثابت کنم که خاک پای من هم نخواهند شد. باید همه‌ی آن تیره‌دلان مغرور و متکبّر را به زانو درآورم، آنگاه خود خاضع‌ترین و افتاده ترین فرد روی زمین باشم» 📚شهیدچمران 🆔 @Sangar_Tabien
«کباب غاز» از مجموعه داستان «یکی بود یکی نبود» انتخاب شده که از جمله کتابهای فراموش نشدنی در تاریخ ادبیات داستانی این دیار است و در هنگام انتشار سروصداهای زیادی به پا کرد و سبک کار نویسنده که تازگی داشت واکنش‎هایی متفاوت را برانگیخت. 🖋گزیده‌ای از کتاب 📝 شب عید نوروز بود و موقع ترفیع رتبه. در اداره با هم‌قطارها قرار و مدار گذاشته بودیم که هرکس اول ترفیع رتبه یافت، به عنوان ولیمه یک مهمانی دسته‌جمعی کرده، کباب غاز صحیحی بدهد دوستان نوش جان نموده به عمر و عزتش دعا کنند. زد و ترفیع رتبه به اسم من درآمد. فورن مساله‌ى مهمانی و قرار با رفقا را با عیالم که به‌تازگی با هم عروسی کرده بودیم در میان گذاشتم. گفت تو شیرینی عروسی هم به دوستانت نداده‌ای و باید در این موقع درست جلوشان درآیی. ولی چیزی که هست چون ظرف و کارد و چنگال برای دوازده نفر بیش‌تر نداریم یا باید باز یک دست دیگر خرید و یا باید عده‌ى مهمان بیش‌تر از یازده نفر نباشد که با خودت بشود دوازده نفر. گفتم خودت بهتر می‌دانی که در این شب عیدی مالیه از چه قرار است و بودجه ابدا اجازه‌ی خریدن خرت و پرت تازه نمی‌دهد و دوستان هم از بیست و سه‌ چهار نفر کم‌تر نمی‌شوند. گفت تنها همان رتبه‌های بالا را وعده بگیر و مابقی را نقدا خط بکش و بگذار سماق بمکند. گفتم ای‌بابا، خدا را خوش نمی‌آید. این بدبخت‌ها سال آزگار یک‌بار برایشان چنین پایی می‌افتد و شکم‌ها را مدتی است ... @Bagheria_Neighborhood_Library
📺📖 کتاب کباب غاز سید محمدعلی جمالزاده را در تلوبیون ببینید😊 http://www.telewebion.com/episode/0x1bd0a23 @Bagheria_Neighborhood_Library
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 کتاب مذکور با نثری طنز روایت خاطرات مواجهه رزمندگان لشکر 17 علی‌بن‌ابیطالب (علیه السلام) قم را با انواع حیوانات خزیدنی🦎 و چریدنی 🐑و پرندگان🦃، روایت می‎کند. 📋 خاطرات روایت شده در این کتاب که با قلم سید سعید هاشمی و تصویرگری اسماعیل چشم‌رخ اثری جذاب را خلق کرده است، واقعی و بر اساس خاطرات رزمندگان نوشته شده است.🙂 🖋گزیده‌ای از کتاب 📝سید راه افتاد که برود. موش‌ها مثل جمیعت یک شهر، تپه را اشغال کرده بودند و رفت‌ و‌ آمد می‌کردند. سید همان طور که پشتش به من بود و دور می‌شد، یک موش کوچک رفت طرفش. تا آمدم صدایش کنم و بگویم مراقب باش، موش زبل رفت توی پاچه شلوار سید. داد زدم: «سید، موش رو بپا!» …🐁🐁 📚 @Bagheria_Neighborhood_Library
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا