eitaa logo
کتابخانه محله باقریه
80 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
285 ویدیو
116 فایل
#قال‌امیرالمؤمنین‌علی‌؏: هرڪہ‌باڪتاب‌آرامش‌یابد📚 هیچ‌آرامشی‌راازدست‌نداده‌است🙃 ارتباط با ادمین↙️ @S_Farahany
مشاهده در ایتا
دانلود
جنگ هشت ساله ای که برما تحمیل شد،شاید در ظاهر خرابی و آواره گی و درد و رنج باقی گذاشت،اما تجلی ظهور عده ای بود که به جرأت می توان گفت همین جنگ،نفس مطمئنه ی آنان را به غلیان انداخت و مشمول «فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی»شان کرد. جوانانی که به واسطه ی رهبری پیغمبر گونه ی حضرت روح الله موسوی الخمینی هم چون مجاهدان صدر اسلام،در آورده گاه های خیبر و بدر و الفجر،هل من ناصر ولی و مقتدای شان را لبیک گفتند و با نوشیدن باده‌ی شهادت،چنان قهقهه ای سر دادند که صدای آن تا ابد در گوش اهل زمین و آسمان خواهد ماند. و ان شاالله زمینه ی ظهور حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)را فراهم خواهد کرد. این مصحف،برشی است از زندگی نامه و خاطرات یکی از مستان رند؛«شهید محمد رضا تورجی زاده»که در سن ۲۳ سالگی باده ی عاشقی را نوشید. این کتاب مزین به ۱۴۲ تصویر از شهید محمدرضا تورجی زاده است. @Bagheria_Neighborhood_Library
کتابخانه محله باقریه
#به‌نام‌مادر جنگ هشت ساله ای که برما تحمیل شد،شاید در ظاهر خرابی و آواره گی و درد و رنج باقی گذاشت،
📖📌حدود ۲۰نفر ارکان گردان را برای تمرین بردیم آن طرف رودخانه ی کارون.بعد از مسافت زیادی که سینه خیز رفتیم،رسیدیم به یک کانال پر از گل.من به بچه ها گفتم:(همه سینه خیز برن تو کانال)خودم هم رفتم.وقتی از کانال خارج شدیم،سر تا پای همه پراز گل بود.بعد از این،کا را متوقف کردیم.سوار تویو تا شدیم و به سمت شهرک دارخوئین حرکت کردیم. من جلو نشستم و محمد و بقیه بچه ها عقب.سر راه به تعدادی مغازه برخوردیم. محمد سریع سریع از ماشین پرید پایین و گفت:«حاجی وایسا»بعد از او همه ریختند پایین. محمد داد می زد:«فرمانده باید چی بخره؟»بقیه می گفتند:«نوشابه!نوشابه!»آن ها با هم هماهنگ کرده بودند و کاری نمی شد کرد. همین طور که مشغول خوردن نوشابه بودیم،ماشین«محمد هاشمی»به طرف آبادان در حال حرکت بودیم حمید با دیدن او،که کت و شلوار شیکی هم به تن داشت،گفت:«الان وقتشه یه حالی به این بابا بدیم.»بعد به طرف ماشین آن ها دوید.ماشین جلوی پای او توقف هاشمی همراه با محافظینش به احترام محمد که یک رزمنده بود،از ماشین پیاده شد. محمد بدون معطلی،با همان سر و وضع گلی دستانش را باز کرد و رفت اول هاشمی را در آغوش کشید و بعد محافظ ها را.به دنبال او چند نفر دیگر از بچه ها هم همین کار را کردند.تمام سر و وضع هاشمی و محافظانش گل مالی شده بود.بنده ی خدا می خواست برای سخنرانی به آبادان برود که از بدشانسی گیر افتاد. 🖇دقایقی بعد آقای(قرائتی)از آن جا رد می شد.دوباره محمد می خواست همان بلا را سر ایشان هم بیاورد.همه به قصد روبوسی و در آغوش گرفتن به طرف او رفتیم.آقای قرائتی تا سر وضع ما را دید،قسم داد و گفت:«به خدا من لباس اضافه نیاوردم.» 📗(کتاب به نام مادر/صفحه ۹۲) @Bagheria_Neighborhood_Library
📌کتاب های معرفی شده در کانال کتابخانه محله 📚 (ع) (ع) (ع) (بی‌مهرگان) (ربات‌های آشوبگر) (عج) ؟! (ص) (نوجوانان و جوانان) (س) (آبزیان) (س) (ع) (س) ؟ (س) ( ) (س) (س) ! (ره) (ع) #جهاد‌تبیین #اقیانوس‌مشرق #سلام‌بر‌ابراهیم۱ #سلام‌برابراهیم۲ #سه‌دقیقه‌در‌قیامت #مجموعه‌‌کتاب‌های‌من‌اهل‌بیت‌را‌دوست‌دارم‌ #من‌و‌کتاب #پیامبر #ازبه #آب‌بابا‌آزادی #بیش‌از‌چندنفر #شهید‌جوادعابدی #امام‌حسین #ماه‌ترین #شهید‌اسماعیل‌صادقی #تکه‌ای‌ازآسمان #آقای‌شهردار #شهید‌دقایقی #صبر‌و‌استقامت #قصه‌های‌محمدحسن #گنج‌های‌پنهان #مکیال‌المکارم #قیام‌و‌انقلاب‌مهدی(عج) #یک‌قمقمه‌دریا #اکبرکاراته‌وآسانسور #کهکشان‌نیستی #وقتی‌اقاجان‌دستگیرشد #بینایی #دولت‌کریمه #به‌سپیدی‌یک‌رویا #اکبر‌کاراته‌وفسقلی‌های‌شکمو‌ #قصه‌های‌پدربزرگ #حسنی‌میره‌امام‌رضا(ع) #معراج‌السعاده #سی‌روز‌سی‌دقیقه‌سی‌سخن‌کوتاه #مهمانی #شهرخدا #دنیای‌دیدنی #درکمین‌گل‌سرخ #حفظ‌سلامت‌درروزه‌داری #محبوبه‌المصطفی https://eitaa.com/Bagheria_Neighborhood_Library