باب الجواد...بارش باران... نگفتنی ست،
اذن دخول بر لب یاران، نگفتنی ست...
صدها هزار زائر و عاشق میان صحن،
عرض ادب به شاه خراسان... نگفتنی ست...
السلام علیک یا ابالجواد
یا امام رئوف 💞
#چهارشنبه های امام رضا جان💜
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
1_4531073551.mp3
1.67M
من غبار خاک طوسم..
بسیار بسیار زیبا👌👌
پیشنهاد دانلود
رزق رضوی صبح چهارشنبه💚💗
حال و هوای دلتون امام رضایی 🕊
التماس دعا
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
۱۷ خردادماه ، پنجمین سالگرد حادثه تروریستی حمله به مجلس شورای اسلامی و مرقد امامخمینی ره
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
#خاطرات_شهید
#شهید_جواد_تیموری
#سالروز_شهادت
●روزی که اومدن خواستگاری گفت که نظامیه من خودم از خدا همسر نظامی خواسته بودم و همیشه دلم میخواست که همسرم نظامی باشه با شغلش مشکلی نداشتم ولی با سوریه رفتن و پیگیری شدیدش کمی مشکل داشتم.میدونستم که اول و آخرش شهید میشه ولی عاشق بودم دلم نمیخواست به این زودی بره حتی بعد عقد بهم گفت:"بانو جان..!؟
●باید برم سوریه بیتاب شدم...گریه کردم و نذاشتم که بره ولی مطمئن بودم و میدونستم که یه روزی واسه دفاع میره اطمینانم وقتی بیشتر میشد که اشکاشو تو سوگ مدافعان حرم میدیدم اشکهای مردی که ندیده بودم جز برای ائمه علیهمالسلام جاری شه عروسیمون فصل سردی بود اسفند ۹۲ فردای عروسی واسه ماه عسل رفتیم مشهد و خودمونو سپرد دست امام رضاعلیهالسلام روزای خوبی بود کنار حوضها میشِستیم و خیره میشدیم
●به ضریح مبارک میدونم که تو همون نگاها هم شهادت میخواست بعد زیارت تو هوای سرد و یخبندون اسفندماه میرفتیم بستنیفروشی و بستنی قیفی میخوردیم و میگفتیم و از ته دل میخندیدیم..تو کارای خونه هم کمک حالم بود و هیچ وقت اخم و داد و بیدادشو ندیدم درست مثه یه گل ازم حمایت میکرد عشقمون شهره ی خاص و عام بود الآن که صبر زینبی دارم شک ندارم که خدای بزرگ و امام حسین علیهالسلام خودشون کمکم کردن تا تحمل کنم...
✍راوی: همسر شهید
📎 پ ن: شهید حادثه تروریستی مجلس شورای اسلامی سال ۱۳۹۶
#شهید_امنیت
🕊🌷شھـادت
همیناستدیگر..
بہناگہ،پنجرھا؎بازمیشود
بہسمتبھشت
مھمتویۍڪہچقدر
ازدلبستگۍها؎اینطرفِپنجرھ
دلڪَنـدھا؎🥀!
#شهادت
#تاپایجانبرایایران
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
بقولحاجمھدۍرسـولی:
اینعصر،عصرحیرتنیست..
عصرحرڪته'!
حیروننشیا..مانسلموندننیستیم
نسلرسوندنیم..📻🌿"
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسمش هم حرمت داره!!
امام رضا جانم💜
#چهارشنبه_های_رضوی
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
تڪرارمۍڪنمـ "سَلامـ علۍَالرئوف"
تا بشنومـ دمۍ و "علیڪالسَلامـ" را..
#سلام_امام_رئوف
#چهارشنبه_های_رضوی
باند پرواز 🕊
سلام واحترام چندروزی بود که فکرش ذهنم رامشغول ک
بسم رب الشهداوالصدیقین🌷🌷🌷🌷
سلام من بازهم آمدم..منِ حقیرِناچیز!آمدم بگویم کمی تفکر!اندکی تامل کنید!اصلا نمیپرسید خب چه شد که به فکر این افتادی که تغییرمسیربدهی؟اصلاچه شد خانم قرتیِ خط قرمز دار شد این خانمِ محجبه یِ خادم الشهدایی؟!این خانم تائب جوری متحول شد که نمیتوانی حتی تصورش کنی؟!چرا "خطِ قرمز" دار؟؟صبورباش؛آنقدر صبور که بتوانی ۱۸سال جنگ و صبوری من رادرک کنی!آنقدر که وقتی اشک چشمانت سرازیر شد زیرِ لب یک سبحان اللهی، الله اکبری، لااله الا اللهی بگویی!گریز بزنم شاید هم به قولِ ما بچه هیئتی ها بگویی:" یاحسییییییین!"(این دیگه کیه؟؟هان؟!)خب؛بایدبگویم هر اتفاقی که از کودکی در زندگی هرفردی می افتد،بی حکمت ودلیل نیست!من خودم نذر پدر ومادرِاهل اشک وروضه های خانگی هستم...مادری که هرجا روضه بود مراباخود میبرد وشریک میشدم در نورش؛اشکهای روضه رادوست داشتم اما خوب نمیفهمیدم بی بی جانم "زینب"خانومِ عقیله چه برسرش آمده!دهه ی اول محرم که مثل همه عزاداری میکردیم اما دهه ی دوم جور دیگری بود..تازه شروع حزن مادرم بود!بااندوه وشگردِخاصی میگفت:"مادر!دهه یِ دوم حواستوجمع کن یه وقت خوشحالی نکنیا!مبادافراموش کنی محرم وعاشورا تموم شده!!نه!تازه خاکی برسرمون شده که جاداره جون بدیم...مباداتو این روزا بلندبخندی!مباداشادی کنی!بُلیز قرمزوصورتی هم ممنوعه!باید به خانوم نشون بدیم ناراحتی مونو؛خداخودش روزیمون کنه بریم سوریه..".بابا..بابا! ناظرخریدشرکت بود،وضع مالی مان عالی بود اما این وسطاحواس پدر به مال حلالش زیادبود..برای شرکت که خرید میکرد ،برای ماهم جداخرید میکرد؛کاسب های شهر این را میدانستند وبه گوش صاحب شرکت هم رسیده بود؛آقای اویسی لطف خودش را باهدیه وکلیدویلا و این جور چیزها نشان میداد؛البته پدرم کم پیش می آمدکه قبول کندوباکمال احترام رد میکرد.آقای اویسی مرد شریف وکاردرستی بود برای کارگرها ارزش قائل میشد..خلاصه پدرهم وانتش در اختیار هیئت بود..هرهفته..روزی به خانه آمد ومارابه عکاسی برد..میخواستیم عکس پاسپورتی بگیریم!یادش بخیر من ودوبرادرم ومادرم چهارتایی وپدرم تکی!پاسپورتها(گذرنامه ها) آماده شد!من نمیدانستم کجامیرویم؛از ذوق پدرومادرم میدانستم حتما جای خوبی ست؛من هم ذوق میکردم ومسرور بودم..اماگاهی میدیدم گریه میکندو زیرلب میگوید:"خانم جان چطور بیام به دیدنت بگم سرت سلامت خانووووم؟؟"من نمیفهمیدم دارد از غمِ بی بی میگوید!!من نمی دانستم عزیز بودن یعنی چه؟امان از دل زینب یعنی چه؟من نمیدانستم روزی این داغِ دل رالمس خواهم کرد!!داغِ داغِ غم انگیزِ برادر! سلامُ علی قلبِ زینبِ الصبور🤚💔💔💔💔💔💔💔💔 😭😭😭 این ماجراومعجزه هایم ادامه دارد..
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
#ارسالی_شما
باند پرواز 🕊
بسم رب الشهداوالصدیقین🌷🌷🌷🌷 سلام من بازهم آمدم..منِ حقیرِناچیز!آمدم بگویم کمی تفکر!اندکی تامل کنید!ا
دلنوشته ی ارسالی یکی از اعضای خوب کانال مون از جریان تحول شون💕
و معجزه هایی که ادامه دارد..❣