#سلام_بر_شهدا
چشمهای شما
زادگاه خورشید است
نگاهمان که میکنید
صبح در دیدگانمان حلول میکند
روشن میشویم
نور می گیریم
و در تقویم باغچه خیالمان
روزی دیگر رقم میخورد.
ســــــلامــ
صبحتون حسینـی
رزقتـــــون کربلایــــی
دلاتـــــون شھـــــدایـــــے
https://eitaa.com/BandeParvaz
#کلام_شهید
برای فرهنگ ، جنگ ، جنگ است؛ چه سخت باشد و چه نرم.
عدهای را با جسمشان می کُشند و عدهای را با فرهنگشان.
هشت سال، زدند و زدند و زدند.خواستند ریشه اسلام را بزنند، بیشتر رشد کرد.
چندین سال است از شاخ و برگها شروع کرده اند؛ کمر بستهاند کل درخت را بسوزانند.
از جنگ_نرم غافل نشوید.جنگ نرم، مَرد میخواهد محکم و استوار،شاید گلوله و ترکشی نباشد، اما طوری ذهنت را هدف گرفتهاند که حواست نباشد خوردی.
اگر فشنگت بزنند میشوی الگو، مایه افتخار اما اگر نیرنگت بزنند چه...؟
خواهرم، برادرم... خیلی حواست به سنگرت باشد چادرت، غیرتت، ایمانت، درست همه و همه را هدف گرفتهاند؛همه را.
دشمن جنگ نرم را از جنگ سخت جدیتر گرفته است؛مبادا تو به بازی بگیری که باختهای؛فرهنگ تو، ایمان تو، عقیده تو، همه و همه برای توست و دشمن فقط به فکر گرفتن آن از توست...ایمانت را ازت بگیرند چه چیزی دیگر داری؟خیلی حواست باشد.
دشمن تو جلوی خدای خودش ایستاد چه برسد به تو.جنگ نرم، جنگ نرم، جنگ نرم... را جدی بگیرید...
#شهیدمحسن_حججی
هدیه به شهید والامقام صلوات 🌹🌹
https://eitaa.com/BandeParvaz
🔻 بانویی که شکارچی تانک بود!
#دفاع_مقدس
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
https://eitaa.com/BandeParvaz
گفتم: دارم از استرس میمیرم.
گفت: یہ ذڪر بهت میگم هر بار گیر ڪردی بگو، من خیلی قبولش دارم: گرهیڪار ِمنم همین باز ڪرد (آخہ خودشم بہ سختـی اجازهی خروج گرفت)
گفتم: باشہ داداش بگو، گفت: تسبیح داری؟ گفتم: آره،
گفت: بگو "الهی بالرقیه سلام الله علیها"...
حتمـا سہ سـالہی ارباب نظر میڪنه، منتظرتم و قطع ڪردم
چشممو بستم شروع ڪردم:
الهی بالرقیه سلاماللهعلیها
الهی بالرقیه سلاماللهعلیها...
۱۰تا نگفتم ڪہ یهو گفتن: این پنج نفـر آخرین لیسته، بقیہاش فـردا‼️، توجہ نڪردم همینجور ذڪر میگفتم ڪہ یهو اسمم رو خوندن، بغضم ترڪید با گریہ رفتم سمت خونہ حاضرشم، وقتی حسین رو دیدم گفتم: درستشد، اشڪ تو چشمش حلقہ زد و گفت: "الهی بالرقیہ سلام الله علیها"...
شهید_حسین_معزغلامـی
یاد شهید با ذکر صلوات 🌹🌹
https://eitaa.com/BandeParvaz
#تفحص
اواخر سال 69 مى خواستيم در منطقه اى شروع به كار تفحص كنيم كه مشكلاتى داشت و مى گفتيم شاید مجوز كار به ما ندهند. بحثى در آن زمان پيش آمده و سپاه گفته بود شما راهى كه داريد اين است كه يك شهيد بياوريد تا مشخص شود در آن منطقه شهيد هست.
شش روز آن محدوده را گشتيم، اما چون به شهيدى برنخورديم و منطقه را هم توجيه نبوديم، دلشكسته خواستيم برگرديم.
صبح نيمه شعبان بود; گفتيم: »امروز به ياد امام زمان(عج) مى گرديم» اما فايده نداشت. تا ظهر به جست و جو ادامه داده بوديم و بچه ها رفتند براى استراحت. در حال خودم بودم، گفتم: «يا امام زمان» يعنى مى شود بى نتيجه برگرديم؟» همين كه در اين فكر بودم، چشمم به چهار - پنج شقايق افتاد كه بر خلاف جاهاى ديگر كه تك تك مى رويند، در آنجا دسته اى و كنار هم روئيده بودند. گفتم: «حالا كه دستمان خالى است، شقايق ها را مى چينم و مى برم براى بچه هاى معراجع تا دلشان شاد شود و اين هم عيديشان باشد.»
شقايق ها را كه كندم، ديدم روى پيشانى يك شهيد روييده اند. او نخستين شهيدى بود كه در تفحص پيدا كرديم. شهيد «مهدى منتظر قائم» اين جست و جو در منطقه شرهانى بود و با آوردن آن شهيد، مجوزى داده شد كه به دنبال آن هم 300 شهيد در آن منطقه شناسايى شد. شهدايى كه هر كدام داستانى دارند.
هدیه به ارواح پاک شهدا صلوات🌹🌹🌹
https://eitaa.com/BandeParvaz
🕯🎙├ #راهبرد_تربیت
مروری بر حیات نورانی شهید عالیقدر مدافع حرم، کربلایی #سعید_علیزاده (کمیل) به روایت مادر بزرگوار ایشان... (بخش شانزدهم)
یاد شهید با ذکر صلوات 🌺
https://eitaa.com/BandeParvaz
🕯
مروری بر حیات نورانی شهید عالیقدر مدافع حرم، کربلایی #سعید_علیزاده (کمیل) به روایت مادر بزرگوار ایشان... (بخش هفدهم)
یاد شهید با ذکر صلوات 🌺
https://eitaa.com/BandeParvaz
وصیت شهید عارف مدافع حرم، اسماعیل خانزاده( سلام الله علیه)
۸۰ روز پس از شهادت در لابلای یکی از کتابهای شهید ، نامه ای به خط شهید پیدا شد که نوشته بود: خدایا خلق تو نمیدانند اما تو که خوب میدانی که این بنده ی کوچکت در سال ۱۳۸۱ موفق به تشرف به خدمت حجت و ولی تو امام زمان علیه السلام شد!!!
و در ادامه نوشته بودند: یقین داشته باشید اگر از زیر پرچم ولایت این سید عزیز مقام معظم رهبری بیرون برویم حتم نابود خواهیم شد
تقدیم به ساحت قدسی شهدای اسلام صلوات
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
🌺🌺🌺🌺🌺
ظهور بسیار نزدیک است
اللهم عجل لولیک الفرج
https://eitaa.com/BandeParvaz
🌸خاطره ای از #معجزه شهید سیدمیلاد مصطفوی در حق یکی از دوستدارانش 👇👇👇👇
🔸یه بار یه کار فرهنگی برای شهید سیدمیلاد مصطفوی انجام دادم
و برای هزینه اون کار یه تیکه از طلامو که خودم با حقوق خودم خریده بودم فروختم 🎁و برای آقاسید یه کار فرهنگی انجام دادم
هیچکس متوجه نشد
حتی پدر و مادرم
فقط خودم و سید و خدا دونستیم
سر نماز به آقاسیدمیلاد گفتم سید هیچی نمیخوام ازت
فقط نشونم بده که تو زندگیم هستی😭
موند و #اربعین اومد
من خیلی دوست داشتم برم کربلا ولی جور نمیشد😔
و تا اون موقع هم کربلا نرفته بودم
خیلییییییییی بیقرار بودم و گریه میکردم
شب و روزم شده بود گریه برای دیدار #کربلا😭😭💔
یه روز نزدیک اربعین خیلی دلم گرفته بود یه دلنوشته نوشتم و فرستادم کانال شهید مصطفوی در باب کسی که از اربعین جامونده بود...💔
بلافاصله یک نفر به مدیر کانال پیام داد و گفت کی این #دلنوشته رو نوشته⁉️ گفت فلانی
گفت من #هزینه کربلاشون رو میدم بره کربلا
گفت مشکل هزینه نیست جور نمیشه براشون
گفت من میخوام هزینه بفرستم هدیه شهید مصطفوی هست شماره کارت بدین‼️
گیج شده بودم
خلاصه از اون اصرار و از من انکار گفت هدیه از طرف سیدمیلاده
من دقیقا یک میلیون و دویست برای سید برای اون کار فرهنگی هزینه کرده بودم
🔸اون شخص که ندونستم کی بود #دقیقا همون مبلغ که برای شهید هزینه کرده بودم رو ریخت به کارتم😧
تا چند روز گیج و منگ بودم
خلاصه اینکه من نرفتم کربلا و تصمیم گرفتم هزینه کربلامو هدیه بدم به شخص دیگه✨
گفتم سیدمیلاد کربلا نرفت و کربلاشو هر بار #هدیه میداد
ولی خیلیی بیقرار بودم برای دیدار کربلا
ولی به سیدمیلاد گفتم سید #پا_میزارم_رودلم ببینم چی میبینم😭
گفتم سید جانم تو چطور از کربلا گذشتی و هر بار کربلاتو هدیه میدادی به شخص دیگه😭😭😭
هزینه رو ریختم برای یک شخص و اون بنده خدا رفت کربلا😭😭
#پلاک_خادمی_شهدام رو دادم به اون شخص گفتم بنداز حرم آقا امام حسین علیه السلام 🌱
نیت کردم و گفتم خادم شهدا و ارباب بمونم😭😭😭
اون شخص از #کربلا اومد. . .
و من. . . برای اربعین بعدی از طرف #خادمی کشوری نمیدونم از بین چند هزار نفر انتخاب شدم⁉️ برای خادمی کربلا
و برای اولین بار رفتم کربلا
و در دویست قدمی حرم آقا ابوالفضل علیه السلام در #موکب کریم اهل بیت علیها السلام چهارده روز خادم الحسین شدم.
😭😭😭😭😭
#شهیدسیدمیلاد_مصطفوی🌺
#شهید_گره_گشا✨
هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🌺
https://eitaa.com/BandeParvaz
8.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋یک صلوات و فاتحه هدیه به روح شهید علاء حسن نجمه🦋
https://eitaa.com/BandeParvaz
#خاطرات_شهید
شهر سر پل ذهاب در حال سقوط بود و نزدیک بود محاصره شویم .
ظهر که شد ابراهیم رفت بالای پشت بام یکی از خانه ها و شروع کرد به اذان دادن !!
آن روز با نوای اذان ابراهیم شلیک توپخانه دشمن شدت گرفت. بعضی ها میگفتند ، ابراهیم الان وقت این کار نیست ! ، هر وقت اذان میدهی دشمن بیشتر حمله میکند.
ابراهیم کمی فکر کرد و در جواب گفت:
مگه توی کربلا امام حسین(ع) محاصره نشده بود؟
چرا اذان گفت و درست درجلوی دشمن نماز خواند!
ما برای همین اذان و نماز با دشمن میجنگیم...
#شهیدابراهیم_هادی
https://eitaa.com/BandeParvaz