eitaa logo
باند پرواز 🕊
1.2هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
5.1هزار ویدیو
26 فایل
چگونه دربند خاک بماند آنکه پروازآموخته است! اینجا باندپروازشماست وشهداپر پرواز🕊 خوش آمدید💐 کجا گل‌های پرپر می فروشند؟! شهادت را مکرّر می فروشند؟! دلم در حسـرت پرواز پوسید کجا بال کبوتر می فروشند ؟💔 خادم الشهدا @Mohebolhosainam @Am21mar
مشاهده در ایتا
دانلود
. حق داشت اگر تابوت بر شانه هایش سنگینی میکرد آخر علی تمام آرزوهایش را شبانه بر دوش میکشید...😭😭 ~فآطمه‌جآن‌علی 💔🥀 .
tmp_16090753326747086344084.mp3
4.74M
ناحلة الجسم یعنی نحیف و دلشکسته میری جوونی اما مادر پیری بهونه سفر میگیری🕊🥀 🎙 جاااانسوز😭 🏴 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌╭┈───── 🌱🕊 ╰─┈➤ @BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باند پرواز 🕊
#دلنوشته #صبرانه_ای_از_عشق #قسمت_نود_چهارم ✍ زندگی مشقِ شبِ عشق است؛ هم باید مراقب معلمی¹ که قرا
✍انسان چون سیستم و کارخانه‌ی هدایت قلب را جدی نمی‌گیرد،از طرفی فراموش می‌کند که در وجودش‌اسراری‌نهفته‌است و آن‌را سرسری میگیرد ،لذا اینجاست که مخاطب خاصِ او در قلب تغییر میکند و صفای باطن‌‌اش دیگر آن نورانیت خود را با دست نااهل می‌سپارد .. از آن خواب زیبا وپرمفهوم وآن نشانه ی روشن،روحم پرواز کرده بود تا خدا واهل بیت علیهم السلامش،امید در درونم جوانه زده بود و دلم را گرم تر کرده بود اما بااین شرایط پیش رو چه باید میکردم؟باید اتاق خواب خودمان را در اختيارش قرارميدادم و او آنجا مشغول دود میشد وباچشم خودم سوختنش راميديدم! در حال مصرف،میوه و تنقلات و کافی میکس و گاهی چای میبردم وچون میلی به غذانداشت برنامه ی غذایی را طوری تنظیم میکردم که حداقل از غذای موردعلاقه اش بخورد ودر این بین عصبانیت ها،توهم اینکه من به او خیانت میکنم وبدبینی ها جای خود را داشت واگربخواهم بازش کنم از حوصله ی مخاطب خارج است!بنابراین فقط اشاره ی کوتاهی میکنم ...وقتی توهین میکرد بدجور به هم می ریختم وميسوختم!اوایل دنبال این بودم چرا تهمت میزند وچراهاي دیگر!اما کم کم فهمیدم شیشه توهم زاست ودرهرفرد یک خصوصیت را تشدید میکند!حالا گیر داده بود که تو چرا به فلان فامیل مرد سلام دادی؟ مگرميشد من درکنار همسرم که هستم سلام ندهم؟و.. این قبیل کنایه ها!آنقدر کش میداد که میخواستم خودم را خفه کنم!حالاديگر می ترسیدم وقتی با افراد فامیل چه در بود و چه در نبود او حتی سلامی کنم!شده بودم یک آدم گوشه گیر تا مبادا بحث درخانه بالا بگیرد واو مرا با مشت و لگد هایش ویران کند!مخروبه ای میشدم که با آمدن اقوام و خانواده باید خودم را بلندميکردم واز نو می ساختم!برای تک تک این کلمات تاوان تلخی در گذشته دادم و وقتی یاد آن روزهایی می افتادم که در حضور بچه ها زیر آن همه کتک کاری،دست وپاميزدم،قلبم دردميگيردوبه فکر این بودم چطور آرامش رابه این خانه ی تباه شده،بیاورم! روزهای پنج شنبه لحظه شماری میکردم برنامه مخاطب خاص شروع شود و پای این برنامه جان بدهم!تمام دردها وغصه ها و کنایه هاو شکستگی های یک هفته را می ریختم توی یک بقچه ی بغض و وقتی برنامه شروع میشد،بقچه را پهن میکردم و دانه دانه سیل راه می انداختم و بچه ها را پاي برنامه می نشاندم و آنها چقدر بااخلاص آقا را صداميکردند تا این رنج پایان یابد! باربد هم توی اتاق مشغول بود وباگوشي اش سرگرم!آه!آقاي امام حسین!من چقدر به شما مديونم!يادم هست که دختر و پسر کوچکم دستشان را میبردند از تلویزیون وروي گنبد می کشیدند و باهم اینکار را دیوانه وار انجام میدادیم وميخواستيم مارا نجات بدهد! آخر اوکشتي نجات بود،مگرنه؟! وقتی چشم مان گرم برنامه بود،بارانی بود و تمام که میشد دوباره راه می افتادیم دنبال دردهايمان و هرکس مشغول کار خودش میشد!در اوج سرما باربدبايد پنجره را بازميگذاشت!گرمش میشد وگر ميگرفت!زيردر را با ملافه ياپتو ميپوشاندم تا بو وسرما اينطرف نیاید وبه بچه ها آسیب نرسد! لامپ اتاق تا صبح روشن و باید بچه هارا ميخواباندم واز طرفی به باربد هم ميرسيدم!اگر خوابم میبرد دوباره با موجی از تهمت ها و کنایه ها روبروبودم!يعني خواب شبانه هم شده بود مایه ی دردسر!پس کی باید استراحت میکردم!صبح تازه باربد به خوابهای عجیب می افتاد گاهی خرگوشی و گاهی همراه با ادا واصول غیرطبیعی!ترس اضطراب دیوانه ام میکرد واز طرفی خوابم می آمد وازطرف دیگر باید کارهای خانه و پخت و پز انجام میدادم پرستاری از بچه هاو.......خدای من!الهی که هیچ کس دراين شرایط گیر نيفتد!همین اوضاع در حال تکرار و این بین اگر کاری عقب می افتاد،دعوا وک.ت.ک. و...دیگر مستجاب شدن دعاهایم رنگ باخته بود و نا امیدی داشت دهن کجی میکرد ولی بازهم روی پابودم!حالا باید اسباب کشی میکردیم!شهریور ۹۷بود!بابچه هاکارسختي بود ولی باید انجامش میدادم وباربدبخاطر شرایط خانه ی جدید کمي بهترشده بود ازلحاظ اخلاقی ولی روند مصرف همان بود گاهی تا صبح میرفت پیش سامان و بوی خطرهای جدید می آمد! و این روزها ادامه دارد ... ❌کپی به هیچ وجه جایز نیست ❌
13.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اجازه هست راحت بگم باور اول و آخرمه مادر کربلا مادرمه.. صلی‌الله‌علیک‌یا اباعبدالله الحسین🖤 و صلی‌الله‌علیک‌ِ ایتها الصدیقه الشهیده 🕊🥀 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌╭┈───── 🌱🕊 ╰─┈➤ @BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. مولا جانم 🏴به احترام غم مادرت،بیا "مهدی" 🏴به قدرعمرکم مادرت، بیا"مهدی" 🏴به چادری که شده پرچم عزاداری 🏴به پرچم علم مادرت، بیا"مهدی" 🖤أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🖤 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
 « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ » اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَ عَجّل فَرَجَهُم
ای یادگار فاطمه که داغ دیده ای در بستری ز غصّه و غم آرمیده ای... آقا سرت سلامت از اینکه به دوشِ خود.. بارِ بزرگ ماتم مادر کشیده ای...💔 صبحتون مهدوی🖤🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌╭┈───── 🌱🕊 ╰─┈➤ @BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا