eitaa logo
باند پرواز 🕊
1.1هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
4.7هزار ویدیو
23 فایل
چگونه دربند خاک بماند آنکه پروازآموخته است! اینجا باندپروازشماست وشهداپر پرواز🕊 خوش آمدید💐 کجا گل‌های پرپر می فروشند؟! شهادت را مکرّر می فروشند؟! دلم در حسـرت پرواز پوسید کجا بال کبوتر می فروشند ؟💔 خادم الشهدا @Mohebolhosainam @Am21mar
مشاهده در ایتا
دانلود
. ..: 💠چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی، آن که دادند... 💢و چه شود سرنوشت ما هم با تمام شود ... 🔹️ 🔹 https://eitaa.com/BandeParvaz
در این شب عزیز شهدا را یاد کنیم با ذکر شریف صلوات 🌷🌷🌷 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌱 نثار روح سردار دلها حاج قاسم عزیز فاتحه و صلوات 🌱🌹 https://eitaa.com/BandeParvaz
کوتاه ترین دعا برای بزرگترین آرزو اللهم عجل لولیک الفرج 🤲 https://eitaa.com/BandeParvaz
امشب آخرين شب قدر و می گن تو شبای قدر سرنوشت یه ساله رو خدا می نویسه آرزوهاتو امشب وقتی قرآن و به سر گرفتی به خدا بگو تا خدا حین نوشتنش آرزوهاتو بنویسه. خدايا امشب زيباترين سرنوشت را برای عزيزانم مقدر كن🌱🌸 اللهم الرزقنا شهاده فی سبیلک🤲 https://eitaa.com/BandeParvaz
🔴شهیدی که به دلیل نورانیت چهره، منور نام گرفته بود ◾️شهید عباسعلی کریم آبادی* اینقدر نورانی بود که وقتی وارد اتاق می شد من چراغ را خاموش می کردم دوستان همرزم اعتراض می کردند که چراغ را روشن کن !!! من می گفتم تا وقتی منور هست چراغ لازم نیست . خداوند بدلیل معصومیت ایشان نوری در چهره او قرار داده بود که بهش می گفتیم " منور " وقتی ایشان به درجه رفیع شهادت نایل آمد دوستان برای اعلام خبر شهادت به خانواده ایشان مراجعه کردند پدرشان گفته بود: قبل از اینکه چگونگی شهادت او را بیان کنید چند سوال می پرسم  ۱. عباس آیا سر به تن دارد ؟ گفتیم نه ۲. آیا دو دست دارد ؟ گفتیم نه پدرشان با یک اطمینان خاطر گفت : خیالم راحت شد پرسیدیم چطور؟؟!! گفت : دلیل انتخاب نام عباسعلی این بود قبل از اینکه او بدنیا بیاید خواب آقا ابوالفضل العباس (ع) را دیدم و به همین دلیل نام او را عباسعلی گذاشتم و من اطمینان داشتم که او نیز همانند آقا ابوالفضل العباس (ع) به شهادت می رسد . *راوی جانبازتخریبچی اویس زکی خانی* *شادی ارواح طیبه ی شهدا صلوات* 🌿🌷🌷🌷🌿 https://eitaa.com/BandeParvaz
🔶 برای حاشیه‌نشینان کار می‌کرد، اما خدا او را به "متن جامعه" آورد... این سنت خداست. راه در رو ندارد. کجا فرار می‌کنی ای شیخ؟! بایست! خدا را با تو کاری‌ست که خلق باید بدانند. چیزی بین تو و اوست که بین تو و او نمی‌ماند.... 🌷 اخلاص، شاید قایم‌باشک‌بازی نیت‌ها با مردم باشد، اما کار خدای مردم افشاگری‌ مخلصان است. اگر خدا برای عاصیان ستارالعیوب است، برای خالصان رازدار نیست. و برای انتخاب شهید، خدا گل یا پوچ بازی نمی‌کند. مرگ تصادفی در کار و بار او نیست و شهادت، پادشاه مرگ‌هاست که از سلسله‌ی اولیای الهی به عزیز دردانه‌های خدا به ارث می‌رسد.... 🌷 و ماه صیام، اتوبان چهاربانده‌ی بندگان زرنگ خداست که در آن می‌تازند و از روزه به روزی می‌رسند.... 🔸 و حرم امام معصوم، نسخه‌ی اورجینالی‌ست که بهشت را از روی آن کپی کرده‌اند. و زیارت، فرصت سر از آب برآوردن و نفس‌چاق‌کردن شناگری‌ست که باید عرض دنیا را شنا کند و دامن به آب نیالاید. 🌷 بایست ای شیخ مخلصِ روزه‌دارِ زائرِ شهید! خدا را با تو کاری هست... هدیه به شهید بزرگوار ذکر شریف صلوات 🌷🌷🌷 https://eitaa.com/BandeParvaz
📸 تصویری کمتر دیده شده از حاج قاسم در مراسم احیای شب قدر ✍ بخشی از وصیت‌نامه الهی سیاسی سردار شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی: خدایا! از کاروان دوستانم جامانده‌ام... چگونه ممکن [است] کسی که چهل سال بر درت ایستاده است را نپذیری؟ مرا در فراق خود بسوزان و بمیران... 📅 انتشار به‌مناسبت شب بیست‌وسوم ماه مبارک رمضان هدیه به سردار دلها صلوات 🌷🌷🌷 https://eitaa.com/BandeParvaz
🔰 | 🌟پنج پسر داشتم، اما عبدالله چیز دیگری بود، یک روز آمد دو زانو نشست روبه رویم، زل زد تو چشم هایم، نگاهش دلم را لرزاند گفت: مامان من تو نمیخوای خمس پسرهات رو بدی؟ گفتم: مادر نرو سوریه عبدالله گفت: خودت یادم دادی مامان همان وقت ها ڪه چادرت رو می ڪشدی سرت و دست ما پنج تا رو می‌گرفتی و می‌ڪشوندی تو هیئت و مسجد، در روضه ضجه می‌زدی و می‌گفتی: ڪاش ڪربلا بودیم یاری‌ات می‌ڪردیم، یادته؟ بلند بلند داد می‌زدی ڪه خانم زینب من و بچه هام فدات بشیم، بفرما الان وقت عمل شده گفتم: پسرم من هیچ؛ با این دخترهای بابایی چه ڪنم؟! گفت: مادر با این حرفها دلم رو نلرزون، مگه هیچ ڪدام از اونایی ڪه زمان جنگ رفتن زن و بچه نداشتن، آنقدر گفت و گفت تا راضی‌ام ڪرد. 💬راوی: مادر شهید 🌷شهید مدافع‌حرم‌حاج عبدالله باقری🌷 شادی روح مطهر شهید صلوات 🌷🌷🌷 https://eitaa.com/BandeParvaz
🔰 | 🔻در کوچه ما پیر مردی بود که اختلال حواس داشت. همیشه صندلی اش را دم در می گذاشت و می نشست داخل کوچه. هر وقت حمید به این پیر مرد می رسید، خیلی گرم با او سلام و علیک می کرد. اگر سوار موتور بود، توقف می کرد و بعد از سلام و احوال پرسی گرم حرکت می کرد. 💠آن شب رفته بودیم هیئت. موقع برگشت ساعت از نیمه شب گذشته بود و پیر مرد هم چنان در کوچه نشسته بود. حمید طبق عادتش خیلی گرم با او سلام و علیک کرد.وقتی از او دور شدیم گفتم: حمید جان! لازم نیست حتما هر بار به ایشان سلام کنی. او به خاطر اختلال حواس اصلا متوجه نیست. حمید گفت: عزیزم! شاید ایشان متوجه نشود؛ اما من که متوجه می شوم. مطمئن باش یک روزی نتیجه محبت من به این پیر مرد را خواهی دید. 🔆وقتی بعد از شهادت حمید، وقتی برای همیشه از آن کوچه می رفتیم، همان پیر مرد را دیدم که برای حمید به پهنای صورت اشک می ریخت. این گریه از آن گریه های سوزناکی بود که در غم حمید دیدم. 🌷شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی🌷 هدیه به شهید بزرگوار صلوات 🌷🌷🌷 https://eitaa.com/BandeParvaz
📜 🍃شهید علی شاه سنایی در سال ۱۳۶۳ در شهر اصفهان محله جنیران متولدشد.شهید شاهسنائی یکی از جوانان مومن و انقلابی بود که راه وصال را در پاسداری دید و ملبس به لباس سبز سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گشت. 🍃وی از نیروهای لشکر ۱۴ امام حسین علیه السلام بود که به صورت داوطلبانه برای دفاع از حرم عقیله‌ بنی هاشم عازم سوریه شد و در تاریخ ۳۰ آذر ۱۳۹۴ در منطقه خان طومان به شهادت رسید و آسمانی شد. 🍃وی نهمین شهید مدافع حرم از خطه شهید پرور اصفهان است که در دفاع از حرم حضرت زینب (س) آسمانی شد.شهید شاهسنائی با استقبال پرشکوه مردمی در گلستان شهدای اصفهان قطعه مدافعان حرم به خاک سپرده شد. https://eitaa.com/BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 | صحبت های مادر بزرگوار شهید تورجی زاده ، به همراه مداحی از شهید؛ 🌷شهید محمدرضا تورجی زاده ذاکر و مداح اهل البیت (ع) ولادت: ۱۳۴۳ ،اصفهان شهادت: اردیبهشت ماه ۱۳۶۶ در عملیات کربلای ۱۰ در منطقه مرزی بانه (کردستان) در حین هدایت گردان یازهرا (لشکر امام حسین-ع) از ناحیه ی پهلو و بازو مورد اصابت ترکش قرار گرفت و به فیض شهادت نائل آمد https://eitaa.com/BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گوشه ای از حالات معنوی سردار شهید یا صاحب الزمان ادرکنی 🤲🌹🍃 یا صاحب الزمان اغثنی 🤲🌹🍃 پنجم اردیبهشت سالروز شهادت این شهید بزرگوار🕊🕊 شهداراباصلوات یاد کنیم🌹🍃 🕊🕊 https://eitaa.com/BandeParvaz
🌷روز امیرالمومنین(ع) به آمد. او را برای نام گذاری بردیم پیش ایت الله حق شناس... آقا اذان و اقامه در گوشش گفت و بعد قرآن باز کرد و گفت: نامش را بگذارید محمود! پسر آقا بعد ها می گفت:وقتی از منزل خارج شدید آقا گفت: «این پسر پدرش را عاقبت به خیر می کند و باعث خیر دنیا و آخرت ایشان می شود.» از آقا علت را پرسیدیم... 🤔 فرمودند:« محمود به معنای پسندیده و اخلاق نیکوست و مورد پسند خداست مطمئناً این پسر روزی به 🌹 می رسد.» ﺁﺧﺮ ﻫﻢ ﺗﻮ ﻭاﻟﻔﺠﺮ 8 ﺑﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺭﺳﻴﺪ... روز امیرالمؤمنین(ع) با پیکری غرقه به خون به خاک سپرده شد!🌷 هدیه به شهید محمود وحید نیا صلوات🌷🌷🌷 https://eitaa.com/BandeParvaz
•••{🥀♥️}••• یادے میکنێم از (شهیدالیاس‌چگینی) : شهید‌‌الیاس‌چگینی تولد⇦ ۱۳۵۳/۶/۳۰قزوین شہادت⇦ ۱۳۹۴/۹/۴حلب_سوریه وضعیت‌تاهل⇦ متاهل‌با‌دوفرزند آدرس‌مزار⇦ مفقودالاثر عملیات از طرف العیس به سمت خضرا داشتیم که تو عملیات قرار شد یه تیربارچی جلوتر بره و آتش بریزه تا بچه ها بتونن پیشروی کنن..آقا الیاس تیربارچی بود و داوطلب شد ، و اولین نفر گردان شد ،که یه انفجار مهیب ک احتمالا تله انفجاری بود زیر پای الیاس عمل کرد و کسی دیگه ایشون رو ندید. هدیه به شهید جاویدالاثر صلوات🌷🌷🌷 https://eitaa.com/BandeParvaz
*🚨 فوری!!!* *بازهم سفر فوق لاکچری یک آقازاده‌ خبرساز شد!* در سکوت خبری و دور از چشم فعالان فضای مجازی یکی دیگه از فرزندان آقایان سرداران سپاه، خورد و برد و با پرواز دو شب پیش (شب بیست و یکم ماه رمضان) همه وجودش را فروخت و به سواحل بهشتی گریخت!!! *داستان از قرار بوده که:* به گفته شاهدان عینی ایشون نتوانسته بیشتر از چند تا گلوله بخوره و فقط موفق شده یک دست لباس سوراخ، سوراخ نظامی خونی با خودش ببره و دو دختربچه خردسال از خودش به جا بذاره! گفته می‌شود ایشون در حین فرار از دست دنیای خاکی و فضای مسموم و آلوده این دنیا همه داراییش و عزیزانش رو با بلیط پرواز معامله کرده تا سبک بشه و بتونه پرواز کنه! اسناد و مدارکی هم موجوده که *باباش(جانشین فرمانده سپاه سلمان سیستان و بلوچستان)* با پارتی‌بازی جیگرگوشش رو با یه پرواز درجه یک اونهم در شب شهادت امیرالمومنین که پروازها اختصاصیه و بلیط گیر هرکسی نمیاد فرستاده سواحل بهشت برین. شکارچیان فضای مجازی اسنادی پیدا کردند و معتقدند که این آقازاده در آنطرف مشغول خوش گذرانی است خیلی ها یقین دارند مقصر اصلی پدر و مادرش هستند که نون و شیر حلال به بچه شان داده اند.... https://eitaa.com/BandeParvaz
اینم از شهید فوق لاکچری
🌷غیورمردی که پیکر شهید حججی را شناسایی کرد، آسمانی شد 🔻سردار مدافع حرم «حاج‌مهدی نیساری» در شب ۲۱ ماه رمضان آسمانی شد. سردار نیساری فردی بود که برای شناسایی پیکر «شهید حججی» به مقر داعش رفت و از «سیدحسن نصرالله» لقب پهلوان مقاومت را گرفت. ماموریت ویژه سردار نیساری برای شناسایی پیکر مطهر شهید‌ محسن‌ حججی بعد از شهادت حججی تا مدت‌ها، پیکر مطهرش در دست داعشی‌ها بود تا اینکه قرار شد حزب‌الله لبنان و داعش، تبادلی انجام دهند. بنا شد حزب‌الله تعدادی از اسرای داعش را آزاد کند. داعش هم پیکر محسن و دو شهید حزب‌الله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب‌الله را آزاد کند. به من گفتند: «می‌توانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را شناسایی کنی؟» می‌دانستم می‌روم در دل خطر و امکان دارد داعشی‌ها اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند اما آن موقع، محسن برایم از همه چیز و حتی از جانم مهم‌تر بود. قبول کردم. با یکی از بچه‌های سوری به‌نام حاج سعید از مقر حزب‌الله لبنان حرکت کردیم و به طرف مقر داعش رفتیم. در دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود، با اسلحه ما را می‌پایید. پیکری متلاشی و تکه‌تکه را نشانمان داد و گفت: «این همان جسدی است که دنبالش هستید!» میخکوب شدم. از درون آتش گرفتم. مثل مجسمه، خشک شدم. رو کردم به حاج سعید و گفتم: «من چه‌جوری این بدن را شناسایی کنم؟! این بدن اربا اربا شده، این بدن قطعه قطعه شده!» بی‌اختیار رفتم طرف داعشی. عقب رفت، اسلحه‌اش را مسلح کرد و کشید طرفم. داد زدم:
«پست‌فطرتا، مگه شما مسلمون نیستید؟! مگه دین ندارید؟! پس کو سر این جنازه؟! کو دست‌هاش؟!» حاج‌سعید حرف‌هایم را تندتند برای آن داعشی ترجمه می‌کرد. داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند، می‌گفت: «این کار ما نبوده. کار داعش عراق بوده.» دوباره فریاد زدم: «کجای شریعت محمد آمده که اسیرتان را این‌جور قطعه قطعه کنید؟!» داعشی به زبان آمد و گفت: «تقصیر خودش بود. از بس حرصمون رو درآورد. نه اطلاعاتی بهمون داد، نه گفت اشتباه کرده‌ام و نه حتی کوچک‌ترین التماسی بهمون کرد که از خونش بگذریم. فقط لبخند می‌زد!» هرچه می‌کردم پیکر قابل شناسایی نبود. به داعشی گفتیم: «ما باید این پیکر رو برای شناسایی دقیق با خودمون ببریم.» اجازه نداد. با صدای کلفت و خشدارش گفت: «فقط همین‌جا.» نمی‌دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه، پیکر محسن نبود و داعش می‌خواست فریبمان بدهد. در دلم متوسل شدم به حضرت زهرا علیهاالسلام. گفتم: «بی‌بی جان! خودتون کمکمون کنید، خودتون دستمون رو بگیرید. خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید.» یک‌باره چشمم افتاد به تکه‌استخوان کوچکی از محسن. ناگهان فکری توی ذهنم آمد. خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به‌هم زدن، استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم! بعد هم به حاج‌سعید اشاره کردم که برویم. نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر حز‌ب‌الله. از ته دل خدا را شکر کردم که توانستم بی‌خبر از آن داعشی، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم. وقتی برگشتیم به مقر حزب‌الله، استخوان را دادم تا از آن آزمایش DNA بگیرند. دیگر خیلی خسته بودم. هم جسمی و هم روحی. واقعا به استراحت نیاز داشتم. فردای آن روز حرکت کردم سمت دمشق. همان روز خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب‌الله، پیکر محسن را تحویل گرفته‌اند. به دمشق که رسیدم، رفتم حرم بی‌بی حضرت زینب علیهاالسلام. وقتی داخل حرم شدم، یکی از بچه‌ها آمد و گفت: «پدر و همسر شهید حججی به سوریه آمده‌اند. الان هم همین جا هستن، توی حرم.» من را برد پیش پدر محسن که کنار ضریح ایستاده بود. پدر محسن می‌دانست که من برای شناسایی پسرش رفته بودم. تا چشمش به من افتاد، جلو آمد و مرا در بغل گرفت و گفت: «از محسن خبر آوردی.» نمی‌دانستم جوابش را چه بدهم. نمی‌دانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر اربا اربا را تحویل داده‌اند؟! بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل داده‌اند؟! بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل داده‌اند؟ گفتم: «حاج‌آقا، پیکر محسن مقر حزب‌الله لبنانه. برید اونجا خودتون ببینیدش.» گفت: «قَسَمَت می‌دم به بی‌بی که بگو.» التماسش کردم چیزی از من نپرسد. دلش خیلی شکست. دستش را انداخت میان شبکه‌های ضریح حضرت زینب علیهاالسلام و گفت: «من محسنم رو به این بی‌بی هدیه دادم. همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تار مویش رو برام آوردی، راضی‌ام.» وجودم زیر و رو شد. سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود. به سختی لب باز کردم و گفتم: «حاج‌آقا، سر که نداره! بدنش رو هم مثل علی‌اکبر علیه‌السلام اربا اربا کردن.» هیچ نگفت. فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت: «بی‌بی، این هدیه رو قبول کن.» https://eitaa.com/BandeParvaz
پسر عزیزم! هیچگاه خود را خارج از محضر آقا عجل الله فرض نکن. تمام عرایض و شکوه هایت را به محضر ایشان ببر؛ و این را بدان که تا حرکت نکنی برکت جاری نمی شود... 🕊🌷 هدیه به شهید بزرگوار صلوات 🌷🌷🌷 https://eitaa.com/BandeParvaz
🌷بسم رب الشهداء و الصدیقین🌷 هزار صبح بر آید تو همان نخستینی... 📎سلام،صبحتان شهدایی🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 https://eitaa.com/BandeParvaz
📌شهیدی که بر سر مزار شهید سلیمانی آرزوی شهادت کرد ✍«محسن اصلانی» فرزند شهید اصلانی در ویژه برنامه رمضانی «مثل ماه»:پدرم عید امسال تأکید داشتند که باید همه خانواده با هم به سفر کربلا برویم، اما به دلیل اینکه مرز بسته بود نتوانستیم عازم شویم، اما سفرمان را با دیدار از مناطق جنگی، راهیان نور و شلمچه، زیارت حضرت معصومه(س) و شاهچراغ(ع) و زیارت مزار سردار سلیمانی ادامه دادیم و ایشان حتی عکس شهادتش را نیز در همین سفر گرفت. بر سر مزار شهید سلیمانی بود که ایشان آرزوی شهادت کرد و به من گفت برای من هم از خدا بخواه و دعا کن و آنجا برای خودش شهادت را خواست. او در اوج گمنامی کار کرد و در نهایت، خدا به او عزت داد.نمی‌گذاریم علم ایشان بر زمین بیفتد و کارهای ایشان نیمه‌تمام بماند، در همان حرم به امام رضا(ع) گفتم این امانتی بود که خودت دادی و خودت از من گرفتی و از حضرت قول گرفتم که مرا هم با شهادت از این دنیا ببرد، امروز با تمام دلتنگی که داریم اما خوشحالیم از اینکه در نهایت به آرزوی شهادتی که خودش داشت رسید. شادی روح شهید بزرگوار صلوات 🌷🌷🌷 https://eitaa.com/BandeParvaz
🇮🇷 ۸ اردیبهشت سالروز شهادت امیر سرلشکر خلبان شهید علی اکبر شیرودی گرامی باد 🕊شادی روح امام و شهیدان صلوات🌹🌹🌹🌹 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا