#پویش_یلدای_شهدایی 🌹🌹
شاید اهل زمین یلدا را بلندترین شب سال بدانند
از سالی 365 روزه که فقط یک شبش به اندازهی
چند دقیقه بلندتر از شبهای دیگر است
اما افسوس که یادمان رفته یلدای بلندی هنوز در هستی جاریست که نه تنها از یک شب در یک سال
بلکه از هزارهها هم بگذشته
نه تنها از چند دقیقه در یک شب بلکه از هزاران ساعت هم بگذشته در گسترهی زمان
یلدای بلند غایب بودن مردی آسمانی در خلقت
که اهل زمین فراموشش کردهاند
مولاجان! یادشان رفته هر چه دارند به گوشه ی نگاه آسمانی توست
و این آرامش و آسایش زمینی همه از یُمن حضور روشن توست در خلقت
مولای من! قرار بود امسال شب یلدا در کنار من باشی در زمین
قرار بود امسال شب یلدا فاتحه ی بلندی بخوانیم
با هم برای غیبت، قرار بود امسال شب یلدا شعر ظهور بخوانی برایم
قرار بود امسال شب یلدا برگ آخر قصه های بلند غربت
را بخوانی و کتاب انتظار را ببندی
سخنگوی زنده ی قرآنی عشق من، بیا به جای حافظ خوانی خودت قرآن بخوان
قرار بود امسال خودت باشی و برای یلدا قرآنی بخوانی
برایم بخوانی که در آیه های روشنش تو را ظاهر ببینم
اما هنوز هم ... جای تو خالی مانده در کنارم
جای ت آبی عشق آسمانی من
دلم روشن به فرداهای زمین است
می آیی
جشنِ من برای خوش گذرانی های یلدا بماند برای ظهور
🍉 یلدایی عاشقانه در کنار مهدی.
الهی آمین
🍃شرکت کننده محترم
جناب آقای بهرام زارعی از استان فارس🍃
#پویش_یلدای_شهدایی 🌹🌹
شرکت کننده محترم
صفی پور از شهرستان بافت
استان کرمان
درپناه شهدا پایدار باشید
.
باند پرواز 🕊
📣#پویش_یلدای_شهدایی📣 سلام خدمت همراهان گرامی پیشاپیش یلداتون مبارک 🌼🌸🌼 امسال هم مثل سال گذشته پوی
دوستان بزرگوارم
مهلت شرکت در پویش به پایان رسیده
عکس و دلنوشته هایی که الان بارگذاری میشه
روز گذشته برامون ارسال شده 🌸
#پویش_یلدای_شهدایی 🌹🌹
شرکت کننده محترم
خانم فلاحی
از شهرستان قوچان خراسان رضوی
در پناه شهدا
حاجت روا باشید
.
#یک_شب_یلدا_کربلا
#دلنوشته
‹💔›
♡. دیشب به شوق دیدن چشمهای شما ؛
پا به پای دانههای انار ، گریهها کردیم...
از این دوری ، حتی ما
به ابیاتِ شعرِ حافظ هم ، شکوه ها کردیم...
گرچه ما خوب نبودیم و بد کردیم ،
ولی لااقل یک دیشب را؛
برای زودتر رسیدنت ، ما دعا کردیم ...
در به رویمان باز میکنی بابا؟
هوا سرد است ...
هوس کردیم در این یلدا
به خانه برگردیم...
♡. چه دلِ مبارکی است
دلی که انقدر بزرگ شده؛
که درد نداشتنِ یه راه بلد از جنس آسمان، تمام فضایش را پُر کرده!
این دل
دیگر جایی برای غصه ها و رنجشهای کودکانه ندارد!
داشتم به این فکر میکردم چه چیزی بهتر ازاین می تواند باشد که یک دقیقه بیشتر توی بین الحرمین بنشینم بلندتر و طولانی تر دوستت بدارم و یک دقیقه بیشتر از تمام شبهای سال برایت گریه کنم و شما توی بین الحرمین نورتان را یلدایی کنید ومن در محاصره ی زیباترین آغوش دنیا یعنی بین الحرمین کربلا باشم و مست از می ناب حرم اباعبدالله شوم😭یعنی می شود کنیز خواهرتان را مهمان تل ّزینبیه کنید؟می شود دلم را طلب کنید تا دانه دانه انار دلم را پای غم های زینب کبری سلام الله علیها خون گریه کنم؟میشود هندوانه ی شیرین سفره ی حضرت رقیه روزی من شود؟يا که سربندعلي اصغرتان برکت خانه ام باشد؟بطلب آقای غمهاي شيرين کربلا،آرزویم خردشدن ونیست شدن درحرمتان است ميدانيدآرزوي شهادت دارم،درست زمانی که پیکر شهیدی را درآغوش گرفته بودم،دلم خواست که ازپيکرم بعدمردنم چیزی برای غسل نماند!برای همین چه جایی بهتر از کربلا برای شهادت!یعنی می شود؟بی خيال!تفأل زدم به جناب حافظ وفرمود:یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور!
#اللهم_عجل_لوليک_الفرج
⛄❄️|🕌🏹🍉🍊🕊🌱🦋🏹🍉
شرکت کننده محترم سرکار خانم هوشمندی از قزوین
.
#پویش_یلدای_شهدایی🌹🌹
شرکت کننده محترم سرکار خانم کریمی از شهر مشهد
درپناه شهدا
عمرتون صد شب یلدا 🍉
.
#پویش_یلدای_شهدایی 🌹🌹
شرکت کننده محترم
سرکار خانم حیدریان از اصفهان
در پناه شهدا
عاقبت بخیر باشید
.
.
ممنون از عزیزانی که در پویش یلدایی مون شرکت کردند💐
منتظر قرعهکشی مون باشید 🤩
.
اسوه اخلاص، #شهید_مهدی_زین_الدین
♦️شهید #حاج_قاسم_سلیمانی: «یک شب خواب شهید زین الدین را دیدم و هیجانزده پرسیدم: آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟ همین چند وقت پیش، توی جاده سردشت؟
🔸حرفم را نیمهتمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانیاش افتاد. بعد باخنده گفت: من توی جلسههاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زندهن؟
🔸عجله داشت. میخواست برود. یک بار دیگر چهره درخشانش را كاویدم. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: پس حالا كه میخوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمندهها برسونم.
🔸رویم را زمین نزد. گفت: قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی میگم زود بنویس. هولهولكی گشتم دنبال كاغذ. یک برگه كوچک پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: بفرما برادر! بگو تا بنویسم.
🔸گفت: بنویس: سلام، من در جمع شما هستم! همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی كه چاشنیِ التماس داشت، گفتم: بیزحمت زیر نوشته رو امضا كن. برگه را گرفت و امضا كرد. كنارش نوشت: سید مهدی زینالدین.
🔸نگاهی بهتزده به امضا و نوشته زیرش كردم. با تعجب پرسیدم: چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی! گفت: اینجا بهم مقام سیادت دادند!
🔸از خواب پریدم. موج صدای آقامهدی هنوز توی گوشم بود؛ سلام، من در جمع شما هستم!»
📚منبع: کتاب «تنها زیر باران»
#یادشهداکمترازشهادت_نیست
#شهدا_زنده_اند
🥀🕊 @BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘 امام جمعه سمنان: برخی مسئولین «رباخوار فرهنگی» هستند!
🔴 «اگر امروز از حجاب شرعی عقب نشینی کنیم فردا باید سر برهنگی و عدم برهنگی بجنگیم »
#حجاب_فاطمی
#بی_تفاوت_نباشیم
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
➕برکاتانجامامربهمعروف ونهیازمنکر😍
اولین و ساده ترینش این هست که ما واجبمون رو انجام دادیم!✅
🔹دیگه اون دنیا کسی نمی تونه جلوی ما رو بگیره! بگه شما این گناه رو دیدی چرا تذکر ندادی؟❗️
🔸رفع تکلیف حداقلی اَزَمون شده!
🔹در گناه دیگران شریک نیستیم!😌
🔸آش نخورده ودهن سوخته نیستیم!😁
✍ #دکتر_علی_تقوی
#بی_تفاوت_نباشیم
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
📣#پویش_یلدای_شهدایی📣 سلام خدمت همراهان گرامی پیشاپیش یلداتون مبارک 🌼🌸🌼 امسال هم مثل سال گذشته پوی
32.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قرعهکشی
#پویش_یلدای_شهدایی 🌹🌹
ضمن تشکر از همه ی عزیزان شرکت کننده مون
و عرض تبریک به دو عزیز منتخب مون 🌺🌸🌺
لطفا برای دریافت هدیه به آیدی خادم کانال پیام بدین🙏
.
باند پرواز 🕊
#دلنوشته #صبرانه_ای_از_عشق #قسمت_صد_و_هیجدهم درست فردای آن روز ، وقتی رفته بودم ؛ با مامان راضیه از
#دلنوشته
#صبرانه_ای_از_عشق
#قسمت_صد_و_نوزدهم
✍خداوند در قرآن کریم فرموده اند اگر ای بانوی عزیز،برشوهرت و مشکلاتش صبر کنی،من به توخيرکثير خواهم داد و جبران خواهم کرد!من اين عبارت بالا رابه زبان ساده بیان کردم وبرتمام این فرموده هایش یقین دارم!خودتان ببینید که خدا چه خيرکثيري به من حقيرناچيز عطافرمود!او لب به موادنميزدو هر روز منتظر بودم که چه زمانی گوشی دست می گیرد ومیرود سراغ مواد؟کی دوستش زنگ میزند که برود؟اما معجزه بود که تماس دوستانش را پاسخ نمی داد!معجزه بود که زنگ نمی زد تا مشغول دود ودم شود!این معجزه بود که سر وقت آن هم اول وقت به نماز می ايستادومن نظاره گر این همه معجزات اهل نور بودم!دیگر از خودم خجالت می کشیدم که سستی و کاهلی ميکردم!چقدرآرزو داشتم به نماز بایستد ومن پشت سرش به نماز جماعت بايستم!خب،حالا وقتش بود،باید من هم از خود قبلم،با خود جدیدم روبرومیشدم،شروع کردم به حمد و ستایش معبودم!تمام شب وروز اگر سراز سجده برنميداشتم،جا داشت ودارد!گوشی را برداشتم وديگرباورم شد نميخواهدسمت موادبرود!باید مامان راضیه را خبرميکردم حالامطمئن شده بودم و امید واهي به یک مادر نمی دادم!تماس گرفتم و بعداز احوال پرسی،گفتم که مژده بده مادر!اوبه همه چیز فکرمی کرد الّا پاکی از مواد!آنقدر خوشحال بود که صدای گریه اش می آمد و بازهم باورش نميشد!به ده دقیقه نکشید،که مامان راضیه به خانه ی ما آمد!اسفند۹۸بود و ماه رجب المعظم بود!به به!چه حسن ختامی!مشت مشت ستاره می چیدم ازباغ پرمحصول عبادتش!سجاده های نورش!سبد سبد نور راهی خانه ام شده بود!آي مردم!باربد ازهمان شب اول،نمازشب خوان شد ودیگر تا امروز تحت هر شرایطی نماز اول وقت ونمازنافله اش ترک نشده!شبها در محل کارش،اگر شرایط مهيانباشد،حین کار نمازشبش را ادامي کند،بارها خواب مانده ام وبه حال خوب شبانه اش غبطه خورده ام!حالا بیایید تا برایتان بگويم چه کردم!راستش نه به ولایت حضرت آیت الله العظمی خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران ،علاقه ای داشتم ونه بدم می آمد!اما باربد همیشه عاشقانه ایشان رايادميکردودوست داشت! تحت هر شرایطی باید سخنرانی های زنده را گوش میکرد واگر مشغوليتي داشت تکرار آن را میدید وبا دقت زیادی بهره مند میشد!برایم جالب بود میدانستم همه ی اینها را از نوجوانی که هیأتی بود وپاي کار،به یادگار دارد و همین ها بالاخره دستش را گرفته است!همان سفارش شهدا به درک مقام عظمای ولايت!تازه اوبه محضر ایشان شرفیاب شده بود در نوجوانی،ولی من نه!الان بسیار دوست دارم که يکبارايشان را ملاقات کنم واز عشق همسرم به ایشان درهرشرايطي بگویم!چقدر دلم میخواهد دستی بر سرم بکشندتابادعاي فرزند حضرت زهرا سلام الله علیها،عاقبت بخيرشوم!بگذريم،آرزوبرجوانان عیب نیست!با باربد شروع کردم به نماز خواندن،موقع بیرون رفتن یک هدبند میزدم و موهایم را می پوشاندم،آرايشم کمتر شده بود و نمازم به راه بود،امادلهره ی این که چند وقتی بیش، این طورنمي ماند،نکند دوباره ....عذابم ميدادولي عجب طعم شیرینی داشت این زندگی ومن نمی دانستم!دیگر شبها بوی بد نمی آمد،بوی گاز پرکردن،و فضای مسموم اتاق،توی کشوي پاتختی پربود از دم و دستگاه مواد،حالا ازسجاده گرفته تا انواع دفترچه ودفتروخودکاربراي ثبت سخنرانی،روایات،اسامی کتب مورد علاقه و....جایش را گرفته بود!سخنرانیها را به دقت گوش میکرد واز گذشته بيشترعمل میکرد!وبرای من هم توضیح میداد...عجب استادهمراهي پیداکرده بودم!به قول خودش کاش که از اول اینگونه ميزيستيم! کاش...
ادامه دارد...
❌کپی به هیچ وجه جایز نیست ❌
.
میگفت :
خوشبحالاونیکه ؛
شباولقبرشامامحسینبیادبگه :
باهاشکارینداشتهباشید!
سرسفرهمنبزرگشده :)🥺
✨صلیاللهعلیکیامولای
یا اباعبدالله الحسین✨
شب تون حسینی ♥️
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
.
چــه خـــوب است یڪ شب ، همہ ما
براے ڪسے دعــا ڪنیــم ؛
ڪـہ هــر شب به تنهایـے
براے ما دعــا میڪند ...
شبتون مهدوی💚
💖الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج💖
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام مولای من💚
بـــــآر دیـــــگر صُـــــبح شُد۔۔!
بیـــــدٰار شُد؛
این زِنـــــدگے۔۔۔!
اِ؎ تـــــمآم ،
حسِ بودَنهـــــآ؎ مـَــــن ۔۔۔
﴿صُبـــــحَــت بِخیـــــر۔۔۔𑁍 ﴾
منتظران ، صبحتون مهدوی 💫🍃
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz