باند پرواز 🕊
☆بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ☆ #چله_زیارت_عاشورا🌱 به نیابت از شهدا
سلام خدمت دوستان بزرگوارم
ظهر سرد زمستانی تون بخیر☁️🌨
عزیزان
طبق روال قبل
ما به رسم ارادت و برای آشنایی دوستانی که با شهید آشنا نیستند و همچنین یادآوری و تلنگر به خودمون و اونایی که از قبل شناخت از شهید بزرگوار داشتند
در طول چله ی زیارت عاشورامون زندگینامه ی شهید مربوط به اون روز را به طور مختصر و در حد حوصله ی مخاطبین در کانال قرار میدیم
عزيزان علاقمند به آشنایی بیشتر
می تونن مطالب بیشتر را از طریق سایت های مرتبط پیگیری کنند 👌
.
باند پرواز 🕊
☆بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ☆ #چله_زیارت_عاشورا🌱 به نیابت از شهدا
امروز در چله ی زیارت عاشورامون مهمان جانباز شهید سید منوچهر مدق هستیم
شخصا ارادت ویژه ای نسبت به ایشون دارم
سعی می کنم مطالب مربوط به ایشون را کامل بفرستم
خواهش میکنم
حتما حتما بهره ببرید و با این شهید بزرگوار آشنا بشید 🙏
.
باند پرواز 🕊
امروز در چله ی زیارت عاشورامون مهمان جانباز شهید سید منوچهر مدق هستیم شخصا ارادت ویژه ای نسبت به ای
فرشته ملكي همسر شهید مدق متولد سوم فروردين سال 1342 در تهران است. او در جريان مبارازت انقلابي سال 57 با شهيد مدق آشنا شد و يك سال بعد به عقد ازدواج او درآمد.ثمره اين زندگي مشترك خاطره انگيز و عاشقانه دو فرزند به نامهاي "علي" و "هدي" ست.آشنايي با منوچهر:
اولين ديدار ما روز 13 آبان 57 در تظاهرات دانشگاه تهران بود. به همراه دوستانم براي پخش اعلاميه رفته بودم كه درگيري مردم و دانشجويان با ساواك شروع شد.
در آن ميان يك لحظه ديدم يك نفر دست مرا گرفت و كشيد و با صداي بلند گفت: "خودت را بكش بالا "
از ترس، سوار موتور آن جوان شدم. "او منوچهر بود".
بعدها فهميدم او پسر همسايه ماست. تا آن روز نديده بودمش. بعد از آن چندين بار ديگر هم منوچهر را در تظاهرات ها ديدم.
بعد از چند بار ملاقات كوتاه و ايجاد حس مشترك ميان هر دويمان، اولين جلسه خواستگاري صورت گرفت و منوچهر شرايطش را برايم گفت:او گفت كه؛ اگر قرار باشد اين انقلاب به من نياز داشته باشد و من به شما، من مي روم نياز انقلاب و كشورم را ادا كنم، بعد احساس خودم را. ولي به شما يك تعلق خاطر دارم».
بايد خوب فكر مي كردم ؛ منوچهر تا دوم دبيرستان درس خوانده بود و رفته بود سركار. مكانيك بود و خانواده ي متوسطي داشت.
خانواده ام مخالفت مي كردند. اما من انتخابش كرده بودم. منوچهر صبور بود، بي قرار كه مي شد، من هم بي طاقت مي شدم.
چند ماه به انتظار گذشت، منوچهر كه حالا پاسدار شده بود براي خودش برنامه هايي داشت. گفت: بايد به كردستان بروم.
بالاخره موافقت پدر را گرفتيم . نيمه شعبان سال 58 آغاز زندگي مشترك ما شد.
#شهید_منوچهر_مدق
🥀🕊 @BandeParvaz
ادامه دارد ..
فرشته ملكي فصل جديد از زندگي خود را با شهيد مدق آغاز كرد.🌾
او مي گويد: يك ماه تمام را در شمال كشور به ماه عسل گذردانديم. تازه آمده بوديم سر زندگي مان، كه جنگ شروع شد.
شش ماه رفت و خبري از آمدنش نشد. دوري از منوچهر برايم سخت بود. به همراه او به جنوب كشور رفتم و تا آخر جنگ آنجا مانديم.
در جنوب ما در يك اتاق كوچك زندگي مي كرديم. منوچهر چند ماه يكبار مي آمد و سري به من مي زد و دوباره مي رفت.
شايد شش ماه اول بعد ازدواجمان كه منوچهر رفت جبهه، برايم راحت تر گذشت. ولي از سال شصت و شش ديگر طاقت نداشتم. هر روز كه مي گذشت به همسرم وابسته تر مي شدم. دلم مي خواست هر روز در جمع ما باشد و بماند پيشمان.💔
سال 60 علي به دنيا آمد. خيلي خوشحال بود.هدي هم سال 65 به دنيا آمد. منوچهر عاشق بچه ها بود.💞
منوچهر در عمليات كربلاي شيميايي شد. تنش تاول مي زد و از چشم هاش آب مي آمد.❤️🔥
بعد از جنگ
منوچهر سال شصت و هفت مسئول پادگان بلال كرج شد. گاهي براي پاكسازي و مرزداري مي رفت منطقه. هر بار كه مي آمد، لاغرتر و ضعيف تر شده بود.
نمي توانست غذا بخورد. مي گفت «دل و روده م را مي سوزاند. همه ي غذاها به نظرش تند بود. هنوز نمي دانستيم شيميايي چيست و چه عوارضي دارد. دكترها هم تشخيص نمي دادند. هر دفعه مي برديمش بيمارستان، يك سرم مي زدند، دو روز استراحت مي داند و مي آمديم خانه.
#شهید_منوچهر_مدق🕊🥀
🥀🕊@BandeParvaz
ادامه دارد...
.
سال 69 مصدوميتش شديدتر شد. عملي روي منوچهر انجام دادند تا تركش ها ي سمي را از بدنش خارج كنند از همان موقع شيمي درماني هم شروع شد.
روزها به سختي مي گذشت و منوچهر حالش رورز به روز بدتر مي شد به طوري كه تا شش ماه نتوانست حركت كند بعد از آن هم با عصا راه مي رفت. مدتي بيناييش را از دست داد و بعد از استفاده از آمپول هاي زياد تا حدودي بهبود يافت.
بدنش پر از تاول بود طوري كه نمي توانست بخوابد. ريه سمت چپش را هم از دست داد و نيمي از روده اش را هم برداشتند.
سردردهاي شديد گرفت. از درد خود دماغ مي شد و از گوشش خون مي زد.
منوچهر كار خودش را مي كرد. اما گاهي كاسه صبرش لب ريز مي شد. حتي استعفا داد، كه قبول نكردند. سال شصت و نه، چهار ماه رفت منطقه. آن قدر حالش خراب شد كه خون بالا مي آورد. با آمبولانس آوردندش تهران و بيمارستان بستري شد.
تا سال هفتاد و نه نفس عميق كه مي كشيد، مي گفت «بوي گوشت سوخته را از دلم حس مي كنم».
منوچهر با خدا معامله كرد و حاضر نشد مفت ببازد
🌱🌷منوچهر بسيار صبور و مهربان بود. با تمام دردي كه داشت هيچ وقت اعتراض نمي كرد. "سوره ياسين" و "الرحمن" و "زيارت عاشورا" را خيلي دوست داشت.💞
عاشق آسمان بود و بيشتر وقت ها نمازش را در پشت بام خانه مي خواند. هميشه مي گفت: " من آنقدر عاشق پروردگار هستم كه نمي خواهم به اين راحتي شهيد شوم"🌷🌱
#شهید_منوچهر_مدق🕊🥀
🥀🕊@BandeParvaz
ادامه دارد...
.
سال 79 سال سخت و بدي بود چرا كه منوچهر ديگر نمي توانست درد را تحمل كند و مي گفت:" از خدا خواستم سخت شهيد شوم ولي ديگر روحم نمي تواند اين دنيا را تحمل كند"
شب آخر در بيمارستان پزشكان گفتند كه ديگر اميدي به زنده ماندن منوچهر نيست.
تا صبح كنار منوچهر نشستم و هر دو گريه مي كرديم.
صبح حالش بد شد و خونريزي زيادي داشت. دست كشيد روي خون و به صورتش زد گفتم: منوچهر! چرا اين كار را مي كني؟ گفت: "خون شهيد است"
از من خواست تا برايش ليوان آبي بياورم وقتي آوردم روي سرش ريخت و گفت: من غسل شهادت دادم و شروع كرد به نماز خواندن حال عجيبي داشت.
بعد از نماز دستهايم را گرفت و گفت: اين دستها زحمت زيادي براي من كشيده اند چند بار تكرار كرد. من هم گريه مي كردم و نمي توانستم جوابش را بدهم.💔
منوچهر هميشه مي گفت: نمي خواهم روي تخت بيمارستان شهيد شوم.
وقتي پرستار ملافه هاي تختش را عوض مي كرد من و علي او را از تخت بلند كرديم منوچهر دست من را گرفت و يك نگاه به علي و من كرد و چشمانش را بست.😭
او در آغوش من و پسرم شهيد شد.❤️🔥
و خدا صداي منوچهر را شنيد و او را در 2 آذر ماه سال 79 از ما گرفت.❤️🩹
منوچهر از جانش براي من و بچه ها گذشت. بچه ها هم قدردان زحمات پدر بودند.
علي هميشه مي گفت: اگر ما در اين دنيا خطا زياد داشته باشيم حداقل از اين بابت خيالمان راحت است كه شرمنده پدر نبوديم.
همه ما اين زندگي را مديون افرادي همچون شهيد منوچهر هستيم.
هنوز هم ما احساس مي كنيم منوچهر در كنار ماست و ما را مي بيند. من و بچه ها حضور او را در همه جا احساس مي كنيم.
#شهید_منوچهر_مدق🕊🥀
پایان
و شهادت پایان راه کسانی است که فهمیدند
دنیا جای ماندن نیست
.
باید پرواز کرد..🕊
38.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حتماحتماببینید👌👌👌
بسیاااار جذاب
داستان آشنایی و عاشقانه های شهید منوچهر مُدِق و همسرش 💕
قسمت اول
به روایت فرشته ملکی همسر شهید
#شهید_منوچهر_مدق
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
1_3081917027.mp3
5.07M
این صوت رزق ویژه ی امروز چله زیارت عاشورامون هست و قطعا مورد نظر خود شهید بزرگوار
حتما بهره ببرید 👌👌👌
التماس دعا🤲
همسر#شهیدمنوچهرمدق
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
#معرفی_کتاب
"اینک شوکران ۱"
شهید منوچهر مدق به روایت همسر شهید
♨️مطالعه ی این کتاب را به هیچ وجه از دست ندین !
📎بخش کوتاهی از این کتاب جذاب:
دلواپس بود. چقدر شهید می آوردند. پشت سر هم مارش عملیات می زدند. به عکس قاب شده منوچهر روی طاقچه دست کشید. این عکس را خیلی دوست داشت. ریش های منوچهر را خودش آنکادر می کرد . آن روز، از روی شطینت، یک طرف ریش هاش را با تیغ برده بود تا چانه، و بعد چون چاره ای نبود، همه را از ته زده بود. این عکس را با همه اوقات تلخی منوچهر ازش انداخته بود. منوچهر مجبور شد یک ماه مرخصی بگیرد و بماند پیش فرشته. روش نمی شد با آن سر و وضع برود سپاه، بین بچه ها. اما دیگر نمی شد از این کلک ها سوار کند. نمی توانست هیچ جوری او را نگه دارد پیش خودش. یک باره دلش کنده شد. دعا کرد برای منوچهر اتفاقی نیفتد. می خواست با او زندگی کند، زیاد و برای همیشه. دعا کرد منوچهر بماند. هر چه می خواست بشود، فقط او بماند.💔
#شهیدمنوچهرمدق 🕊🥀
🥀🕊@BandeParvaz
🔺دیالوگهای ماندگار از فیلم سینمایی «یتیم خانه ایران»
🇬🇧فیلمی که روایتگر جنایات انگلیسها در ایران بود...
#به_عقب_بر_نمیگردیم
#انتخابات
#مشارکت_حداکثری
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شبهه
#ببینید 👌👌👌جالبه!
مصطفی زمانی بازیگر نقش حضرت یوسف:
چه فرقی میکنه کی رییس جمهور بشه!
پاسخ :پس چرا کلیدو به کاهن اعظم ندادی؟؟😉😅
#انتخابات
#مشارکت_حداکثری
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبری امروز خیلی قشنگ فرمودن،
تو رای ندادن #هیچ_فایده ای نیست، اما تو رای دادن #احتمال_فایده هست...👌👌
خداییش جمله حکیمانه ای بود!
آخه من و تو رای ندیم بالاخره یکی انتخاب میشه و میره تو مجلس، اما اگه رای بدیم یا یه آدمی که از نظر ما خوبه و بناست تغییر ایجاد کنه میره تو مجلس، یا این که دشمن رو بی پشتوانه بودن کشورمون حساب باز نمی کنه که بتونه اجماع جهانی برای تحریم های بیشتر بر ضد #همه_مردم_ایران به دست بیاره...
حواسمون باشه!
رای بدیم حداقل فایده اون امنیته...
✍️#طلبه_دهه_شصتی
.
از مـردم غیـور و شجـاع میخـواهـم کـه؛
در مسـائل سیـاسی و انتخـابات وارد شـوند و نگذارند ولایت فقیه و روحـانیت در خـط امـام مظلوم واقع شوند
#شهید_مهدی_جعفری
#انتخابات
#به_عشق_شهدا_رای_میدهم
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
#حتمابخوانیدونشردهید👌👌👌
#انتخابات_به_سبک_شهدا 🌷
انتخاب به سبک شهدا یعنی
اگر از آسمان سنگ ببارد من سنگر اسلام را خالی نکنم.
انتخاب به سبک شهدا یعنی با بوی شهدا حاضر شوم و با حضورم خاک بر دهان دشمنان بریزم.
انتخاب به سبک شهدا یعنی ما مشکلات داریم اما ربط به دشمن ندارد که برای ما نسخهی /من رای نمیدهم/ تجویز کند بلکه با حضور خود مشکلات را هم تدریجا حل میکنیم البته با نوع انتخاب.
این روزها بدان که در معرض آزمون الهی هستی و نکند که فرصت را از دست بدهی.
فرصت این آزمون هم یک روز بیش نیست و اگر ادای تکلیف نکنی قضا ندارد که بجا آوری.
اصلا به سبک شهدا، یعنی فرصتها را نسوزانیم بلکه فرصت ساز شویم برای بهتر شدن وضعیت کشور خود.
دنیا نمیارزد به ایستادن در مقابل ارزشهای الهی
و یکی از ارزشهای الهی، حقی هست که از جانب خدا به ما دادهاند.
این حق را به دشمن ندهیم که به حسرتش نیاَرزد.
#انتخـابات
#به_نیابت_شهدا_رای_میدهم
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
لینک ناشناس کانال مون برای دریافت نظرات شما بزرگواران https://harfeto.timefriend.net/1683913867352
عزیزان حرفی صحبتی دارین که نیاز به پاسخ دارین آیدی خادمین کانال در توضیحات کانال هست
به اون آیدی ها پیام بدین 🙏
.
لینک ناشناس کانال
https://harfeto.timefriend.net/16839138673523
برای دریافت نظرات ، پیشنهادات و حرف های دلی شهدایی و عنایات که از شهدا شامل حالتون شده❣
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تسکین نیابد جان من
صد بار اگر بینم تورا ..
یک بار بینم روی تو
دل را چه سان تسکین دهم؟!💔
#دلتنگ_حرمتم ❤️🩹
صلیاللهعلیکیا اباعبدالله
مهربون اربابم ♥️حسین (ع)
💫شبتون و عاقبتتون حسینی 💫
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
مولایمن
چه خوب صاحبی دارم من!
شمایی که مرا از سفرهی کرامتتان ،
از دعای خیرتان ، از برکت نگاهتان ،
از ذکر نامتان و از طعم شیرین و
ناب محبتتان ...
محروم نکردید ..
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
تعجیل در فرج مولایمان صلوات 🌷
لحظه هاتون سرشار از یاد امام زمان عج 💚
شب تون مهدوی🌟
التماس دعا 🤲
.