خورشیدخاڪبوس حرمخانہےشماسٺ
اےصاحباجازهےخورشیدالسلام
امروزهمبہر رخصتتان میڪشمنفس
اےعشقبےنهایتوجاویدالسلام
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله♥️
#صبحتون_حسینی
https://eitaa.com/BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به امیرالمومنین مبارک باد ✨🌸
#میلاد حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام مبارک 🎊
https://eitaa.com/BandeParvaz
♡بسم رب الشهدا ♡
#یادآوری سی و چهارمین روز از چله ی #زیارت_عاشورا
هدیه به شهید نوید صفری عزیز
به نیت فرج امام زمان و
حاجت روایی همه ی بزرگواران 🤲
التماس دعا 🙏
https://eitaa.com/BandeParvaz
1_3553577841.mp3
4.83M
السلام علی ساقی العطاشا..
「🕌🌿」
-ایوفادارترینعشقاباعبدالله
-بهترینمونسوغمخوارسلامآقاجآن♥️
https://eitaa.com/BandeParvaz
وفاداری و شیدایی، علمداری و سقــایی
ندارنداین صفتها جزتو دیگر هیچ مصداقی..
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ادب ڪنید،ڪھ از رھ،أباألادب آمد
شمـایلِ علـوے، حیـدرے نسب آمد..
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
https://eitaa.com/BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعضی نمازها خیلی فرق میکنه ..
باهم ببینیم 👌👌
روز جانباز برشهیدان زنده مبارک 🌺🌸
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
https://eitaa.com/BandeParvaz
باند پرواز 🕊
یاد شهید مدافع حرم حامد جوانی گرامی شهیدی که به شهید ابالفضلی معروف است♥️
*سوریها به او میگفتند شهید ابوالفضلی*
🍃«حامد جانباز شده... اسیر شده... شهید شده... چون قابل شناسایی نیست شما را میبرند سوریه».
خبر ماجرا اینطوری به خانواده حامد رسید؛همینقدر متفاوت... همینقدر سردرگم... همین شد که از همان ابتدا ته دلشان لرزید. حرف و حدیثها درباره حامد زیاد بود، تا اینکه به آنها اطلاع دادند برای رسیدگی به وضعیت حامد، باید به سوریه بروند و این شد اولین دیدار پدر و پسر بعد از حمله تکفیریها به او: «وقتی به من گفتند که باید خودت به سوریه بروی، فهمیدم که وضع حامد خیلی حاد است، حس پدریام میگفت که شرایط خوبی ندارد اما جزئیاتش را نمیدانستم».😔
جعفر جوانی، وقتی به سوریه رسید، بالای پلکان هواپیما ایستاد و از همان جا به چهار طرف چرخید و به حضرت زینب(س) سلام کرد وگفت: «من نمیدانم حرم مطهرت کدام سمت است، اما خانم این را شنیدم که در آخرین وداع اباعبدالله شما خیلی بیتابی میکردید، حضرت اباعبدلله دستش را گذاشت روی سینه شما و شما آرام گرفتید، شما را به مادرتان قسم میدهم که این آرامش را به قلب من هم برسانید💓😭 چون من هم می خواهم بروم بالای سر پسر مجروحم...».
پدر حامد این را گفت و رفت بیمارستان و رسید بالای سر حامد؛ دید که حامد چشمهایش را، دستهایش را همانجا در لاذقیه جا گذاشته... دید تن پسرش پر از ترکش است: «بعد از آن هرکسی از ایران زنگ میزد و از من میپرسید وضعیت حامد چطور است، میگفتم برو مقتل حضرت ابوالفضل را بخوان».😭😭❤🔥
جانبازی حامد اما یک خاطره قدیمی را در ذهن پدر زنده کرد، یاد روزهایی افتاد که *حامد میگفت: «دوست دارم مثل حضرت عباس(ع) از خواهرش دفاع کنم».*
*حالا حامد هم، دستهایش را داده بود، تا بال دربیاورد و بپرد سمت آسمان...* 🕊
همان دستهایی که قطع شدنشان او را در سوریه و بین غیرایرانیها معروف کرده بود به شهید ابوالفضلی: «آنجا مدافعان حرم اسم مستعار دارند، وقتی ما در بیمارستانهای سوریه دنبالش میگشتیم و میگفتیم حامد جوانی، کسی او را نمیشناخت اما *میگفتند یک ایرانی داریم که مثل حضرت ابوالفضل شهید شده...»* 🥀🌷🕊
https://eitaa.com/BandeParvaz