چقدر آقانوید دوست داشت مادرش را سربلند کند.چقدر عاشق مادرش بود،عاشق مادران شهدا.
آقا نوید میگفت:
( همیشه از خدا خواسته ام که به من توفیق شهادت و به والدین من توفیق پدر و مادر شهید بدهد تا تاج پدر و مادر شهیدی بر سر بگذارند.نمی دانم چرا همیشه ته دلم روشن بوده که به این آرزو خواهم رسید.یک بار خواب دیدم که #شهید شدم و به خون خود غلتیدم و وقتی من را به کشور اوردند حضرت آقا خودشان برای نماز میت من آمدند و نماز خواندند و من خودم آنجا ایستاده بودم و ذوق می کردم که به آرزویم رسیدم.)
تلاش کرد ،با تمام وجودش برای رسیدن به آرزوهایش تلاش کرد.
مشتاق رسیدن بود.
دلم می خواهد همینجا از زبان آقا نوید من هم به آقا اباعبدلله بگویم: 《 آقاجان !شما را به علی اکبر ،شما را به عباس،شمارا به علی اصغرتان ،شما را به عزیزانتان قسممی دهم که برای ما به حق مادرتان عاقبت بخیری بخواهید و شهادت را قرار دهید و نگذارید عمر بی قدر و برکت ما بیشتر از این هدر رود و ان شاالله در این شب های عزیز مورد لطف شما قرار میگیریم،به اذن الله و ان شاالله.》
راوی همسر #شهید🌹
#برشیازکتابشهیدنوید
https://eitaa.com/BandeParvaz
گل های قرمز🌹🌹🌹 را می چینم دورتادورت.قشنگ تر از همیشه می شوی.بدون گل هم قشنگی البته.آقا نوید خوش سلیقه بود.به قول خودش خوب پسند.سفارش تورا خودش داده بود.گفته بود رنگ تو سفید باشد،خودش گفته بود کلمه ی شهید را بزرگ روی تو حک کنند و اسم نوید را کوچک تر کنارش بنویسند.
از روزی که آقا نوید خانه عوض کرد و آمد اینجا ،تو هم برای من عزیز شدیسنگی که جسم یک شهید را بغل گرفته روح دارد،ندارد؟ با هر سنگی نمی شود درددل کرد،اما تو که هر سنگی نیستی!قبل از اینکه بیایی اینجا ،توی بهشت زهرای تهران قطعه ۵۳،ردیف ۸۶ و چهارمین قبر این ردیف بشوی کجا بودی؟!
توی کدام کارخانه سنگ بری منتظر نشسته بودی؟
لابد کارگری که تورا برش می زده،کارش را با بسم الله شروع می کردهو زیر لبش همیشه شبیه خود آقا نوید ذکر الحمدلله بوده،نه؟
اینکه روی تو اسم شهید نوید را نوشته اندو راهی بهشت زهرایت کرده اند،خوب است؟
اینکه همسایه هایت یکی از یکی خوشبخت ترند خوب است؟
اینکه احترامت میکنند ،رویت را میشویند و با گل خوشگل ترت میکنند خوب است؟
حتما میگویی:بهتر از ایننمی شد!
راست میگویی!کجای تهران پر از دود پاک تر از قطعه ی شهدای بهشت زهراست.
به روایت همسر شهید
#برشیازکتابشهیدنوید
https://eitaa.com/BandeParvaz
گل های قرمز🌹🌹🌹 را می چینم دورتادورت.قشنگ تر از همیشه می شوی.بدون گل هم قشنگی البته.آقا نوید خوش سلیقه بود.به قول خودش خوب پسند.سفارش تورا خودش داده بود.گفته بود رنگ تو سفید باشد،خودش گفته بود کلمه ی شهید را بزرگ روی تو حک کنند و اسم نوید را کوچک تر کنارش بنویسند.
از روزی که آقا نوید خانه عوض کرد و آمد اینجا ،تو هم برای من عزیز شدیسنگی که جسم یک شهید را بغل گرفته روح دارد،ندارد؟ با هر سنگی نمی شود درددل کرد،اما تو که هر سنگی نیستی!قبل از اینکه بیایی اینجا ،توی بهشت زهرای تهران قطعه ۵۳،ردیف ۸۶ و چهارمین قبر این ردیف بشوی کجا بودی؟!
توی کدام کارخانه سنگ بری منتظر نشسته بودی؟
لابد کارگری که تورا برش می زده،کارش را با بسم الله شروع می کردهو زیر لبش همیشه شبیه خود آقا نوید ذکر الحمدلله بوده،نه؟
اینکه روی تو اسم شهید نوید را نوشته اندو راهی بهشت زهرایت کرده اند،خوب است؟
اینکه همسایه هایت یکی از یکی خوشبخت ترند خوب است؟
اینکه احترامت میکنند ،رویت را میشویند و با گل خوشگل ترت میکنند خوب است؟
حتما میگویی:بهتر از ایننمی شد!
راست میگویی!کجای تهران پر از دود پاک تر از قطعه ی شهدای بهشت زهراست.
به روایت همسر شهید
#برشیازکتابشهیدنوید
https://eitaa.com/BandeParvaz