eitaa logo
باند پرواز 🕊
1.2هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
6.5هزار ویدیو
30 فایل
چگونه دربند خاک بماند آنکه پروازآموخته است! اینجا باندپروازشماست وشهداپر پرواز🕊 خوش آمدید💐 کجا گل‌های پرپر می فروشند؟! شهادت را مکرّر می فروشند؟! دلم در حسـرت پرواز پوسید کجا بال کبوتر می فروشند ؟💔 خادم الشهدا @Mohebolhosainam
مشاهده در ایتا
دانلود
👌👌 متولدین دهه های ,20,30,40,50,60 مقداری کوتاه وقت بگذارید و بخونید لذت ببرید👌👌 🍃وقتى جوان‌هاى امروز از ما مى‌پرسند: شما چطور می‌توانستید زندگی کنید قبلا؟! *بدون تکنولوژی* *بدون اینترنت* *بدون کامپیوتر* *بدون تلفن همراه* *بدون ایمیل* *بدون شبکه‌های مجازی؟!* بايد پاسخ بدهيم: *همان طور که نسل شما امروز می‌تواند* *بدون دلسوزی* *بدون خجالت* *بدون احترام* *بدون عشق واقعی* *بدون فروتنی* زندگی کند..😓 🔅ما بعد از مدرسه مشق‌هايمان را می‌نوشتیم و تا آخر شب مشغول بازی بودیم؛ بازی واقعی! ما با "دوستان واقعی" بازی می‌کردیم نه دوستان مجازی ! 🔅ما خودمان بادست‌هايمان بازی‌هایی مثل یویو و بادبادک و فرفره می‌ساختیم 🔅ما تلفن همراه و دی وی دی و پلی استیشن و کامپیوتر شخصی و اینترنت نداشتیم، ولی دوستان واقعی داشتیم که وقتى با يک نفرشان همراه مى‌شديم، در روزهایِ بارانی با هم زير یک چتر به مدرسه می‌رفتیم و در روزهاى گرم کیم دوقلويمان را با هم نصف می‌کردیم.💗 🔅نسل ما در مغازه‌هايش با خط درشت ننوشته بود: «لطفا فقط با کارت‌خوان خرید کنید»! سر هر کوچه یک بقّالی بود که یک دفتر نسیه داشت برای آنهايى که دستشان تنگ بود و بالای سرش درشت نوشته بود: «پول نداری صلوات بفرست»! 🔅زمان ما تختخواب مُد نبود ولى خوابیدن تویِ رخت‌خواب‌های گُل گُلی و در بهارخواب، ایوان و پشتِ بام، از هر خوابی شیرین‌تر بود! 🔅ما موبایل نداشتیم ولی در عوض، درِ خانۀ همسایه و فامیل باز بود تا هر وقت به هرجا که می‌خواستیم، تلفن کنيم و احوال بپرسيم و خبر بگيريم! 🔅خانواده‌هايمان به علت ترافیک سنگین و ... دیر به مهمانی‌ها نمی‌رسیدند زودتر می‌رفتند تا با کمک هم سبزی پاک کنند و برنج را آبکش کنند و ... 🔅ما لایک کردن بلد نبودیم ولی در عوض، نسلِ ما نسل مهربانی و دلجویی بود ... 🔅ما بلاک کردن نمی‌دانستیم چیست؛ نسلِ ما نسل دل‌هاى بی‌کینه بود؛ در مرام ما قهر و کینه جايى نداشت ... 🔅در زمان ما کسی پیتزا برايمان نمی‌آورد دمِ در؛ اما طعمِ نون و کبابی را که بابايمان لای یک روزنامه از بازار می‌خرید و برايمان مى‌آورد، با هزار تا پیتزا عوض نمی‌کنيم! 🔅در نسل ما فست فود معنی نداشت ولى نون و پنير و سبزى يا لقمۀ کوکو و کتلت يا حداکثر ساندویچ تخم مرغ و خيارشور و گوجه فرنگى با کانادایِ شیشه‌ای لذتی داشت که هنوز هم مزه‌اش زير دندانمان است ... 🔅ما نسلی بودیم که در مراممان کمتر نامردی و آدم‌فروشی بود ... 🔅ما سِتِ تولد نداشتیم ولى در عوض، جشن‌هاى سنّتيمان پر بود از کاغذکشی‌های رنگارنگ و دل‌هاى واقعا شاد و لب‌هاى واقعا خندان ... 🔅ما عروسی را به جای هتل و تالار و سالن در خانۀ همسایه و در حیاط چراغانی برگزار می‌کردیم و خيلى هم خوش مى‌گذشت ... 🔅ما نذری‌هايمان را در ظروف یک‌ بار مصرف نمی‌دادیم تویِ چینی گل سرخی پخش می‌کردیم و همسایه‌مان هم توى ظرفِ خالی‌اش نقل و نبات مى‌ريخت 🔅ما چراغ مطالعه نداشتیم ولى در عوض، مشق‌هايمان را زیر نور چراغ گردسوز و در کنار علاءالدینی که همیشه رويش یک کتری همراه با قورى چایی خوش‌عطر بود، می‌نوشتیم ... 🔅ما مبل روکش شده نداشتیم ولى پُشتی و پتویِ ملافه سفید دورتا دور اتاق بود تا هر وقت مهمان سر رسيد، احساس راحتی کند! 🔅ما اگر کاسۀ گل مرغی سر طاقچه را در شیطنت‌ها و بازی‌هایِ کودکانه می‌شکستیم، خانم جون دعوامون نمی‌کرد؛ تازه برامون اسفند دود می‌کرد، تخم مرغ می‌شکست و می‌گفت قضا بلا بوده، خدا رو شکر که به کاسه گرفت و خودت چیزیت نشد! 🔅ما هزار جور پزشک متخصص و داروخانه نداشتیم؛ چایی نبات و عرق نعنای بی بی جون دوایِ هر دردی بود .. 🔅ما از ذوقِ یک پاک‌کُنِ عطری، یک مداد سوسمارنشان، یک جعبۀ مداد رنگی، و یک دفترچۀ نقاشی تا صبح خوابمان نمی‌بُرد! 🔅ما نسلی منحصر به فرد بودیم؛ چون آخرین نسلی بودیم که مطيع پدر و مادر بودیم و اولین نسلى که مطيع فرزندانمان شديم ...🥺 ✍🏻دلنوشته ای زیبا و واقعی است فقط یک چیز کم بنظرم رسید آنهم اضافه میکنم: پایان نسل ما خدا خودش هم دلتنگ نبودنمان میشود! 😞😞 همین.. تاریخ ديگر مثل ما را نخواهد دید .. https://eitaa.com/BandeParvaz .
👌👌 🌱در راه دانشگاه داغستان روسیه بودم. در حاشیه جاده دیدم، درِ یک کلیسا باز است. مشتاق بودم بدانم که مسیحیان در کلیسا چه می‌کنند؟ وارد کلیسا شدم و نشستم.‌ پدر روحانی، کتابچه‌های جیبی بین زنان و مردان پخش میکرد. یکی را هم به من داد. با تعجب دیدم؛ کتابچه، حاوی «» به همراه ترجمه روسی آن است! 🌱این کتابچه‌ها را ما در ایران چاپ کرده و بین مسلمانان روسیه تقسیم کرده بودیم. نمیدانم اینها از کجا به دست آورده بودند؟ از پدر روحانی سوال کردم:«میدانی این متن چیست و چه کسی ایرادش کرده؟» جواب داد:«نه، فقط میدانم که دعاست؛ ولی نمیدانم چه کسی ایرادش کرده؟» گفتم:«پس چرا این دعا را می‌خوانید؟» جواب داد: «مضامینش را نگاه کردم. دیدم بهتر از این نمیتوان با خدا صحبت کرد! چند وقتی است دعاهای خودمان را کنار گذاشته‌ایم و این دعا را می‌خوانیم!» ╭┈───── 🌱🕊 ╰─┈➤ @BandeParvaz