┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄
❣ سلام امام زمانم ❣
📖 السَّلاَمُ عَلَى وَارِثِ الْأَنْبِيَاءِ وَ خَاتِمِ الْأَوْصِيَاءِ...
🌱سلام بر آن مولایی که از آدم تا خاتم به او چشم دوخته اند.
سلام بر او و بر روزی که همه فرستادگان خدا در انتظار رسیدنش هستند.
📚 مفاتیح الجنان، زیارت امام زمان سلام الله علیه به نقل از سید بن طاووس.
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج🌥
#امام_زمانعج
@Bandeyeamin_man
┗┈•┈•┈•✦ 🌺 ✦•┈•┈•┈┛
══════════✦﷽✧ ⃟ ⃟🌼 ⃟
لقب «امیرالمؤمنین» به چه کسی
اختصاص دارد❓
🔸پیش از حرکت به سوی غدیر، در مکه جبرئیل لقب «امیرالمؤمنین» را به عنوان اختصاص آن به علیبنابیطالب علیهالسلام از جانب الهی آورد، اگر چه این لقب قبلاً نیز برای آن حضرت تعیین شده بود.
🔆پیامبر صلیالله علیهوآله دستور دادند تا بزرگان اصحاب جمع شوند و طی مراسم خاصی نزد علی علیهالسلام بروند و به عنوان «امیرالمؤمنین» بر او سلام کنند و «السلام علیک یا امیرالمؤمنین» بگویند، و بدینوسیله در زمان حیات خود، از آنان اقرار بر امیر بودن علی علیهالسلام گرفت.
⬅️ در آن لحظه بعضی از اصحاب به عنوان اعتراض به پیامبر صلیاللهعلیهوآله گفتند:
«آیا این حقی از طرف خدا و رسولش است؟ حضرت غضبناک شد و فرمود، حقی از طرف خدا و رسولش است. خداوند این دستور را به من داده است».
مبلغ غدیر باشیم👌
بحارالانوار، جلد ۴۷ صفحه ۱۱۱ و ۱۲۰
#بنده_امین_من
#عید_بزرگ_غدیر
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
🌼═════════════✦✧
▬▬✨﷽✨▬▬▬▬▬▬
5⃣ چه کارهایی را امام زمان علیه السلام دوست ندارد⁉️
#امام_زمانعج
@Bandeyeamin_man
┗┈•┈•┈•✦ 🌺 ✦•┈•┈•┈┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▬▬✨﷽✨▬▬▬▬▬▬
🎞 رهایی از آتش دوزخ
💫پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله:
«در هيچ روزى به اندازه روز عرفه ، خداوند بندگان را از آتش دوزخ آزاد نمى كند».🍃
#بنده_امین_من
#حدیث_نوجوان
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
┗┈•┈•┈•✦ 🌺 ✦•┈•┈•┈┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄━●❥-﷽ -❥●•━┄
🎥خاطره زیبای رهبر عزیزمون از دعای روز عرفه در دوران نوجوانی✨
➕عرفه روز بزرگی است روز تطهیر روح و صفا دادن به نفس برای یکایک ما در هر جا که هستیم این مسئله اساسی و مهمی است، این فرصتها را ناچیز نشمارید و این مسائل را ناچیز ندانید.
رهبر انقلاب ۱۳۷۳/۰۲/۲۸
#بنده_امین_من
#بیانات_رهبری
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
┗┈•┈•┈•✦ 🌺 ✦•┈•┈•┈┛
══════════✦﷽✧ ⃟ ⃟🌼 ⃟
پیامبر صلیاللهعلیهوآله چگونه
امیرالمؤمنین علیهالسلام را به حاضران
در غدیر معرفی کردند❓
🔆پیامبر صلیاللهعلیهوآله پس از مقدمه چینی و ذکر مقام امامت و خلافت ولایت امیرالمومنین علیهالسلام برای آن که تا آخر روزگار راه هرگونه شک و شبهه بسته باشد، پس از معرفی صاحب ولایت به صورت زبانی، آن حضرت را عملاً معرفی کردند. ابتدا فرمودند:
«باطن قرآن و تفسیر آن را برای شما بیان نمیکند مگر این کسی که دست او را میگیرم و او را بلند میکنم و بازویش را گرفته و او را بالا میبرم».
حضرت گفته خود را عملی کردند و بازوان امیرالمؤمنین علیهالسلام را گرفتند.
در این هنگام امیرالمؤمنین علیه السلام دستان خود را به سمت صورت حضرت باز کردن بهطوری که دستانشان به سوی آسمان بلند شد. سپس پیامبر صلیاللهعلیهوآله امیرالمؤمنین علیهالسلام را از جا بلند کردند تا حدی که پاهای آن حضرت محاذی زانوهای پیامبر صلیاللهعلیهوآله قرار گرفت. در این حال از مردم پرسیدند، چه کسی صاحب اختیار شماست؟ گفتند: خدا و رسولش؟ در اینجا فرمودند:
«مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ»
«هر که من مولا و فرمانروای اویم علی مولای او است، خدایا دوست بدار آن کس که او را دوست دارد، و دشمن دار آن کس که او را دشمن دارد».
بحارالانوار، ج ۴۷، ص ۱۱۱ و ۲۰۹
#عید_بزرگ_غدیر
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
🌼═════════════✦✧
┄━●❥-﷽ -❥●•━┄
#کلام_ماه
🕊 بالاتر پریدن
بالاتر از ایثار جان، در مواردی ایثار عزیزان است. اگر به حکمت عید قربان توجه شود، خیلی از راهها برای ما باز میشود. ایثار و گذشت حضرت ابراهیم علیهالسلام برای مؤمنانی که میخواهند راه حقیقت تعالی و عروج به مدارج عالیه را طی کنند، یک نماد است؛ بدون گذشت امکان ندارد.
رهبر انقلاب۱۳۸۹/۰۸/۲۶
#بنده_امین_من
#برداشتی_از_بیانات_رهبری
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
┗┈•┈•┈•✦ 🌺 ✦•┈•┈•┈┛
┄━━•●❥-☀️﷽☀️-❥●•━━┄
«به نام خدای مهربون»
#داستان
#جایزه_خدا
خورشید در حال غروب کردن بود که ابراهیم به مکه رسید. وقتی چشمانش به پسرش اسماعیل افتاد لبخند بر لبش نشست و چشمانش برق زد. او را در آغوش گرفت و با اینکه خسته بود، مثل همیشه شروع به بازی با پسرش اسماعیل کرد.🍃
هوا کم کم داشت تاریک می شد وقت اذان بود. ابراهیم پسرش را در آغوش گرفت و بوسید و باهم مشغول عبادت و خواندن نماز شدند.📿
آسمان صحرا پر از ستاره های کوچک و بزرگ شد و ابراهیم (ع) به رختخواب رفت تا نیمه شب برای خواندن نماز بیدار شود.🌙
ساعتی گذشت، ابراهیم (ع)خواب دیده بود. از جا بلند شد و به خوابی که دیده بود فکر کرد.
خدا او و پسرش اسماعیل را به یک مهمانی دعوت کرده بود و فرشته پیام آور خدا این پیام را برای سومین بار بود که در خواب برای ابراهیم از طرف خدا می آورد.⭐️
هاجر، مادر اسماعیل متوجه بیدار شدن ابراهیم (ع) شد و از او با تعجب پرسید: «چه شده ابراهیم؟! چرا این موقع شب بیداری؟!...»
ابراهیم علیه السلام در حالی که به خوابی که دیده بود فکر می کرد گفت: « خواب دیدم که خدا من و پسرم اسماعیل را به یک مهمانی دعوت کرده است.🌹
اسماعیل که از خواب بلند شد لباسی زیبا برایش آماده کن تا من به همراه او به مهمانی که فردا دعوت شده ایم برویم.»
هنوز خورشید در نیامده بود که اسماعیل از خواب بیدار شد به پدر و مادرش سلام کرد و کنار پدر نشست.
ابراهیم در حالی که اسماعیل را در بغل گرفته بود به او گفت:
«اسماعیل، عزیز پدر، دیشب خوابی دیدم.
که در آن فرشته پیام آور خدا من و تو را به یک مهمانی دعوت کرده که باید تا دیر نشده آماده رفتن شویم.»👌
اسماعیل با حرف پدر در فکر فرو رفت!
با خود گفت: «مهمانی از طرف خدا!!...»
اسماعیل خیلی دوست داشت بفهمد که چرا خدا او و پدرش ابراهیم را به این مهمانی که پدر گفت دعوت کرده است! از کنار پدر بلند شد و رفت تا خودش را برای رفتن به مهمانی خدا آماده کند.
موهایش را شانه کشید و قشنگترین لباسش را که پیراهن بلند و سفید ی بود پوشید.✨
رو به پدر کرد و گفت که آماده رفتن شده است.
بعد هم مادر را بغل کرد و بوسید و از او خداحافظی کرد.
خورشید طلوع کرده بود و گرمای آن کم کم داشت صحرا را گرم می کرد.☀️
ابراهیم و اسماعیل تا قبل از ظهر باید به صحرایی به اسم منا می رسیدند اسماعیل دستش را در دست پدر گذاشت و به راه افتادند.
پدر در راه رفتن با اسماعیل حرف های زیادی زد و به اسماعیل گفت: «پسرم میدانی که پدر خیلی زیاد دوستت دارد.❤️
این را هم میدانی که خدا هم ما را خیلی دوست دارد، حتی بیشتر از پدر و مادر»
اسماعیل گفت: «بله، پدر می دانم که خدای مهربان از همه بیشتر ما را دوست دارد و همه چیزهای خوب را به ما داده مثل نعمت زیبای پدر و مادر و...»
ابراهیم (ع) گفت: «آفرین پسرم، درسته، خدا به ما همه چیز داده و ما هم همیشه باید به خاطر مهربانی هایش از او تشکر کنیم و هر چه به ما گفت گوش کنیم.💕
امروز هم خدا من و تو را به این مهمانی دعوت کرده و دوست دارد تا حرفش را گوش کنیم تا مثل همیشه او از ما راضی باشد و ما او را خوشحال کنیم.»
ابراهیم وقتی داشت با اسماعیل درباره مهربانی و گوش دادن به حرف خدا صحبت می کرد، شیطان که همیشه دوست دارد ما آدم ها کارهای بد انجام بدهیم به ابراهیم (ع) گفت:«ابراهیم این چه حرف هاییست که به اسماعیل میزنی؟ به مهمانی خدا نرو و حرف خدا را گوش نکن...»
اما ابراهیم(ع) که شیطان را می شناخت و می دانست او همیشه دوست دارد آدم ها بد باشند؛ به او نگاه نکرد و حرف هایش را گوش نداد.
بالاخره ابراهیم (ع) و اسماعیل به صحرای منا رسیدند.
ابراهیم رو به اسماعیل کرد و به او گفت:«پسرم خدا دوست دارد که تو به پیش او بروی و در خوابی که دیشب دیدم فرشته ی خدا به من گفت که به اینجا بیاییم و از هم خداحافظی کنیم و تو بروی پیش خدا...»☘
اسماعیل که می دانست خدا هر کسی را دوست دارد پیش خودش می برد و قرار است که پدر و مادرش هم یک روز پیش او بروند؛ به پدرش گفت: «خوشحالم که خدا من را خیلی دوست دارد و می خواهد که من پیش او بروم، من آماده ام پدر جان...»
شیطان که خیلی ناراحت و عصبانی بود و دوست داشت کاری کند که ابراهیم (ع) حرفش را گوش کند دوباره پیش ابراهیم (ع) آمد و به او گفت: «ابراهیم یعنی می خواهی از اسماعیل خداحافظی کنی؟ چطوری می توانی از اسماعیل جدا بشوی؟حرف خدا را گوش نکن و بگذار اسماعیل پیشت بماند. به خانه برگرد و از اینجا برو...»
حضرت ابراهیم (ع) با اینکه خیلی برایش جدا شدن از اسماعیل سخت بود و او را خیلی دوست داشت؛ اصلاً دوست نداشت که حرف های شیطان را بشنود و هیچ وقت حرف او را گوش نمی داد هفت تا سنگ برداشت و به طرف شیطان انداخت و به او گفت: «برو...برو... من با تو کاری ندارم و به حرفت گوش نمی کنم...»⏬
اما شیطان حرف ابراهیم (ع) را گوش نداد و همان جا ماند و دو بار دیگر هم وقتی اسماعیل می خواست با پدرش خداحافظی کند پیش حضرت ابراهیم(ع) رفت و به او همان حرف ها را زد.
حضرت ابراهیم (ع) هم هر دو بار دیگر هفت سنگ برداشت و به طرف شیطان پرت کرد.🗻
لحظه خدا حافظی شد، اسماعیل می خواست از پدرش خداحافظی کند و پیش خدا برود که یک دفعه، یکی از فرشته های خدای مهربان که یک گوسفند سفید و قشنگ را با خودش از آسمان آورده بود به پیش ابراهیم و پسرش آمد و گوسفند را به آن ها داد و گفت: «آفرین به شما! که این بار هم حرف خدا را گوش دادید...خدای مهربان برای اینکه شما همیشه حرف هایش راگوش دادید و امروز هم به اینجا آمدید، این گوسفند را به شما جایزه داده و گفته که اسماعیل میتواند باز هم پیش پدرش بماند؛ حالا با هم این گوسفند را قربانی کنید و گوشتش را به آدم های فقیر بدهید تا آنها هم خوشحال بشوند و بعد این روز را با هم جشن بگیرید و شادی کنید.»🐑
حضرت ابراهیم و پسرش اسماعیل خیلی خوشحال شدند که باز هم مثل همیشه حرف خدا را گوش داده بودند و خدا از آن ها راضی شده است و حالا هم گوسفند قشنگی را به آن ها جایزه داده است که می توانند گوشتش را به آدمهای فقیر بدهند و آن ها را خوشحال کنند.😍
خیلی زود گوسفند را قربانی کردند و گوشتش را به آدمهای فقیر دادند و بعد هم جشن بزرگ عید را گرفتند؛ عیدی که اسم آن را عید قربان گذاشتند.
از آن به بعد ما هم هر سال عید قربان را جشن می گیریم و می توانیم در این روز مثل حضرت ابراهیم (ع) و پسرش اسماعیل گوسفندی را قربانی کنیم و به آدمهای فقیر بدهیم و آن ها را خوشحال کنیم.
❁م.سیاوشی «گل نرجس»
#عید_قربان
#عید_سعید_قربان_مبارک
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
┄━━•●❥-☀️🌼☀️-❥●•━━┄
══════════✦﷽✧ ⃟ ⃟🌼 ⃟
بیعت با امیرالمؤمنین علیهالسلام
از چه زمانی آغاز شد و تا چه زمانی
به طول انجامید❓
🔸زمانیکه حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله از منبر پایین آمد، نزدیک ظهر بود.
در شدت گرما مؤذن اذان گفت و مردم نماز ظهر را با آن حضرت به جا آوردند. پس از آن، ایشان امر کرد خیمهای برای امیرالمؤمنین علیهالسلام در برابر خیمه آن حضرت بر پا کردند و دستور داد تا مسلمانان فوج فوج به خدمت امیرالمؤمنین رفته، بگویند:
«السلام علیک یا امیرالمؤمنین».
پس مردان چنین کردند. آنگاه فرمان دادند تا همسران آن حضرت و زنان مسلمان که همراه ایشان بودند، با امام علیعلیهالسلام بیعت کنند.
برنامهی بیعت تا سه روز ادامه داشت و پیامبر این مدت را در غدیر اقامت داشتند و برنامه چنان حسابشده طراحی شده بود که همه مردم در آن شرکت کردند.
مبلغ غدیر باشیم👌
#بنده_امین_من
#عید_بزرگ_غدیر
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
🌼═════════════✦✧
80_Ertebat_Ba_Nojavan_D_143729.mp3
2.35M
.•﷽.•🦋•.
رفتار والدین با نوجوان2⃣
چکار کنیم رابطهمون با نوجوانمون صمیمیتر شود❓
#تربیت_فرزند
#حجت_الاسلام_تراشیون
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
┗┈•┈•┈•✦ 🌺 ✦•┈•┈•┈┛
┄┅═══•✿🦋﷽🦋✿•═══┅┄
جاری است زندگانی😍
#سوره_عصر💫
#پایه_اول_دوم
جاری است زندگانی
در قلب رودخانه🏝
ماهی اگر که زنده است
دارد در آب خانه🐟🐠
در اوج آسمان ها
پرنده ی بهاریم🕊️
اگر هوا نباشد
ما زندگی نداریم👌
ترسو و بی قرار است
جنگل بدون یک شیر🦁🌳
پلیس اگر نباشد
یک شهر می شود،پیر👮♀
هر باغ،سبزی اش را
مدیونِ باغبان است👨🌾
کلاس با معلم
زیبا و شادمان است👨🏫👩🏫
آموختم من امروز
از درس«عصر»بسیار😍
از باید و نباید
از علم و مهر و ایثار🤗
✍ شاعر: بتول محمدی
#بنده_امین_من
#شعر_نوجوان
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
┄════❁❈🦋❈❁════┄
━━.•﷽.•🦋•.━━━━━━━━━━
سلام به دوستای دوست داشتنیم🖐
محمد امین، ۷سال و ۱۱ ماهه😉
"پرهیز از خوردن خوراکیهای مضر" از مواردیه که مامان جانم در ستون بایدها و نبایدهای تغذیهای نوشتن.🍫🍭🍬
ما هم سعی میکنیم خوراکیهای سالم و خوشمزه رو جایگزین خوراکیهای صنعتی بکنیم.👌🍇🍎
امروز کشک تازه محلی خریده بودیم، در همین راستا بر آن شدم، تا خوراکی خونگی و سالم درست کنم😎👨🎓
با آبجی کوچولوم نشستیم و کشک رو به شکلهای مختلف(توپی، مثلث، مربع و...) در آوردیم.😋
کمی هم با پودر نعناع و پونه مزهدار کردم تا از سردی کشک کاسته بشه👌😌
خلاصه سینی رو گذاشتیم تو آفتاب تا کمی خشک بشن و بعد نوشجان کنیم😋😋😋
تازه بعدش بستنیهای یخی چند رنگ 🇮🇷 هم با کمک آبجی کوچولوم درست کردیم، تو این گرما خیلی میچسبه😋
شما هم خوراکیهای خونگی درست کنید و عکسش رو برامون بفرستید😊
شاد و پرانرژی باشید بندههای امین😀😍
#بنده_امین_من
#نوجوان_فعال
#جدول_فعالیتی
#خوراکیهای_سالم
#آموزش_و_یادگیری
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
┗┈•┈•┈•✦ 🌺 ✦•┈•┈•┈┛