┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄
📚متن قصه:
🌸کمک به مستخدم مدرسه🌸
بسم رب الشهدا و الصدیقین💔
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
در سال 1341 من و شوهرم سرایدار
مدرسه ای 🏫 بودیم که عباس اخرین سال دوره ابتدایی را در آن مدرسه میگذراند.
چند روزی بود که همسرم از بیماری کمردرد رنج میبرد؛ به همین خاطر آنگونه که باید، توانایی انجام کار مدرسه را نداشت و من هم به تنهایی قادر به نظافت مدرسه نبودم.
😔😔😔😔😔
این مسأله باعث شده بود مدیر مدرسه همسرم را چند بار در حضور شاگردان مورد سرزنش قرار دهد.
🌤🌤🌤🌤🌤🌤
در همین گیر و دار، یک روز صبح که از خواب بیدار شدیم، دیدیم حیاط و کلاسها کاملاً نظافت شدهاند و منبع آب هم پر شده است.
✨💧✨💧✨💧✨💧✨
از یک طرف خوشحال شدیم که این اتفاق افتاده و از طرف دیگر کنجکاو بودیم ببینیم چه کسی این کار را کرده است.
شوهرم از من خواست تا موضوع را پیگیری کنم. آن روز هیچ چیز دستگیرمان نشد. فردا هم این ماجرا تکرار شد.
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
دوباره وقتی از خواب بیدار شدیم، دیدیم مدرسه نظافت شده و همه چیز مرتب است. بر آن شدیم که تا هر طور شده از ماجرا سر در بیاوریم.
قرار شد شب بعد را کشیک بکشیم و این راز را کشف کنیم.
🌌🌌🌌🌌🌌
روز بعد، وقتی هوا گرگ و میش بود و در حالی که چشمان ما از انتظار و بیخوابی میسوخت، ناگهان دیدیم یکی از شاگردان مدرسه، از دیوار بالا آمد.
😳😳😳😳😳
به درون حیاط پرید و پس از برداشتن جارو و خاکانداز مشغول نظافت حیاط شد.
من آرام آرام جلو رفتم. پسرک لباس ساده و پاکیزه ای به تن داشت و خیلی با وقار مینمود.
وقتی متوجه حضور من شد، سرش را به زیر انداخت و سلام کرد. سلامش را پاسخ دادم و اسمش را پرسیدم؛
گفت: «عباس بابایی»🌷
در حالی که بغض راه گلویم را بسته بود و گریه امانم نمی داد،😭❤️ از کاری که کرده بود تشکر کردم و از او خواستم دیگر این کار را تکرار نکند؛
چون ممکن است پدر و مادرش از ماجرا بو ببرند و برای ما درد سر درست کنند.
عباس در حالی که چشمان معصومش را به زمین دوخته بود، گفت:
🍃🌷🍃🍃🍃🌷🍃
«من که به شما کمک میکنم، خدا هم در خواندن درسهایم به من کمک خواهد کرد.»
🍃🌷🍃🍃🍃🌷🍃
خاطرات شهید عباس بابایی از کتاب:
💫پرواز تا بی نهایت💫
═❁๑🍃๑🌷๑🍃๑❁═
#برادر_شهیدم
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄
قصه شب
💠 روز سخت متین
✍️ نویسنده: مجتبی ملکمحمد
🎤 با اجرای: ناهید هاشم نژاد، سما سهرابی و مهدی حکیمی
💠 موضوع قصه: اهمیت نظم
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄
🛑🎥ضبط این فیلم ۴۷ روز طول کشید
⏰اما شما آن را در ۳ دقیقه و ۲۱ ثانیه مشاهده میکنید
🌤همراهی و مهربانی امام زمان عجل الله فرجه فراتر از مهربانی همه موجودات دنیا است.
#مهربانی
#امام_زمان
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄
« فرهنگ ساز بودن زنان در جامعه »
✨فرهنگساز بودن مادران و دختران در جامعه
💐بدون در نظر گرفتن نقش مهم زنان در فرهنگ جامعه، نمیتوان به اصلاح و ارتقاء فرهنگ جامعه اقدام کرد. به عنوان مثال مادران به دلیل نوع کارکردهایی که از باب محبت پیدا میکنند، در انتقال فرهنگ و مفاهیم فرهنگی به فرزندان بسیار مؤثرتر عمل میکنند. در سطح جامعه نیز زنان نقش مهمی در فرهنگسازی دارند.
#امام_مهدی_عج
#استادپناهیان
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄
#برنامه_ریزی
عکس رو دیدی؟
رهبر ما همیشه حواسشون به زمان هست و تا جایی که بتونن همیشه این یار قدیمی رو میزارن کنارشون تا همیشه با برنامه باشن .
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
1⃣اولین مورد در برنامه ریزی
اینکه فکر کنی ببینی چه هدف هایی داری🧐
چیا از خودت و توانایی هات میخوای
چیا میخوای یادبگیری، چی رو میخوای حرفه ای تر بشی ، کدوم رفتار رو میخوای بزاری کنار
و.....
همه رو بنویس ریز و درشت✏️
2⃣حالا باید مشخص کنی کدوم برات توی درجه اولہ کدوم درجه دۅم و اولویت بندی کنی
وقتی اولویت بندی تموم شد⛔️
3⃣باید فکر کنی ببینی هر هدفی واقعا چقدر زمان میبره بهش رسید و چقدر تلاش میخواد💪
یا نه اگه میگی من باید زود به این هدف برسم آیا واقعا میشه؟👀👀
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
تا من برگه اهدافم رو براتون تایپ کنم(چون یکم شلوغه و فقط خودم ازش سردرمیارم).
شما هم پاشید و هدف هاتون رو روی کاغذ بنویسید
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄
#احکام🤲
🔅قسمتبیستوچهار
✅قرائت۱
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄
#حوصلتون_سر_نره✌️
-ایده ساختچراغ خواب💡
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄
#ظهور
#قسمت 1⃣
🎊آن روزی که خداوند اجازه می دهد،امام مهدی عجل الله ظهور کنند🎊
✨ پس از آنکه نشانه ها و علائم ظهور یکی پس از دیگری اتفاق افتاد، با اجازه خداوند امام زمان عزیزمان💚 بالاخره ظهور می کنند☀️😍 حضرت مهدی عجل الله در روز ✨جمعه و در ✨کشور عربستان در ✨شهر مکه ظهور میکنند☀️ و به مسجدالحرام (خانه خدا) میروند و به دیوار کعبه🕋 تکیه می کنند و ندا سر می دهند و می گویند: ⭐️اَنَا بَقیَةُ اللهِ خَیْرٌ لَکُمْ .من باقی مانده ذخیره خداوند بر شما هستم⭐️
💥امام مهدی(عج) هنگام ظهور این وسایل را با خود همراه دارند:
🍃عمامه پیامبر
🌸 پیراهن پیامبر
🍃 پرچم پیامبر
🌸 شمشیر پیامبر
🍃 زره پیامبر
🌸 عسای حضرت موسی
🍃 و انگشتر حضرت سلیمان نبی
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄
🏴#انیمیشن امام رضا علیهالسلام
"هیچکس کوچک نیست"
#کلیپ 🎥
#شهادت_امام_رضا(ع)
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄
🔸غار علیصدرهمدان
یکی از زیباترین و عجیب ترین جاهای دیدنی دنیا
#شگفتانه
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄
↻✂️📏✏️••||
.
.#حوصلتون_سر_نره🙃🙂
#کاردستی
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄
📚متن قصه
🌸🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃🌸
روزی بودو روزگاری
مادربزرگ همیشه بعدازاینکه نماز ظهر را میخواند، کنار پنجره، میخوابید و چادر سفیدش را رویش میکشید. کنار پنجره همیشه آفتاب میافتاد.🌞
مادربزرگ می گفت:آفتاب استخوانهایم را گرم میکند.
این بار هم مادربزرگ مثل همیشه نمازش 📿را که خواند، کنار پنجره دراز کشید و به سارا گفت: سارا جان تو هم بیا اینجا کنار من دراز بکش. عصر از خواب که بیدار شدیم باهم به بازار میرویم و پارچه چادری میخریم.
سارا 👧🏻درحالیکه در کنار مادربزرگ میخوابید، گفت:مادربزرگ نمیشود الان برویم؟
مادربزرگ لبخندی زد. دستی به موهای سارا کشید و گفت:الآن همه برای ناهار و نماز به خانههایشان رفتهاند. فروشندهها هم مثل ما به استراحت احتیاج دارند. ظهر که شد میروند نماز میخوانند، ناهار میخورند و کمی هم میخوابند؛ اما عصر دوباره مغازهها را باز میکنند.🍃🌸
بعد مادربزرگ چشمهایش را بست و زیر لب آهسته گفت:هر پارچهای را که خودت انتخاب کنی میخریم، باشد؟
سارا سرش را روی دست مادربزرگ گذاشت و گفت: دلم میخواهد چادرنمازم مثل چادرنماز شما باشد، مادربزرگ!
مادربزرگ گفت: چه میگویی سارا جان؟! چادر من، برای من که پیر هستم خوب است! تو یک دختر کوچولو هستی. باید بگردیم پارچهای را پیدا کنیم که برای دختر کوچولویی مثل تو مناسب باشد.
سارا چشمهایش را بست. میخواست به تمام چادرهایی که تابهحال دیده بود، فکر کند. به چادر مادرش، به چادر خاله نرگس، به چادر مادرِ زهره، اما مادربزرگ گفته بود: «چادری که مناسب یک دختر کوچولو باشد.»🌸🦋⭐️☘
سارا فکر کرد و با خودش گفت: «پارچهای پُر از پروانههای صورتی و آبی🦋، یا نه، پارچهای پر از گلهای بنفش و زرد🌼 و قرمز… نه، نه، اینطوری خیلی شلوغ میشود.»
سارا همینطور که به پارچهها و چادرها فکر میکرد، در آغوش مادربزرگ خوابش برد.😴
صدایی از دور میگفت: «سارا جان، سارا جان، بیدار شو، دیگر خواب بس است! بیدار شو، دختر کوچولوی من!»
سارا همانطور که خواب بود، دستهایش را دراز کرد تا مادربزرگ، او را در آغوش بگیرد. مادربزرگ دستهای سارا را به دست گرفت و گفت:بیدار شو سارا جان! مگر قرار نیست برویم پارچه چادری بخریم؟🛍
سارا با شنیدن این حرف چشمهایش 👀را باز کرد. هنوز دستهایش در دستهای مادربزرگ بود. مادربزرگ کمک کرد تا سارا بلند شود و گفت: اول برو آبی به دست و صورتت بزن تا خواب، حسابی از سرت بپرد!
سارا باعجله دست و صورتش را شست و به اتاق برگشت. مادربزرگ آماده شده بود و به سارا هم کمک کرد تا لباسش را عوض کند. آنوقت سارا با یک دست، زنبیل🧺 و با دست دیگر، دست مادربزرگ را گرفت. از مادر خداحافظی کردند و هر دو باهم به راه افتادند.
در بازار، سارا و مادربزرگ جلوی مغازههای پارچهفروشی میایستادند و پارچهها را تماشا میکردند. مادربزرگ یکییکی پارچهها را به سارا نشان میداد؛ اما سارا دلش آن پارچهای را میخواست که پروانههای صورتی و آبی🦋 داشته باشد.
مادربزرگ پرسید: سارا جان تو چطور پارچهای میخواهی؟ من دارم خسته میشوم. ببین تابهحال چقدر راه آمدهایم؟ اما تو هنوز از هیچ پارچهای خوشت نیامده است.
سارا سرش را پایین 🙇🏻♀انداخت و گفت که دنبال چطور پارچهای میگردد. مادربزرگ گفت:
– خوب، این را از اول به من میگفتی سارا جان، آنوقت من میفهمیدم که باید به کجا برویم تا پارچهای را که تو میخواهی داشته باشد.بعد دست سارا را گرفت و هر دو به راه افتادند. مادربزرگ، سارا را به مغازهای برد که پارچههای خیلی قشنگی ✨داشت. پارچههایی که در آنها خرسها 🐻و خرگوش🐰های کوچولوی رنگارنگ در لابهلای چمنها به دنبال هم میدویدند. پارچههایی که در آنها دخترهای هم قد سارا سبد به دست داشتند و گل 💐میچیدند. مادربزرگ به آقای فروشنده گفت: ببخشید آقا، دختر کوچولوی من پارچهای میخواهد که پروانههای صورتی و آبی 🦋داشته باشد.
آقای فروشنده به سارا نگاه کرد، لبخندی زد و رفت از یکی از قفسهها پارچهای را که مادربزرگ گفته بود، آورد. پارچه را باز کرد. سارا 👧🏻و مادربزرگ به پارچه دست کشیدند و گفتند:وای چقدر قشنگ است!
سارا از اینکه توانسته بود پارچهای به این قشنگی برای چادرنمازش📿 بخرد، خیلی خوشحال بود.
مادربزرگ و سارا بعد از خریدن پارچه باعجله به خانه برگشتند. مادر هم با دیدن پارچهی چادرنماز سارا گفت:وای چقدر قشنگ است!
آنوقت هر دو، هم مادر و هم مادربزرگ دستبهکار شدند تا چادر سارا را بدوزند. آنها میخواستند سارا نماز مغرب 🌃را با همین چادرنماز بخواند.
سارا در کنار چرخخیاطی مادر نشسته بود و به سوزنِ چرخ خیره شده بود که تند و تند از روی بال پروانهها میپرید تا چادرنماز سارا دوخته شود.
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
46.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄
-کوچه هایمان را به نامشان کردیم که هرگاه آدرس منزلمان را میدهیم بدانیم از گذرگاه خون کدام شهید است که با آرامش به خانه میرسیم🥀🍂
|مراسم سالروز شهادت شهید مهدی اسحاقیان و شهید جواد محمدی در جوار شهدای کوه سفید|✨
#مدافع_حرم
#مدافع_حجاب
#شهید_جواد_محمدی
#شهید_مهدی_اسحاقیان
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄
🎁هدیه
🌸کتاب pdf 🌸 خبر بزرگ
💠مجموعه داستان «خبر بزرگ» ویژهی کودکان را منتشر کرد. این مجموعه شامل ۱۰ داستان کودکانه از واقعهی غدیر و با هدف آشنایی هرچه بیشتر بچهها با مفاهیم عید غدیر نوشته شده است.
💝 مناسب سنین 8 تا 12 سال
#امام_علی ع
#غدیر
#داستان
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
DastanGhadir.pdf
7.37M
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄
🎁هدیه
🌸کتاب pdf 🌸 خبر بزرگ
💠مجموعه داستان «خبر بزرگ» ویژهی کودکان را منتشر کرد. این مجموعه شامل ۱۰ داستان کودکانه از واقعهی غدیر و با هدف آشنایی هرچه بیشتر بچهها با مفاهیم عید غدیر نوشته شده است.
💝 مناسب سنین 8 تا 12 سال
#امام_علی ع
#غدیر
#داستان
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄
👈تابستون وبازی
👌بازی خوب و ساده یاد بگیرید
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄
🎥 فکر میکنید این فیلم مربوط به کدام استان ایران باشد؟
⭕️ اینجا شهر کارگیل هند است. نماینده رهبر ایران در هند به آنجا رفته و اهالی این شهر دو طرف جاده با شعار دست خدا بر سر ماست خامنهای رهبر ماست به استقبالش آمدهاند...
🌍 دنیا در حال آماده شدن برای ظهور حضرت مهدی عجل الله فرجه می باشد.
#امام_زمان
#ظهور
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─