🦋🌼🌸🦋👦
#داستان
#جشن_تولد_پروانه
گوشه ی یک باغچه ی زیبا، مراسم جشن تولد به پا شده بود. گل سرخ، گل یاس ، شاپرک، زنبور عسل و سنجاقک... مهمون های این جشن تولد بودند. جشن تولد برای یک پروانه ی کوچولو بود که یک ساعت پیش از پیله ی خودش بیرون آمده بود.
پروانه تازه چشماشو باز کرده بود و داشت دنیای زیبا را تماشا می کرد. و با دوستانش آشنا می شد. دنیای پروانه از همان اول پر از کادو های قشنگ شده بود.
گل سرخ برای پروانه یک گلبرگ زیبا هدیه آورده بود. تا پروانه هر وقت دوست داشت روی آن بخوابد. گل یاس هم یک شیشه عطر یاس آورده بود. شاپرک یک لاک طلایی برای رنگ کردن دایره های زیبای روی بالهای پروانه تهیه کرده بود. زنبور عسل هم با بهترین عسلش از پروانه و همه ی مهمانها پذیرایی می کرد. سنجاقک هم برای پروانه بهترین آوازش را می خواند.
خلاصه جشن تولد پروانه خیلی قشنگ بود. تا اینکه ...
یک دفعه دود علیظی همه چیز را خراب کرد. همه شروع به سرفه کردند. پروانه حالش بد شد.گل سرخ نفسش گرفته بود. سنجاقک رفت تا ببیند چه خبر شده. اما زود سرش گیج رفت و افتاد. زنبور عسل فقط توانست پروانه کوچولو را کمی از وسط دودها کنار ببرد...
جشن تولد حسابی به هم ریخت و همه چیز خراب شد. دل نازنازی ها، پر از ترس و نگرانی شده بود. اما بعد از نیم ساعت دود کم شد. و مهمانها توانستند نفس راحتی بکشند.
اما چه کسی مسئول این همه خراب کاری بود. واقعا چه کسی می توانست این همه بی انصاف باشد و شادی ذیگران را اینطوری خراب کند؟
طفلکی ها بعدا متوجه شدند که این همه خراب کاری فقط به خاطر یک ته سیگار بوده که کاملا خاموش نشده و نزدیک آنها روی زمین افتاده بود.
باور کنید این نازنازی ها، نه تنها هیچ حرف بدی نزدند و آرزوی بدی برای آن سیگاری بی انصاف نکردند، بلکه خیلی هم خدا را شکر کردند . آنها خدا را شکر کردند که این ته سیگار روی سر کسی نیفتاد و باعث سوختن کسی نشد. آخه گلها، پروانه ها و شاپرکها دلهای مهربانی دارند. اما بعضی ها که فکر می کنند از همه بزرگتر و مهمترند چقدر ... کارهای بد می کنند.
🦋🌼🌸🦋👦
🔙119🔜
🌼🌸👦
#بازی
#ساخت_گیر_عروسکی
اینم یه کاردستی_خلاق با مواد در دسترس
با درست کردن چنین کاردستی و شخصیت بخشیدن به اون کلی میشه قصه تعریف کرد و تخیل بچه هارو گسترش داد😊
مناسب ۳ سال به بالا
🌼🌸👦
🔙121🔜
31.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
#تقسیم_غذا_با_دیگران
قصه های آسمانی- تقسیم غذا با دیگران حتی با حیوانات. داستانی از امام حسن علیه السلام
🌼🌸👦
🔙122🔜
🦋🌼🌸🦋👦
#داستان
#گربه_و_روباه
یکی دیگر از قصه های زیبای کودکانه که دنیای حیوانات را برای کودکان متصور می شود, قصه گربه و روباه است. این قصه به کودکان آموزش می دهد داشتن یک مهارت قوی بهتر از داشتن هزاران مهارت کوچک و ضعیف می باشد.
گربه اي به روباهي رسيد .گربه كه فكر مي كرد روباه حيوان باهوش و زرنگي است ، به او سلام كرد و گفت : حالتان چطور است ؟ روباه مغرور نگاهي به گربه كرد و گفت : اي بيچاره ! شكارچي موش ! چطور جرات كردي و از من احوالپرسي مي كني ؟ اصلا تو چقدر معلومات داري ؟ چند تا هنر داري ؟
گربه با خجالت گفت : من فقط يك هنر دارم. روباه پرسيد : چه هنري ؟ گربه گفت : وقتي سگها دنبالم مي كنند ، مي توانم روي درخت بپرم و جانم را نجات بدهم . روباه خنديد و گفت : فقط همين ؟ ولي من صد هنر دارم . دلم برايت مي سوزد و مي خواهم به تو ياد بدهم كه چطور بايد با سگ ها برخورد كني.
در اين لحظه يك شكارچي با سگ هايش رسيد . گربه فوري از درخت بالا رفت و فرياد زد عجله كن آقا روباه . تا روباه خواست كاري كنه ، سگ ها او را گرفتند. گربه فرياد زد : آقا روباه شما با صد هنر اسير شديد ؟ اگر مثل من فقط يك هنر داشتيد و اين قدر مغرور نمي شديد ، الان اسير نمي شديد.
🦋🌼🌸🦋👦
🔙123🔜
🦋🌼🌸🦋👦
کودکان عموما از شنیدن داستان ها و قصه ها لذت می برند. اگر این داستان ها آموزنده و مفید باشد, کودکان چیزهای بسیاری از آن ها یاد می گیرند. داستان کوتاه کودکانه علاوه بر جذابیت, کودکان را از شنیدن قصه ها خسته نمی کند.
داستان گفتن برای کودکان علاوه بر اینکه فواید بسیاری برای کودکان دارد, فرد را به دنیای دیگری می برد. برخی کودکان از شنیدن داستان ها طولانی خسته می شوند و به همین دلیل ممکن است پس از مدتی شنیدن قصه برای آن ها جذاب نباشد. داستان کوتاه کودکانه علاوه بر اینکه برای کودکان بسیار جذاب است, آن ها را خسته نمی کند.
شیرین ترین و جذاب ترین داستان کوتاه کودکانه
برخی از قصه های کودکانه با وجود کوتاه بودن, حاوی مطالب مهم و مفید هستند. این داستان ها علاوه بر اینکه برای کودک جذابیت دارد, او را خسته نمی کند و او از شنیدن آن لذت می برد. داستان های تصویری کودکانه نیز این خاصیت را دارند و کودکان به شنیدن این داستان ها علاقه بیشتری دارند.
#داستان
#روباه_و_کلاغ
یکی از داستان قدیمی کودکانه که بسیار شیرین و پند آموز است, قصه کوتاه روباه و کلاغ می باشد. این قصه به کودکان آموزش می دهد که به سادگی فریب افرادی با فکر پلید را نخورند.
داستان کوتاه روباه و کلاغ
یکی بود یکی نبود. در یک روز آفتابی آقا کلاغه یک قالب پنیر دید, زود اومد و اونو با نوکش برداشت, پرواز کرد و روی درختی نشست تا آسوده, پنیرشو بخوره. روباه كه مواظب كلاغ بود ، پيش خودش فكر كرد كاري كند تا قالب پنيررا بدست بياورد.
روباه نزديك درختي كه آقاكلاغه نشسته بود ، رفت و شروع به تعريف از آقا كلاغه كرد : ” به به چه بال و پر زيبا و خوش رنگي داري ، پر و بال سياه رنگ تو در دنيا بي نظير است . عجب سر و دم قشنگي داري و چه پاهاي زيبائي داري ، حيف كه صدايت خوب نيست. اگر صداي قشنگي داشتي از همه پرندگان بهتر بودي.
كلاغه كه با تعريف هاي روباه مغرور شده بود ، خواست قارقار كنه تا روباه بفهمد كه صداي قشنگي داره ، ولي پنير از منقـارش مي افتـد و آقـا روبـاه اونو برمي داره و فـرار مي كنه. كلاغ تازه متوجه حقه روباه شد ولي ديگر سودي نداشت.
🦋🌼🌸🦋👦
🔙127🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی
#قورباغه_متحرک
کاردستی متحرک
قورباغه
بشقاب یکبارمصرف
🌼🌸👦
🔙129🔜
19.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
#برادر_کاری_و_برادر_دزد
#قصه های آسمانی داستان برادر کاری و برادر دزد- قصه آموزده درباره کسب روزی
🌼🌸👦
🔙130🔜