44.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋🌸🌼🦋👦
#انیمیشن
#تسبیحات_حضرت_زهرا(س)
♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
🦋🌸🌼🦋👦
🔙226🔜
🦋🌸🌼🦋👦
#داستان
#مورچه_بی_دقت
🐜🐜🐜🐜
در يک شب زمستانی برف سنگينی باريده بود. همه جا سرد بود.
موچي (مورچه كوچولو) و فيلو (فيل كوچولو) در خانه خوابيده بودند. بخاری كوچک آنها روشن بود اما نمی توانست همه خانه را گرم كند.
موچی گفت : " بايد يک فكری بكنيم كه خانه را گرم كنيم. و بعد گفت : " يک فكر حسابی دارم. ما می توانيم تمام شعله های اجاق گاز را روشن كنيم تا خانه گرم شود."
فيلو گفت: " اما اين كار خطرناک است. مگر يادت نيست كه آقای ايمنی می گفت هيچ وقت اين كار را نكنيد؟
موچي گفت : آقای ايمنی در خانه گرمش خوابيده و نمی داند كه ما داريم از سرما می لرزيم .
موچی اين را گفت و سراغ اجاق گاز رفت و همه شعله ها را روشن كرد.
كم كم خانه گرم شد ولی بوی گاز همه جا را گرفته بود .
موچي كه گرمش شده بود پنجره را باز كرد.
چند دقيقه بعد صدای زنگ در بلند شد . فيلو با تعجب در را باز كرد . آقای ايمنی پشت در بود .
آقای ايمنی گفت :" داشتم از اينجا عبور می كردم ، ديدم توی اين سرما پنجره هايتان باز است، تعجب كردم. گفتم در بزنم و بپرسم اينجا چه خبر است؟!"
فيلو گفت: " موچي سردش بود و اجاق گاز را روشن كرد تا خانه را گرم كند و حالا هم گرمش شده و رفته پنجره را باز كرده
آقای ايمنيی فرياد زد: " چی؟ مگر اجاق گاز بخاری است كه با آن خانه را گرم می كنيد ؟
اول اين كه گرم كردن خانه با شعله های اجاق گاز كار اشتباهی است. "
فيلو با سرعت دويد و گاز را خاموش كرد.
بعد آقای ايمنی ادامه داد: شما نبايد آنقدر خانه را گرم كنيد كه مجبور شويد پنجره ها را باز كنيد. هيچ می دانيد اينطوری چقدر گاز هدر مي رود؟ شما مي توانيد لباس گرم بپوشيد و يا جلو در و پنجره ها پرده هاي كلفت بزنيد تا گرمای خانه هدر نرود. بايد در زمستان جلوی دريچه كولر را بپوشانيد تا گرمای خانه هدر نرود.
فيلو با سرعت رفت و مقداری لباس آورد و به موچی گفت : اين لباسها را بپوش. من می روم جلوی پنجره ها پرده بزنم.
ساعتی بعد، پرده های پنجره زده شد. فيلو با يک تكه نايلن، جلوی دريچه كولر را هم پوشاند.
آقای ايمنی گفت : دوستان عزيز يادتان باشد موقع خواب شعله بخاری را كم كنيد و از پتو و لحاف مناسب استفاده كنيد.
آقاي ايمنی خداحافظی كرد و رفت . حالا خانه گرم شده بود و همه راحت بخواب رفتند.
♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
🦋🌸🌼🦋👦
🔙227🔜
🦋🌸🌼🦋👦
#شعر
#کتاب
یک روز در اتاقم
تنها نشسته بودم
بی حال و کم حوصله ،
غمگین و خسته بودم
برادرم به من داد ،
چند کتاب قصه
گفت بخوان ای خواهر
دوری بکن ز غصه
من آن کتابها را
خوشحال و شاد خواندم
با قصه غصه ها را
از قلب خویش راندم
شد باز در به رویم ،
درهای روشنایی
می یافتم از آن پس
رفیق آشنایی
♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
🦋🌸🌼🦋👦
🔙228🔜
🦋🌸🌼🦋👦
#بازی
#از_کجا_بنزین_بزنیم؟
✈️
🔴 در این بازی باباها دستانشان را باز می کنند و مثل هواپیما دور خانه حرکت می کنند. کودکان نقش ایستگاه پمپ بنزین را دارند. هر وقت هواپیما بنزین ( گازوئیل) تمام کرد، به دنبال ایستگاه پمپ بنزین(فرزند) می روند و با قلقلک دادن کودک بنزین می زنند.
🏡 هم بازی؛ مدرسه
توانمندسازی والدین
♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
🦋🌸🌼🦋👦
🔙229🔜
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋🌸🌼🦋👦
#کلیپ
#ادب_در_کودکان
استادپناهیان
تربیت کودکان
♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
🦋🌸🌼🦋👦
🔙230🔜
🦋🌸🌼🦋👦
#داستان
#باغچه_مادربزرگ
روزی بود، روزگاری بود. مادر بزرگ یه باغچه قشنگ داشت که پر از گل های رنگارنگ بود. از همه گل ها زیباتر گل رز بود.
البته اون به خاطر زیباییش مغرور شده بود و با بقیه گل ها بدرفتاری می کرد.
یک روز دو تا دختر کوچولو و شیطون که نوه های مادربزرگ بودند به سمت باغچه آمدند. یکی از آن ها دستش را به سمت گل رز برد تا آن را بچیند، اما خارهای گل در دستش فرو رفت.
دستش را کشید و با عصبانیت گفت: اون گل به درد نمی خوره! آخه پر از خاره.
مادربزرگ نوه ها را صدا زد آن ها رفتند.
اما گل رز شروع به گریه کرد.
بقیه گل ها با تعجب به او نگاه کردند.
گل رز گفت: فکر می کردم خیلی قشنگم اما من پر از خارم!
بنفشه با مهربانی گفت: تو نباید به زیباییت مغرور می شدی. الان هم ناراحت نباش چون خداوند برای هر کاری حکمتی دارد. فایده این خارها این است که از زیبایی تو مراقبت می کنند و گرنه الان چیده شده و پرپر شده بودی!
گل رز که پی به اشتباهاتش برده بود با شنیدن این حرف خوشحال شد و فهمید که نباید خودش رو با دیگران مقایسه کنه هر مخلوقی در دنیا یک خوبی هایی داره. سپس گل رز قصه ما خندید و با خنده او بقیه گلها هم خندیدند و باغچه پر شد از خنده گل ها…
♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
🦋🌸🌼🦋👦
🔙231🔜
🦋🌸🌼🦋👦
#شعر
#اصلاح_رفتار_با_شعر
با خواندن شعر رفتار کودکان را اصلاح کنیم
قطع نکردن حرف دیگران
وقتی بزرگتری داره
با کسی صحبت می کنه
بچه ی خوب و با ادب
حرفشو قطع نمی کنه
رفتار خواهر و برادر
این پسر ناز و قشنگ
با خواهرش مهربونه
همیشه بازی می کنه
کنار اون توی خونه
در مورد سلام کردن به دیگران
آی کوچولوی نازنازی
که هستی خوب و خوش کلام
همیشه به بزرگترا
با خوشرویی بکن سلام
رفتار در مهمانی ها برای کودکان
آی کوچولوی با ادب
وقتی میری به مهمونی
یادت باشه که نکنی
سر و صدا و شیطونی
رفتار با حیوانات
مورچه ای که دونه داره
یه موجود بی آزاره
هیچ بچه مهربونی
پا روی اون نمی ذاره
رفتار با دوستان و هل ندادن همدیگر
بچه خوب و مهربون
همبازی شو هل نمیده
هر چیزی که خودش داره
اون را به دوستش هم میده
آداب بازی کردن و رفتار با همبازی ها در پیش دبستانی و دبستان
بچه هایی که دوست دارن
کنار هم بازی کنن
باید که با مهربونی
همدیگه رو راضی کنن
تربیت
کودکان
♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
🦋🌸🌼🦋👦
🔙232🔜
🦋🌸🌼🦋👦
#بازی
#کاردستی_گل_لاله
اوریگامی گل لاله مناسب
هفته بسیج
♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
🦋🌸🌼🦋👦
🔙233🔜
🦋🌸🌼🦋👦
#داستان
#قویترین_مردم_کیست؟
روزی جوانان شهر #پیامبر سرگرم زورآزمایی و مسابقه وزنهبرداری بودند. سنگ بزرگی آنجا بود که هر کس آن را بلند میکرد از همه قویتر به شمار میرفت. در این هنگام رسول اکرم(ص) از راه رسیدند و پرسیدند: چه میکنید؟
جوانان پاسخ دادند: داریم زورآزمایی میکنیم. میخواهیم ببینیم کدام یک از ما قویتر و زورمندتر است.
پیامبر به آنها فرمودند: میل دارید که من بگویم چه کسی از همه قویتر و نیرومندتر است؟
همه گفتند: البته، چه از این بهتر که رسول خدا داور مسابقه باشد و نشان افتخار را او بدهد.
افراد جمعیت همه منتظر و نگران بودند که رسول اکرم کدام یک را به عنوان قهرمان معرفی خواهد کرد؟
عدهای بودند که هر یک پیش خود فکر میکردند الآن رسول خدا دست او را خواهد گرفت و به عنوان قهرمان مسابقه معرفی خواهد کرد.
رسول اکرم(ص) فرمودند: از همه قویتر و نیرومندتر آن کسی است که اگر از چیزی خوشش آمد، علاقه به آن چیز او را به انجام زشتیها مجبور نکند و اگر زمانی عصبانی شد خودش را کنترل کند و همیشه حقیقت را بگوید و کلمهای دروغ یا حرف زشت بر زبان نیاورد.
✍ اکرم ادیبی
♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
🦋🌸🌼🦋👦
🔙234🔜
🦋🌸🌼🦋👦
#شعر
#فروع_دین
فروع دین ده تاست
قانون های دین ماست
اول انها نماز
باخدا راز ونیاز
دومی باشد روزه
مدت اون سی روزه
خمس هم باشد سومین
یاری امام دین
چارم که باشد زکات
سرچشمه برکات
حج هم با شدپنجمین
اجتماع مسلمین
جهاد که هست ششمین
جنگیدن باظالمین
امربه معروف هفتم
دعوت به خیر مردم
نهی ازمنکر هشتم
نجات خود ومردم
نهم که هست تولی
دوستی بادوست خدا
دهم که هست تبری
مرگ بردشمن خدا
♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
🦋🌸🌼🦋👦
🔙235🔜
🍞🍳☕️
يك ايده ى زيباى تزيين صبحانه براى بچه هاى نازنين 👏😋
♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
🦋🌸🌼🦋👦
🔙236🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋🌸🌼🦋👦
#کلیپ
#نقاشی_با_اعداد
کلاس اول ها
ریاضی
اموزش اعداد
♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
🦋🌸🌼🦋👦
🔙237🔜
🦋🌸🌼🦋👦
#داستان
#بچه_ها_سلام_یادتون_نره
به نام خداوند مهربان
یکی بود یکی نبود، پسری بود به اسم فلفلی. فلفلی پسر خوبی بود ولی تنها یک عادت بد داشت و اونم این بود که سلام نمی کرد.
یک روز بعد از ظهر که از مدرسه برمی گشت به مغازه ی سرکوچشون رفت و گفت: آقا رضا پفک می خوام، آلوچه و بادکنک می خوام.
آقا رضا نگاهی کرد به فلفلی و گفت: فلفلی سلامت چی شد؟ ادب کلامت چی شد؟ تو دیگه بزرگ و مردی، پس چرا سلام نکردی؟ برای بچه های بی ادب نداریم آلوچه و پفک.
فلفلی ناراحت شد و از مغازه بیرون اومد و خونه رفت. وقتی عصر شد و هوا خنک شد و فلفلی تکالیف مدرسش رو انجام داد از خونه بیرون اومد و به خونه ی دوستش هادی رفت و در زد. مادر هادی در رو باز کرد. فلفلی گفت: هادی خوابه یا بیداره بگید توپش رو بیاره.
مادر هادی از دست فلفلی ناراحت شد و گفت: کسی که سلام بلد نیست رفیق پسر من نیست و به خانه رفت و درو بست.
فلفلی که از اتفاقی که براش افتاده بود ناراحت بود، به خونه رفت. مادر فلفلی اونو ناراحت دید: از او پرسید چرا انقدر غمگین است و فلفلی همه چیز رو تعریف کرد.
مادر فلفلی بهش گفت: فلفلی دیگه سلام یادت نره تا همه بگن گل پسره.
غروب مادر فلفلی به او پول داد و گفت: فلفلی دو تا نون بخر، نون داغ و کنجدی.
وقتی فلفلی می خواست از خونه بیرون بیاد مامانش گفت: فلفلی سلام یادت نره.
فلفلی به مغازه ی نانوایی رسید و به یاد حرف مادرش افتاد و گفت:شاطر آقا سلام سلام
شاطر آقا با مهربانی به فلفلی نگاه کرد و گفت: علیک سلام آقا فلفلی، چی شده از این وری اومدی؟
فلفلی خوشحال شد و گفت: شاطر آقا من نون می خوام، دوتا نون کنجدی می خوام.
شاطر آقا جواب داد: برای بچه ی با ادب، نون داغ و کنجدی بیار مشت رجب!و دوتا نون به فلفلی داد.
و فلفلی یاد گرفت از این به بعد به همه سلام کنه و احترام بذاره.
#قصه
♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
🦋🌸🌼🦋👦
🔙238🔜
🦋🌸🌼🦋👦
#شعر
#الفبای_مهدویت
آ مثل آب خدابه ما داد
آ مثل آقا مهدی زهرا
ب مثل بارون میاد از آسمون
ب مثل بابا بقیه الله
پ مثل پونه یکی یدونه
پ مثل پدر آقای ماهست،مثل یه پدر
ت مثل تمشک ترک کار زشت
ت مثل بهشت آقای ماهست بهترازبهشت
ج مثل جوجه یاکه جوونه
ج مثل جان آقام مهدی جان
♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
🦋🌸🌼🦋👦
🔙239🔜
🦋🌸🌼🦋👦
#بازی
#نقاشی_خلاق
ایده چاپ با کرفس
♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
🦋🌸🌼🦋👦
🔙240🔜
🦋🌸🌼🦋👦
#بازی
#کاردستی_ظرف_زیپ_دار
ایده خلاقیت🚩
با بطری پلاستیکی و زیپ، ظرف زیپدار کوچک و زیبا بسازید😍👌
♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
🦋🌸🌼🦋👦
🔙241🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋🌸🌼🦋👦
#کلیپ
#ببوسم_خاک_پاک_جمکران_را
👌یک ایده ناب مهدوی جهت اجرای برنامه صبحگاهی و صف در مدارس 🌸
🔰سرود زیبای ببوسم خاک پاک جمکران را
🤲جهت انس گرفتن بچه ها با امام زمان (عج) با اشاره انجام شده ،تا تاثیر بیشتری روی بچه ها بگذارد🌸
باتشکر از مدیران معلمان مدرسه حضرت زهرا (س) شهر ری🙏
♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
🦋🌸🌼🦋👦
🔙242🔜
🦋🌸🌼🦋👦
#داستان
#چشمه
خورشید خانم بالای آسمان آمد.
همه جا را گرم و روشن کرد.
صدای آواز پرنده ها در جنگل پیچیده بود.
صدای قهقهه خرگوشی و خرسی به گوش رسید.
آن ها کنارِ چشمه بازی می کردند.
خرسی پشتِ درخت قایم شد.
خرگوشی تا ده شمرد.
بعد به دنبالِ خرسی گشت.
یکی یکی پشتِ درخت ها را نگاه کرد.
اما خرسی را پیدا نکرد.
صدا زد:" خرسی...خرسی..."
صدای خرسی را از جایی دورتر شنید.
شروع به دویدن کرد.
ولی هرچه می رفت خرسی دورتر می شد.
خرگوشی خسته شد. کنارِ درختی ایستاد. به اطراف نگاه کرد. خیلی از خانه و چشمه دور شده بود. صدای قار و قور شکمش را شنید. ای وای! از صبح چیزی نخورده بود. به آسمان نگاه کرد. خورشید خانم داشت آرام آرام به کوه ها نزدیک می شد. با صدای بلند خرسی را صدا زد.
خرسی از پشتِ درختی بیرون پرید و گفت:" من اینجام." خرگوشی گفت.:"
من گرسنه ام."
خرسی نگاهی به اطراف کرد و گفت:" نگران نباش. الآن برات خوراکی پیدا می کنم.:" بعد با سرعت دوید و کمی دور شد.
خرگوشی به درختی تکیه داد و نشست.
خرسی با چند هویج خوشمزه برگشت.
خرگوشی هویج هارا گرفت و تشکر کرد.
دستش را روی شکمش گذاشت.
دلش از گرسنگی درد گرفته بود.
تند تند هویج ها را خورد.
خرسی گفت:" حالا بهتره برگردیم."
هر دو به طرف چشمه حرکت کردند.
به چشمه رسیدند. خرگوشی با سرعت جلو رفت و تند تند آب خورد.
خرسی گفت:" خیلی آب خوردی."
خرگوشی گفت:" تشنه بودم."
چند قدم رفتند. یک دفعه خرگوشی دلش را چسبید. روی زمین نشست. با صدای بلند ناله زد. " وای دلم. وای دلم."
خرسی گفت:" اِی وای. حالاچه کار کنم؟"
خرگوشی فقط ناله می کرد. خرسی با سرعت رفت. با خانم خرگوشی برگشت.
خانم خرگوشی، پسرش را بلند کرد. به او جوشانده داد.
خرگوشی بغل مادرش، آرام شد.
خرسی گفت:" تقصیره منه. هویج نشسته بهش دادم.:"
خانم خرگوشی گفت:" حتما دستهاش را هم نشسته بود. شما بچه ها باید بدانید
هر کاری آداب خودش را دارد. غذا خوردن هم آداب خودش را دارد."
صبح روز بعد خرسی دنبالِ خرگوشی آمد. مادرِ خرگوشی گفت:" از امروز قبل از بازی کردن باید هر روز آداب یکی از کارها را یاد بگیرید تا دیگر بیمار نشوید."
خرگوشی گفت:" من دیروز خیلی درد کشیدم. از این به بعد قبل از هرکاری از شما آدابش را می پرسم."
هر سه خندیدند. مادر برایشان دمنوش آورد.
(فرجام پور)
♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
🦋🌸🌼🦋👦
🔙243🔜
🦋🌸🌼🦋👦
#شعر
#مادرم_پدرم
مثل یک صبح بهار
خنده هایش زیباست
مادرم دشت گل است
مادر من دریاست
* * * * *
حرفهای پدرم
مثل عطری خوشبوست
پدرم خورشید است
روشنیها از اوست
* * * * *
خانهی ما باغی است
بچه ها جای گل اند
پدر و مادر من
باغبان های گل اند
* * * * *
گرمی خانه ما
خنده و مهر و وفاست
زندگانی آرام
زندگانی زیباست
♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
🦋🌸🌼🦋👦
🔙244🔜
دیزاین زیبای میوه بشقاب کودک برای بچه هایی که بد غذا هستن و میوه دوست ندارن ☺️😍
♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
🦋🌸🌼🦋👦
🔙245🔜
🦋🌸🌼🦋👦
#بازی
#نقاشی_فیل
گام به گام فیل
♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
🦋🌸🌼🦋👦
🔙246🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋🌸🌼🦋👦
#کلیپ
#آموزش_کارت_هدیه_سه_بعدی
♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
🦋🌸🌼🦋👦
🔙247🔜
🦋🌸🌼🦋👦
#داستان
#عروسک_کوکی
زهرا وزهره 2تا خواهر دوقلوی مهربان
بودند که
مامان وبابار اخیلی دوست داشتند 👩❤️👩
هردو باهم مدرسه می رفتند وخوب درس می خواندند.
هر وقت مامان یا بابا برای آنها هدیه می خرید.
هدیه ها شبیه هم بود.
لباسهایشان و کیف وکفششان هم شبیه هم بود👚🎒👞
وهیچ وقت هیچ کدام اعتراض نمی کردند.
وبه انتخاب پدرومادر احترام می گذاشتند.
آن روز قرار بود،
به جشن تولد فرشته 👧بروند.
لباسها وکفشهایشان را پوشیدند
وهمراه مامان به تولد رفتند.
فرشته یک برادر کوچک داشت
که خیلی شلوغ می کرد👦
دخترها با مامانها می گفتندومی خندیدند.
اما وحیدکه هفت سالش بود اصلا آرام نبود.
وهمه چیز را به هم می ریخت.
چند بار مامان فرشته وحید را به اتاق برد وگفت:
خواهش می کنم، مهمانی را به هم نزن وآرام باش.
ولی وحید اصلا گوش نمی کرد👦
تااینکه نوبت رسید به نشان دادنِ کادوها
ومامان کادوها را باز می کرد واز مهمانها تشکر می کرد.
کادوی زهرا وزهره یک عروسک قشنگ بود که اواز می خواند💃
مامان فرشته از انها تشکر کرد وفرشته
با خوشحالی آمد تا عروسک را بگیرد
ولی وحید سریع پرید وعروسک را گرفت وبا خودش به اتاق برد.
وفرشته به دنبالش
زهرا وزهره با تعجب نگاه می کردند.
چرا وحید به حرف مادرش گوش نمی کرد❓
چرا به مادرش بی احترامی می کرد❓
وچرا هر کاری دلش می خواهد می کند❓
بالاخره فرشته ومامانش از اتاق بیرون امدند
ولی عروسک قشنگ دیگر قشنگ بنود😔
لباسش پاره شده بود ودستش کنده شده بود ودیگر اواز نمی خواند
وفرشته از ناراحتی گریه می کرد😭
وقتی از جشن تولد برگشتند
زهرا وزهره
از مامان پرسیدند
_مامان جان چرا وحید این کارها را می کرد❓
_دخترهای گلم
وحید باید یاد بگیرد که به پدرومادرش احترام بگذارد.
ونباید وقتی مادرش به او چیزی می گوید نافرمانی کند
وباید یاد بگیرد که
نباید هر کاری دلش می خواهد انجام بدهد
اوباید یاد بگیرد که پدرومادر هرچه به فرزندشان می گویند
به نفع خود اوست
وباید انجام دهد
شاید تاحالا متوجه نشده باشد
ولی ازاین به بعد باید
پدرومادرش اینها را به او یاد بدهند
دخترهای گلم شما نُه سال دارید .
شماهم باید بدانید که
همیشه باید به پدرومادر احترام بگذارید
چون خداوند کسانی را که به پدرومادرشان احترام می گذارند
خیلی دوست دارد 😊
زهره وزهرا خوشحال بودند
که مامان به این خوبی با انها صحبت می کند
وخوشحال تر بودند که همیشه
به پدرومادرشان احترام میگذاشتند.
♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
🦋🌸🌼🦋👦
🔙248🔜
🦋🌸🌼🦋👦
#شعر
#بانوی_باران
بانوی باران آمدی بر ما بباری
با مهربانی بوته ی گل را بکاری
از آفتاب مهر تو گل می شود باز
یاد تو قلب کوچکم را می کند باز
نام تو چون خورشید می تابد به هر جا
از گرمی آن می شود گل ها شکوفا
بانوی من ای باغبان مهربانی
روی زمین تو هدیه ای از آسمانی!
♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
🦋🌸🌼🦋👦
🔙249🔜
🦋🌸🌼🦋👦
#بازی
#رد_شدن_از_نوار
نوارهایی به دو طرف دیوار بچسبانید تا کودک ازبین آنها رد شود
این بازی کمک به توانایی حل مساله در کودک میکند و باعث تقویت عضلات بدن کودک میشود.
♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
🦋🌸🌼🦋👦
🔙250🔜