1_164915323.mp3
10.3M
#داستان_سردار
♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
🦋🌸🌼🦋👦
🔙321🔜
🦋🌸🌼🦋👦
#شعر
پیش از طلوع خورشید
وقتی سپیده سر زد
وقتی پرندهی شب
از بام خانه پر زد
بر خواستم من از خواب
رفتم وضو گرفتم
دست دعا گشودم
یاری از او گرفتم
از پشت بام مسجد
آمد ندای توحید
بار دگر به دلها
نور نشاط بخشید
من جانماز خود را
آهسته باز کردم
آنگاه با خدایم
راز و نیاز کردم
♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
🦋🌸🌼🦋👦
🔙322🔜
#نماز
به بچه ها گفتم لیمو شیرین بیاورند به کلاس...
اول کلاس چهارقاچ کردیم گفتم سه تا قاچ رو بخورن یکی رو نگه دارن
بعد درس دادیم و روخوانی و...
آخر کلاس گفتم حالا اون قاچ آخر رو بخورید
گفتن خانم تلخ شده
دیگه مزه نداره...
گفتم *هر چی از وقتش بگذره مثل این لیمو شیرین تلخ میشه دیگه مزه اولش رو نداره از ارزشش کم میشه
برای همین خدا گفته نماز رو اول وقت بخون
وقتی گذاشتی آخر وقت میشه مثل این قاچ چهارم لیمو شیرینت!!!*
♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
🦋🌸🌼🦋👦
🔙323🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
#کاردستی_تدبری
#نبا
♦️جهت تبیین آیه لنخرج به حبا و نباتا
یه کاردستی خوب و قشنگ که باروری گیاهان رو میتونه نشون بده👏🏻👏🏻
😍خیلی خیلی جالبه😍
♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
🦋🌸🌼🦋👦
🔙324🔜
🦋🌸🌼🦋👦
#داستان
#داستان_های_مثنوی
📖
🍃🍁مـردی که خار میکاشت
روزی مرد خار کنی بود که هرروز میرفت و از بیابان خار جمع میکرد و به ده میآورد و میفروخت و به این وسیله روزگار خود را میگذراند. روزی مرد تصمیم گرفت و با خود گفت:
«چرا من به خودم زحمت بدهم و به بیابان بروم همین جا جلوی خانهام خار میکارم و دیگر به بیابان نمیروم.»
مرد بوته خاری جلوی خانهاش کاشت. روز به روز خار بزرگتر میشد و در پای درویشان و بچهها و خلاصه تمام کسانی که از جلوی خانه مرد خارکن رد میشدند، میرفت و پای آنها را زخم میکرد و خون جاری میشد.
هر دمی آن خاربن افزون شدی
پای خلق از زخم آن پر خون شدی
جامههای خلق بدریدی ز خار
پای درویشان بخستی زار زار
مردم از این درخت خار در عذاب بودند و هر چهقدر مرد خارکن را ملامت میکردند که درخت خار را بکن در گوش او فرو نمیرفت و هی امروز و فردا میکرد تا این که مردم از دست خارکن به حاکم شهر شکایت کردند. حاکم دستور داد مرد خارکن را نزد او بیاورند. حاکم به مرد خارکن گفت:
چون بجد حاکم بدو گفت این بکن
گفت آری بر کنم روزیش من
مدتی فردا و فردا وعده داد
شد درخت خار او محکم نهاد
گفت روزی حاکمش ای وعده کژ
پیش آ در کار ما واپس مغژ
گفت الایام یا عم بیننا
گفت عجل لا تماطل دیننا
«چرا درخت خارت را نمیکنی و امروز و فردا میکنی؟ این را بدان که هر روز که میگذرد درخت خار ریشههایش محکمتر میشود و هرروز تو ضعیفتر و پیرتر میشوی. اگر امروز تو آن را نکَنی بالاخره روزی فرا میرسد که اگر بخواهی هم نمیتوانی درخت خارت را بکنی.»
تو که میگویی که فردا این بدان
که بهر روزی که میآید زمان
آن درخت بد جوانتر میشود
وین کننده پیر و مضطر میشود
خاربن در قوت و برخاستن
خارکن در پیری و در کاستن
خاربن هر روز و هر دم سبز و تر
خارکن هر روز زار و خشک تر
او جوانتر میشود تو پیرتر
زود باش و روزگار خود مبر
خارکن که دید حاکم درست میگوید و حرف حساب جواب ندارد زود رفت و تبرش را برداشت و درخت خار را کند و به این ترتیب مردم از شر درخت خار راحت شدند و حاکم را دعا کردند.
نکته معرفتی و اخلاقی:
کارهای بد مانند همان خار به خود انسان و دیگران آسیب می زند،پس باید مراقب رفتار و اعمال خودمان باشیم.
خاربن دان هر یکی خوی بدت
بارها در پای خار آخر زدت
بارها از خوی خود خسته شدی
حس نداری سخت بیحس آمدی
گر ز خسته گشتن دیگر کسان
که ز خلق زشت تو هست آن رسان
غافلی باری ز زخم خود نهای
تو عذاب خویش و هر بیگانهای
♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
🦋🌸🌼🦋👦
🔙324🔜
29.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋🌸🌼🦋👦
#شعر
#طعم_صلوات
یک روز که پیغمبر در گرمیِ تابستان
همراه علی می رفت در سایه نخلستان
دیدند که زنبوری از لانه خود زد پر
آهسته فرود آمد بر دامن پیغمبر
بوسید عبایش را، دور قدمش پر زد
بر خاک کف پایش صد بوسه دیگر زد
پیغمبر از او پرسید: آهسته بگو جانم
طعم عسلت از چیست؟ هر چند که می دانم!
زنبور جوابش داد: چون نام تو می گویم
گُل می کند از نامت صد غنچه به کندویم
تا یاد تو را هر شب چون گُل به بغل دارم
هر صبح که برخیزم در سینه عسل دارم
از قند و شکر بهتر خوشتر ز نبات است این
طعم عسل از من نیست، طعم صلوات است این
♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
🦋🌸🌼🦋👦
🔙325🔜
#بازی
#کاربرگ_وضو_آموزش_تصویری
♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
🦋🌸🌼🦋👦
🔙326🔜
🦋🌸🌼🦋👦
#داستان
#پیراهن_نو
فاطمه (سلام الله عليها) در خانه يك پيراهن ساده داشت. پدر براي ازدواج او با علي (عليه السلام) يك پيراهن نو به خانه آورد.فاطمه (سلام الله عليها) به آن نگاه كرد.پارچه نرم و لطيفي داشت.آن را كنار گذاشت تا چند لحظه بعد بپوشد.اتاق فاطمه (سلام الله عليها) نزديك در حياط بود.در زدند. - چه كسي در مي زند؟ - يك نفر در را باز كند. يكي در را باز كرد.كسي با صداي شكسته اش گفت: من يك زن فقيرم.لباسي ندارم كه به تن كنم. فاطمه (سلام الله عليها) وقتي صداي زن فقير را شنيد گوشه در اتاق را باز كرد. زن فقير گفت: از خانه رسول خدا يك لباس كهنه مي خواهم تا به تن كنم. دل فاطمه ((سلام الله عليها)) به درد آمد.نگاهش اول به پيراهن نو افتاد .بعد به پيراهن ساده اي كه در تنش بود. فاطمه (سلام الله عليها) فكر كرد كداميك را بدهد. پيراهن نو براي عروسيش بود. ياد آيه خداوند در قرآن افتاد كه مي گفت:هرگز به نيكي نمي رسيد مگراين كه چيزي را كه دوست داريد(به فقيران)ببخشيد. فاطمه فوري پيراهن نو را برداشت.پشت در رفت و با مهرباني آن را به زن فقير داد. زن فقير خنديد.صورتش را به طرف آسمان گرفت و دعا كرد.بعد با خوشحالي زياد از آنجا رفت. وقتي خبر به حضرت محمد (صلوات الله عليه و آله)و حضرت علي (عليه السلام) رسيد آنها از كار فاطمه (سلام الله عليها) خوشحال شدند .طولي نكشيد كه جبرييل –فرشته بزرگ خدا- به خانه حضرت محمد (صلوات الله عليه و آله) آمد.خانه بوي بهشت گرفت.او پيراهن سبز و زيبايي جلوي حضرت گذاشت و گفت: اي رسول خدا خداوند به تو سلام رساند و به من فرمان داد كه به فاطمه (سلام الله عليها) سلام برسانم و اين لباس سبز بهشتي را براي او بياورم! وقتي نگاه فاطمه (سلام الله عليها) به لباس سبز بهشتي افتاد گريست. عطر بهشتي پيراهن خيلي زود همه را به اتاق فاطمه (سلام الله عليها) كشاند.
♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
🦋🌸🌼🦋👦
🔙328🔜
🦋🌸🌼🦋👦
#شعر
#بوی_بال_فرشته
صبح زود است و خواب میچسبد
باید اما که باز برخیزم
از اذان پر شدست کوچه ی ما
باید از خواب ناز برخیزم
باز مادربزرگ بیدار است
بوی نان برشته میآید
مادرم غرق در نماز و دعاست
بوی بال فرشته میآید
با صدای خروس همسایه
می شود خواب ناز، شیرین تر
صبح زود است و خواب می چسبد
هست اما نماز شیرین تر
♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
🦋🌸🌼🦋👦
🔙329🔜