🌹•••✧﷽✧•••🌹
#داستان
#زندگی_حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها
🌟🎊🌟🎊🌟🎊🌟
بعد از مدتی انتظار صدای زیبای دختری بهشتی از خانه بلند شد. پدر و مادر از دیدن نوزاد بسیار شاد و خوشحال شدند. حضرت محمد (ص) به امر خدا نام دخترش را فاطمه به معنی جدا شده از بدیها نهاد.💫🎂💫🎂💫
خداوند مهربان تا آن روز و بعد از آن چنین دختر پاک و درستکاری را به هیچکس هدیه نداده بود. حتی فرشته های آسمان نیز برای دیدن فاطمه (ع) به زمین می آمدند و از صحبت کردن با او لذت می بردند.✨🌹✨🌹✨
دشمنان پیامبر (ص) با شنیدن خبر تولد حضرت فاطمه (ع) خوشحال شدند و ایشان را آزار داده ، می گفتند: تو ابتر هستی! یعنی پسری نداری که نسل تو ادامه پیدا کند و دیگر کسی نیست که بعد از تو مردم را به دین اسلام دعوت کند.🌷🌼🌷
اما خداوند یکتا برای اینکه مقام و بزرگی حضرت فاطمه (ع) را نشان بدهد؛ سوره ی کوثر را بر حضرت محمد (ص) نازل کرد و از آن حضرت خواست که قربانی کند و شاد باشد.
🌼☘🌼☘🌼
در این سوره مبارک پروردگار عالمیان به رسولش فرمود: « نسل تو از همین دختر پاک ادامه پیدا می کند.»🌺🍃🌺
پیغمبر هم راضی به امر خداوند بود ودخترش را بسیار دوست می داشت؛همیشه او را در غوش می گرفت و می بوسید و می گفت: « فاطمه بوی بهشت می دهد.»✨🎍✨🎍✨
حضرت فاطمه (ع) چهره ای نورانی داشت و برای پدر و مادرش دختری خوب و مهربان بود. او زندگی سختی داشت. در کودکی مادر عزیزش خدیجه ی فداکار را از دست داد. خدیجه (ع) در تمام زندگی اش با پیامبر همیشه یار و غمخوار ایشان بود. و هنگامی که مردم بت پرست آن حضرت را مورد اذیت و آزار قرار می دادند با روی خوش به پیامبر گرامی اسلام امیدواری می داد.
اما بعد از خدیجه (ع) تنها یار و همراه پیامبر (ص) حضرت فاطمه (ع) بود. وقتی بت پرستان نادان در کوچه و بازار به سوی حضرت محمد (ص) سنگ پرتاب می کردند و به روی مبارک ایشان خاک می ریختند فاطمه (ع) با ناراحتی در حالی که اشک در چشمان نازنینش جمع می شد سر و روی پدر را پاک می کرد و مانند یک مادر از ایشان مراقبت می کرد.به همین خاطر رسول اکم همیشه به دخترش می فرمود «ام ابیها» یعنی فاطمه جان تو مثل مادرم هستی.🎋🎋🎋
حضرت فاطمه (ع) پاک ترین زن دنیا بود. او در نوجوانی با بهترین مرد که حضرت علی (ع) بود ازدواج کرد و زندگی ساده و زیبایی را با هم آغاز کردند. پیامبر (ص) هم از دیدن آنها شاد و خوشحال می شد و خدا را شکر می کرد.
🍂🍃🍂🍃🍂
حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (ع) همیشه یار و یاور پیغمبر بوده و در کنار ایشان به حمایت از او مشغول بودند. پروردگار به این زوج مبارک چهار فرزند پاک و با ایمان داد: امام حسن (ع)، امام حسین (ع) ، امام حسین (ع) حضرت زینب (ع) و ام کلثوم . حضرت فاطمه (ع) و امام علی (ع) به همراه فرزندانشان اهل بیت پیامبر هستند به همین علت محبت آنها همیشه در دل های مسلمانان وجود دارد. رسول خدا هنگام بازگشت از هر سفری ابتدا به خانه ی دخترش می رفت و از دیدار او بسیار شاد می شد. حضرت فاطمه (ع) هیچ وقت کسی را ناراحت نکرد و با همه مهربان و خوش رفتار بود. پیامبر در مورد ایشان همیشه می گفت: « خدایا با دوستان فاطمه دوست و با دشمنانش دشمن باش.»🌴⚡️🌴
چند ماه پس از درگذشت پیامبر خدا به دلیل حوادث تلخ و ناگوار ی که در جامعه اسلامی آن زمان اتفاق افتاد اهل بیت پیامبر اکرم تلخی های زیادی را تحمل کردند و این اتفاقات تلخ موجب صدماتی بر وجود مبارک تنها دختر پیامبر گردید. ایشان بر اثر همان صدمات ایشان به شهادت رسیدند.🥀✨🥀✨🥀
حضرت فاطمه (ع) بانویی بهشتی بود. او در طول عمر کوتاهش سختی های زیادی را تحمل کرد اما هیچ وقت امید و ایمانش را از دست نداد و همیشه با صبر و آرامش از پروردگار بزرگ یاری می خواست. دختر پیامبر همیشه مهربان و درستکار بود. محبت آن بانوی بزرگواری در دلهای ماست و تمام مسلمانان او را دوست دارند. حضرت محمد (ص) همیشه می فرمود: « فاطمه پاره ی تن من است.»
💫🎉💫🎉💫🎉💫
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
🔙 394 🔜
🌹•••✧﷽✧•••🌹
#شعر
#ولادت_حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
دریایی و دل دادی یک روز به دریایی
این شد که پدید آمد از عشق تو دنیایی
┄━•●❥- -❥●•━┄
هم صاحب آبی تو، هم روح حجابی تو
هم نور دل ساقی، هم مادر سقایی
┄━•●❥- -❥●•━┄
شیدای شکوه تو تنها دل حیدر نیست
عالم همه مجنونند وقتی که تو لیلایی
┄━•●❥- -❥●•━┄
از نور تو یا کوثر! ـ. تا کور شود ابترـ
دارد دل پیغمبر چه ام ابیهایی!
┄━•●❥- -❥●•━┄
مرضیه و راضیه، ریحانه و حانیه
منصوره و مستوره، به به! که چه اسمایی
┄━•●❥- -❥●•━┄
معصومهای و عصمت از نام تو میجوشد
هم کوثر و تسنیمی، هم سدره و طوبایی
┄━•●❥- -❥●•━┄
باغی شده پر برکت، بهتر شده از جنت
حالا که زمین دارد انسیه حورایی
┄━•●❥- -❥●•━┄
آن روز چرا محشر نامش نشود؟ آخر
آن روز تو میآییای جلوهی زیبایی!
┄━•●❥- -❥●•━┄
هم دختر طاهایی هم همسر مولایی
قدر تو، ولی این نیست، اینست که زهرایی
┄━•●❥- -❥●•━┄
گفتند که پنهانی، اما به خدا دیدم
هر لحظه که درماندم، آن لحظه همان جایی
┄━•●❥- -❥●•━┄
در خواندن تو سوزی است، با ما تو بخوان مادر!
"ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
(قاسم صرافان)
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
🔙 395 🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹•••✧﷽✧•••🌹
هر دختری که ام امامت نمیشود
یا مادر پیمبر رحمت نمیشود
در مجمع خلایق حق فاطمه یکی است
این وحدت است شامل کثرت نمیشود
آنجا که پای کفو علی هست در میان
هر دختری که لایق وصلت نمیشود
از اینکه آب مهریهات بود روشن است
هر خانهای که خانه رحمت نمیشود
🌹🌹🌹عیــــــدتون مبارڪ🌹🌹🌹
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
🔙 396 🔜
39.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹•••✧﷽✧•••🌹
📺
#کارتون_پهلوانان(پوریای ولی:قسمت سوم)
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
🔙 397 🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹•••✧﷽✧•••🌹
📺
#کارتون_جعبه_کاردستی (قسمت سوم: ماشین)
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
🔙 398 🔜
🌹•••✧﷽✧•••🌹
#داستان
#تولد_کوثر 🌹
مادر با خوشحالی نوزادش را در آغوش کشید.
پدر با لبخند به او نگاه کرد و تبریک گفت.
فرشته ها دور و برش چرخیدند.
عطر گل های بهشتی در اتاق پیچید.
مادر لبخند زد.
نوزاد، به چهره پدر و مادر نگاه کرد و خندید.
خانه پر از نور و فرشته شد.
فرشته ها نامش را "فاطمه" گذاشتند.
وقتی پدر بیرون رفت.
دوستانش تبریک گفتند و خوشحال بودند.
اما
دشمنان مسخره کردند و خندیدند.
به او اشاره کردند و گفتند:
" تو پسر نداری؟ از تو نسلی باقی نمی ماند. تو( اَبتر ) هستی."
بعد با صدای بلند خندیدند.
پدر، جوابشان را نداد و به خانه برگشت.
فرشته ها به دیدنش آمدند.
با خوشحالی گفتند:
" خدای رحمان، سلام رساند و فرمود،
بسم الله الرحمن الرحیم.
(انا اعطیناک الکوثر، فصل لربک وانحر، انّ شانئک هوالابتر)
(قطعا ما به تو خیر فراوان دادیم. پس برای پروردگارت، قربانی کن. قطعا دشمن تو خودش
اَبتر است)"
پدر خوشحال شد و برخاست.
شکرانه خیر فراوانش، شکرانه کوثرش، به فرمان خدا قربانی کرد.
خدا را شکر گفت و دخترش را بوسید.
فاطمه، بوی بهشت می داد.
او همسر امام علی(علیه السلام) است.
او مادر امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) است.
او مادر تمام ائمه ماست.
او مادر امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف )است.
او مادر همه ماست.
او در دنیا و آخرت خیر کثیر است.
و پیامبر(صل الله علیه واله )فرمود:
"فاطمه پاره تن من است"
فاطمه، کوثر است.
(فرجام پور)
🌺میلادش مبارک 🌺
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
🔙 399 🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹•••✧﷽✧•••🌹
#ولادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها_مبارک
💢 کلیپ جالب و زیبا 💢
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
🔙 400 🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹•••✧﷽✧•••🌹
📺
#کارتون_ماجراهای_کوشا(خورشید)
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
🔙 401 🔜
🌹•••✧﷽✧•••🌹
#داستان
⭐️ 🍃 سلامتی جسمی🍃⭐️
از خواب بیدار شدم. یک خمیازه اندازهی پنجرهی خانه کشیدم و بعد پنجرهی خمیازهام را بستم. اصلاً حال نداشتم بلند بشوم. دستهایم را روی زمین گذاشتم و یک آخ گفتم.
مامان گفت: «سعید، زود باش بیا صبحانهات را بخور. مدرسهات دیر میشه!»
یک چشمم باز بود و چشمِ دیگرم بسته، هنوز توی چشمهایم پر از خواب بود.
رفتم سمت روشویی تا آبی به صورتم بپاشم و آن چشم بستهام را از خواب بیدار کنم؛ اما باز هم حال نداشتم. صورت نشسته نشستم سر سفره.
مامان تندتند قاشق را در چایی تکان میداد. چای شیرین را گرفت جلویم و گفت: «بخور مامانجون!»
سرم را کشیدم عقب و گفتم: «نه نمیخورم!»
مامان، کنجد را پاشید روی نان و پنیر و گفت: «خب مامانجون یه گاز از این بزن!»
چشم چپم را که هنوز بسته و خواب بود، باز کردم و گفتم: «نه نه نه، نمیخورم!»
بلند شدم و لباسم را پوشیدم. صورت نشسته و صبحانه نخورده راه افتادم. مامان با نگاه نگران جلو در ایستاده بود و من را نگاه میکرد.
به مدرسه رسیدم. آخرِ صف ایستادم. معاون مدرسه بلند گفت: «یک که میگم دستا بالا...» اما دست من پایین بود.
او ادامه داد: «دو که میگم دست راست بالا...» اما دستهای من باز هم پایین بود. حوصلهی ورزش کردن را نداشتم. زنگ اول ریاضی داشتیم.
آقا گفت: «دو ضرب در دو چند میشود؟»
بچهها بلند داد زدند: «میشود چهار!»
یک عالمه عدد چهار جلوی چشم من رژه میرفت. سرم گیج میرفت. دلم میخواست بخوابم.
آقا داد زد: «سعید بگو ببینم دو ضرب در سه چند میشود؟»
یک خمیازه اندازهی پنجرهی کلاس کشیدم و گفتم: «میشود ۷! نه ۵! نه، نه 6!» همه خندیدند.
آقا گفت: «مگه صبحانه نخوردی؟»
با خودم کلمهی صبحانه را تکرار کردم.
گفتم: «نه آقا.»
آقا گفت: «چرا اینقدر خوابآلودهای؟ مگه سر صف ورزش نکردی؟»
سرم را پایین انداختم و گفتم: «نه آقا!»
آقای معلم یک شکلات به من داد و گفت: «فعلاً این را بخور؛ اما از جلسهی بعدی صبحانهات را خوب بخور و بیا.»
گفتم: «چشم آقا.»
آقای معلم لبخندی زد و گفت: «خب حالا، یک که میگم دستا بالا...»
خندیدم و دستم را بردم بالا.
🍏🍎🍏🍎🍏
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
🔙 402 🔜
🌹•••✧﷽✧•••🌹
#شعر
#باتو_بی_تو
با تو یا رب سبزه زارم
سبز و خرم چون بهارم
بی تو یا رب برگ زردم
باغ خشکم ، شام سردم
با تو یا رب سبزه زارم
سبز و خرم چون بهارم
بی تو یا رب برگ زردم
باغ خشکم ، شام سردم
با تو باغم باغ پرگل
شاد شادم مثل بلبل
بی تو نخلی سرد و پیرم
تک درختی در کویرم
با تو یارب آسمانم
مثل دریا بی کرانم
بی تو هیچم ناتوانم
یاری ام کن تا بمانم
( ناصر علی اکبر سلطانی)
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
🔙 403 🔜
33.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹•••✧﷽✧•••🌹
📺
#کارتون_جزیره_دانش(قسمت چهارم)
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
🔙 404 🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹•••✧﷽✧•••🌹
#کاردستی_آموزش_خلاقیت
#برش_کاغذ
گل 📄✂️🌹
💫🌼💫استاد اخوان
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
🔙 405 🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹•••✧﷽✧•••🌹
📺
#کارتون_قهرمانان_مدرسه(قسمت چهارم)
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
🔙 406 🔜
🌹•••✧﷽✧•••🌹
#داستان
#آخرین_دهقان_روستا
با نام و یاد خدا
در یک روستای زیبا و کوچک تعدادی کشاورز زندگی می کردند ؛ در همسایگی این روستا ،گرگ بدجنسی نیز با دوستانش زندگی می کردند. گرگ های بد جنس به مزارع و گله ها حمله می کردند و همه حیوانات را می کشتند. قصد آنها فقط خرابکاری بود ، می خواستند همه چیز را به هم بریزند
مردم روستا از دست گرگ و بچه های گرگ و دوستانش خسته شدند و یک به یک از روستا خارج شدن و به شهر رفتن و فقط یک نفر باقی ماند که آخرین دهقان روستا بود.
گرگ می گفت: همه باید از این روستا بروند تا اینجا مال خودمان بشود و بتوانیم آزادانه زندگی کنیم .
آخرین دهقان به بچه هایش گفت: برویم و با گرگ مذاکره کنیم ، به آنها بگوییم ما غذای شما را می دهیم و شما هیچ گاه به گوسفند ها و مرغ و خروس و کشاورزی ما حمله نکنید.
رئیس گرگها بسیار بدجنس و فریب کار بود ، گفت: من تعهد می دهم که در ازای غذای روزانه به شما کاری نداشته باشم . وقتی دهقان این را شنید که گرگ ها عهد و پیمان بسته اند خیلی خوشحال شد و هر روز غذای گرگ ها را می برد به این امید که آنها به فکر حمله وخرابکاری نیفتند . روزها به همین منوال می گذشت و گرگ ها منتظر فرصت بودند که تمام اموال و دارایی دهقان را نابود کنند .
یک روز دهقان برای خرید مایحتاج زندگی قصد شهر کرد ، به همسر و بچه هایش هم گفت: بیایید با هم به شهر برویم ، چون از گرگ ها قول گرفتیم و کاری به ما ندارند . و ما هم که غذای آنها را داده ایم ، پس مشکلی وجود ندارد. دهقان گوسفند ها و گاو ها را در صحرا رها کرد و رفت .
گرگ ها منتظر این فرصت بودند ، وقتی دیدند دهقان با خانواده به شهر می رود او را تعقیب کردند که کامل دور شود ؛ وقتی مطمئن شدند که دهقان بر نمی گردد ، به گله حمله کردند و همه گوسفند ها، گاوها، مرغ و خروس ها، همه را کشتند و هیچ کدام را زنده نگه نداشتند ؛ بعد از آن وارد کشاورزی دهقان شدند و حاصل یک سال تلاش دهقان را نابود کردند و هیچ چیزی را باقی نگذاشتند و به قول و تعهدی که داده بودند ، عمل نکردند. .
غروب شد و دهقان با خانواده به ده برگشت، دیدند همه چیز نابود شده و حتی چیزی ندارند که بخورند ؛ دهقان خیلی ناراحت شد ؛ و از اینکه به گرگ ها اعتماد کرده بود خیلی پشیمان شد ، دهقان مجبور بود از روستا برود، چون هیچ غذایی نداشتند . دهقان هم پس از چند روز به شهر رفت و برای همیشه از آن جا کوچ کرد، چون همه چیز را از دست داده بود و غذایی برای خوردن نداشتند .
گرگ ها خیلی خوشحال شدند که روستا تخلیه شده و خودشان صاحب آنجا شدند ، چند روز گذشت گله ای که کشته بودند و غذاهای باقی مانده از آخرین دهقان به اتمام رسید و حالا هیچ غذایی نداشتند که بخورند . همه پیش گرگ بزرگ رفتند و گفتند که غذا تمام شده و هیچ غذایی نیست ، شما در طی این سالها همه روستاییان را ترساندید و همه از اینجا رفتند و حالا ما هیچ غذایی نداریم که بخوریم ، شما گفتی که صاحب همه چیز میشویم ولی الان هیچی نداریم که بخوریم. چند روز گذشت و گذشت ، گرگ ها گرسنه و گرسنه تر می شدند، گرگ رئیس هم نمی دانست چی کار بکند و حسرت می خورد و فکر می کرد که باید چه کار کند تا شکم اینها را پر کند (گرگ ها خیلی خطرناک هستند و وقتی گرسنه باشند به همدیگر حمله می کنند و یکدیگر را می خورند)
گرگ بزرگ پس از کلی فکر کردن گفت: من می روم به شهر تا به دهقان بگویم برگردد ، قصد شهر کرد ، او نمیدانست شهر با روستا فرق دارد و اگر مردم گرگ ببینند دنبالش می کنند و او را می کشند . گرگ به ورودی شهر که رسید مردم او را دیدند ، همه مردم دنبالش کردن و نزدیک بود او را بکشند به زور توانست فرار کند ، او هیچ وقت نمی توانست دهقان را دوباره پیدا کند و ناامیدانه به روستا برگشت، دوستانش خیلی گرسنه و منتظر غذا بودند وقتی دیدند رئیس بدون غذا برگشته به سمتش حمله کردند و او را کشتند چون او باعث شده بود همه از آن روستا بروند و هیچ کس در روستا نباشد .
این سرانجام گرگی است که دروغ می گوید و به عهد و پیمان خود وفادار نیست . گرگ بد جنس سر انجام خوراک دوستانش شد که برایشان اینقدر تلاش کرده بود.
بچه ها دیدید که سر انجام بدعهدی و بد قولی چی شد ، پس ما درس میگیریم هیچ وقت با آدم هایی که مانند گرگ هستند عهد و پیمانی نبندیم چون آنها منتظر فرصت هستند تا به ما آسیب برسانند و هیچ وقت به عهد خود وفا نمی کنند .
آدم های ظالم هم نتیجه بد عهدی و ظلم خود را می بینند و سر انجام توسط دوستان خودشان از بین می روند.
🍂با تشکر از نویسنده محترم قصه های تربیتی
آقای الیاس احمدی از بندرعباس
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
🔙 407🔜
🌹•••✧﷽✧•••🌹
#شعر
🌹🌸🌹
#آموزه_قرآنی
✨الم يعلم بان الله يري✨
وقتي كه بچه بودم
بابا مي گفت خداجون
كارهاي آدمها رو
مي بينه از آسمون
تو عالم بچگي
من فكر مي كردم خدا
با دوربين بزرگي
نگاه ميكنه به ما
بعدش همه كارها رو
با مداد خال خالي
مي نويسه تو دفتر
چه بد باشه چه عالي
اما حالا مي دونم
خدا همين نزديكاست
تو وسط قلبمون
نزديكتر از ما به ماست
❤️💗❤️
(حسین همتی)
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
🔙 408 🔜