eitaa logo
خانواده با نشاط ما
21.6هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.7هزار ویدیو
0 فایل
خانواده هفت نفره ما با چهار تا دختر و یک پسر😌🌱 اینجا از تجربیات خودم حرف میزنم☺️🤍✨️ ✨️اگه کارم داشتی: @Banosiri_tabrz حرفاتون به صورت ناشناس : https://daigo.ir/secret/1821329142 🤍تبلیغات: @Baneshat ✨️کانال محصولات طبیعیمون: @SonaGal
مشاهده در ایتا
دانلود
قبرستان تخت فولاد اصفهان مربوط به قبرستان تخت فولاد اصفهان است. یکی از آقایان نقل می کند: برادرم را که مدتی پیش فوت کرده بود در خواب دیدم با وضع و لباس خوبی که موجب شگفتی بود. گفتم: داداش دیگر آن دنیا کلاه چه را برداشتی؟! گفت: من کلاه کسی را برنداشتم. گفتم: من  تو را می شناسم. این لباس و این موقعیت از آن تو نیست. گفت: آری . دیشب، شب اول قبرِ مادر قبرکن بود. آقا سید الشهدا(ع) به دیدن آن زن تشریف آوردند و به کسانی که اطراف آن قبر بودند خلعت بخشیدند و من هم از آن عنایات بهره مند شدم. بدین جهت از دیشب وضع و حال ما خوب شده و این لباس فاخر را پوشیده ام. از خواب بیدار شدم. نزدیک اذان صبح بود. کارهای خود را انجام داده و حرکت کردم به سمت تخت فولاد. برای تحقیقات سر قبر برادرم رفتم. بعضی قرآن خوان ها کنار قبرها قرآن می خواندند. از قبرهای تازه پرسیدم، قبر مادر قبرکن را معرفی کردند. رفتم نزد آقای قبر کن. احوال پرسی کردم و از فوت مادرش سوال کردم، گفت: دیشب شب اول قبر او بود. گفتم: روضه خوانی می کرد؟ روضه خوان بود؟ کربلا رفته بود؟ گفت: خیر. برای چه می پرسی؟ داستان را گفتم. او گفت: هر روز زیارت عاشورا می خواند. منبع: حکایاتی از عنایات حسینی، ص۱۱۱ و. ۱۱۲ ✍ایا می دانید: خواندن از اول تا اخرش ۵دقیقه زمان می برد. من تایم گرفتم فقط ۵ دقیقه طول کشید✍️ شما هم یکبار زمان بگیرید . .
قبرستان تخت فولاد اصفهان مربوط به قبرستان تخت فولاد اصفهان است. یکی از آقایان نقل می کند: برادرم را که مدتی پیش فوت کرده بود در خواب دیدم با وضع و لباس خوبی که موجب شگفتی بود. گفتم: داداش دیگر آن دنیا کلاه چه را برداشتی؟! گفت: من کلاه کسی را برنداشتم. گفتم: من  تو را می شناسم. این لباس و این موقعیت از آن تو نیست. گفت: آری . دیشب، شب اول قبرِ مادر قبرکن بود. آقا سید الشهدا(ع) به دیدن آن زن تشریف آوردند و به کسانی که اطراف آن قبر بودند خلعت بخشیدند و من هم از آن عنایات بهره مند شدم. بدین جهت از دیشب وضع و حال ما خوب شده و این لباس فاخر را پوشیده ام. از خواب بیدار شدم. نزدیک اذان صبح بود. کارهای خود را انجام داده و حرکت کردم به سمت تخت فولاد. برای تحقیقات سر قبر برادرم رفتم. بعضی قرآن خوان ها کنار قبرها قرآن می خواندند. از قبرهای تازه پرسیدم، قبر مادر قبرکن را معرفی کردند. رفتم نزد آقای قبر کن. احوال پرسی کردم و از فوت مادرش سوال کردم، گفت: دیشب شب اول قبر او بود. گفتم: روضه خوانی می کرد؟ روضه خوان بود؟ کربلا رفته بود؟ گفت: خیر. برای چه می پرسی؟ داستان را گفتم. او گفت: هر روز زیارت عاشورا می خواند. منبع: حکایاتی از عنایات حسینی، ص۱۱۱ و. ۱۱۲ ✍ایا می دانید: خواندن از اول تا اخرش ۵دقیقه زمان می برد. من تایم گرفتم فقط ۵ دقیقه طول کشید✍️ شما هم یکبار زمان بگیرید . لااله الا انت سبحانک انی کنت من .
قبرستان تخت فولاد اصفهان مربوط به قبرستان تخت فولاد اصفهان است. یکی از آقایان نقل می کند: برادرم را که مدتی پیش فوت کرده بود در خواب دیدم با وضع و لباس خوبی که موجب شگفتی بود. گفتم: داداش دیگر آن دنیا کلاه چه را برداشتی؟! گفت: من کلاه کسی را برنداشتم. گفتم: من  تو را می شناسم. این لباس و این موقعیت از آن تو نیست. گفت: آری . دیشب، شب اول قبرِ مادر قبرکن بود. آقا سید الشهدا(ع) به دیدن آن زن تشریف آوردند و به کسانی که اطراف آن قبر بودند خلعت بخشیدند و من هم از آن عنایات بهره مند شدم. بدین جهت از دیشب وضع و حال ما خوب شده و این لباس فاخر را پوشیده ام. از خواب بیدار شدم. نزدیک اذان صبح بود. کارهای خود را انجام داده و حرکت کردم به سمت تخت فولاد. برای تحقیقات سر قبر برادرم رفتم. بعضی قرآن خوان ها کنار قبرها قرآن می خواندند. از قبرهای تازه پرسیدم، قبر مادر قبرکن را معرفی کردند. رفتم نزد آقای قبر کن. احوال پرسی کردم و از فوت مادرش سوال کردم، گفت: دیشب شب اول قبر او بود. گفتم: روضه خوانی می کرد؟ روضه خوان بود؟ کربلا رفته بود؟ گفت: خیر. برای چه می پرسی؟ داستان را گفتم. او گفت: هر روز زیارت عاشورا می خواند. منبع: حکایاتی از عنایات حسینی، ص۱۱۱ و. ۱۱۲ ✍ایا می دانید: خواندن از اول تا اخرش ۵دقیقه زمان می برد. من تایم گرفتم فقط ۵ دقیقه طول کشید✍️ شما هم یکبار زمان بگیرید . لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین .