eitaa logo
خانه‌ی بهشتی بانوان منتظر ♡••࿐
4.9هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
1.8هزار ویدیو
125 فایل
❅لاحول‌ولاقوةالابالله العلی العظیم ❅ 💟خانم عزیز این کانال مخصوص تو و دلبری هاته 😉 . 👩‍🎓مدیرومشاور و ارسال چالش⬇️ @Sh2Barazandeh ❌راضی به کپی نیستیم ❌
مشاهده در ایتا
دانلود
👩 💞هیچوقت تعریف هیچ زنی رو جلوی شوهرت نکن چون باعث میشه شوهرت به زنهای اطرافش دقت کنه و عادتش بشه 💞شبا هيچ وقت جدا از هم نخوابيد حتي اگر قهريد. شايد شب يه دفعه پاتون به هم گير كرد. 💞هیچ وقت نون و تخم مرغ تو خونه تون تموم نشه. نصفه شبی کسی بیاد خونه تون ازتون انتظار چلو کباب نداره اما حداقل یه نمیرو میزاری جلوش. 💞جایی نشین که ور نخیزی حرفی بزن که ور نتیزی( مراقب نشست و بر خاستت با اطرافیانت باشه) @BanovaneMontazer
♻️هر روز به همدیگر لذت بدهید. ازدواج یعنی کاری کنید که طرف‌مقابلتان احساس خوبی پیدا کند و به صورت روزانه به او لذت بدهید (البته همانطور که خودش دوست دارد). اگر خانمتان می‌گوید از گل زنبق خوشش می‌آید، چون خودتان فکر می‌کنید گل رز رمانتیک‌تر است، برای او رز نخرید. یاد بگیرید همسرتان چطور دوست دارد به او لذت بدهید "چه محبت فیزیکی باشد، چه جملات محبت‌آمیز، چه هدیه دادن، کمک کردن و یا گذراندن وقت با او" و عادت کنید این کارها را به صورت روزانه برایش انجام دهید. مطمئن باشید از لذت دادن بیشتر از لذت گرفتن لذت خواهید برد. 💕💕💕 بانوان منتظر http://eitaa.com/joinchat/1574109184Ce84bbdc135 ⚠️ کپی بدون ذکر منبع ممنوع! 📌ارسال بدون لینک پیگرد الهی دارد✨
.ک.س_تشکر_کنیم نویسنده: جاستین لهمیلر س ک,س رفتاری است که نیازهای مختلفی را در ما ارضا می کند. دانشمندان تاکنون حداقل 237 دلیل! برای چرایی انجام این رفتار در انسان ها کشف کرده اند! س,ک,س نه تنها راهی لذّت بخش و فان برای گذراندن زمان است بلکه راهی برای تولید مثل، نشان دادن عشق و عاطفه، و نوعی رهایی بخشی است پژوهشی نشان می دهد که س,ک,س می تواند برای زوجین راهی برای رهایی از استرس باشد س,ک,س فقط برای ارضا جنسی نیست! 💕💕💕 بانوان منتظر http://eitaa.com/joinchat/1574109184Ce84bbdc135 ⚠️ کپی بدون ذکر منبع ممنوع! 📌ارسال بدون لینک پیگرد الهی دارد✨
خوشبخت و سعادتمند باشید الهی
سلام دوستان من۱۹ساله هستم وهمسرم۲۶ساله ۱۰ماهه ازدواج کردیم خداروشکراززندگی وهمسرم راضی هستم اما یه مشکلی دارم هروقت که باهمسرم شهرستان میریم همسرم یه شبانه روزبادوستاش میرن آبگرم وشب بیرون خونه هستن من چندباربهشون گفتم که این رفتارشونو دوست ندارم هربارهم گفته معذرت میخوام امابازتکرار کرده احساس میکنم وقتی پیش دوستاش هست منوفراموش میکنه وچندین بارسرهمین موضوع بحثمون شده ایشون دوست ندارن من با دوستام رابطه داشته باشم وقت هم اعتراض میکنم میگن دوستایه من مثله برادرن برام وچندساله باهاشون رابطه دارم چکارکنم این رفتارشونوترک کنن 👇 👇 http://eitaa.com/joinchat/1574109184Ce84bbdc135
خانه‌ی بهشتی بانوان منتظر ♡••࿐
#سوال سلام دوستان من۱۹ساله هستم وهمسرم۲۶ساله ۱۰ماهه ازدواج کردیم خداروشکراززندگی وهمسرم راضی هستم ا
: سلام عزیزم💜🍃 واقعا چه اشکالی داره گاهی اوقات زوجین چه خانم چه آقا یه تایمی رو فقط اختصاص بدن به فعالیت و تفریح های مثبت و حتی مسافرت اتفاقا این نوع از زندگی زناشویی کمتر دچار سردی و یکنواختی میشن🍀 البته با اطلاع کامل از همدیگه و با تماس تلفنی جویا بشید از احوالشون البته در حد اعتدال😉 اشاره کردین که یک شبانه روز ، فکر نمیکنم این زمانی خیلی افراطی باشه و مشکلی رو بوجود بیاره اینکه علاقه ایی ندارن شما با دوستانتون در ارتباط باشید شماهم تمایل ندارین و اعتراض کردین توصیه میکنم شما درابتدا تغییر بدین طرز تفکرتون رو نسبت به این مسئله و این حس رو به همسرتون بدین که به علایقشون احترام میگذارید و طبیعتا بعد مدتی همسرتون هم تأثیر میگیرین البته بدون درنظر گرفتن ترازو و قیاس مثلا چون من اجازه میدم تو با دوستات بری منم باید برم❌ نیازتون رو بدون درنظر گرفتن هیچ مقایسه ایی و شرط گذاری انجام بدین🍀 http://eitaa.com/joinchat/1574109184Ce84bbdc135
🎀سیاست های زنانه🎀👠 میدانم که دوستش دارید را میگویم 👈ولی خب بیایید و کمی سیاست هم به خرج بدهید🙊 مثلا صبح بخیر و شب بخیر هایش را با استیکر بدرقه نکنید ❌ ❌حتی اگر دستتان بند است شاید شما متوجه نشوید ولی پشت آن کلی ذوق نشسته که یکهو کور میشود 😐 👈یا مثلا وقتی حرف میزنید چاشنی قربان صدقه مبادا فراموشتان شود ❌مبادا فراموش کنید بگویید پیراهنی که تازه خریده چه به رنگش می آید یا وقتی چشم در چشم هم حرف میزنید یادتان نروید یکهو صورتش را بگیرید و تا جایی که راه دارد بچلانیدش تا خستگی قلبتان در رود 👈... من معتقدم آدم به همین دلخوشی های کوچک بند است ... http://eitaa.com/joinchat/1574109184Ce84bbdc135
نامه یک زن به شوهرش در آستانه خیانت! و جواب شوهر❗️ نامه زنی که تا مرز طلاق پیش رفته به همسرش و جوابی که همسرش برای اون نوشته.... به نظر شما کدومشون مقصرن❓ @BanovaneMontazer
خانه‌ی بهشتی بانوان منتظر ♡••࿐
#نامه_یک_زن ادامه پارت اول👇 #پارت_دوم لاله مثل توله سگ گیج دنبالم می دوید! نفس نفس میزد،کم اورد،
نامه یک زن به شوهرش در آستانه خیانت! و جواب شوهر❗️ ادامه پارت دوم👇 پانزده سال!!!! پانزده سال، ذره ذره خوشیها رو از یاد برده بودم پانزده سال در حاشیه ایستادم نفر دوم بودم با تو بچه ها که امدند شدم نفر چهارم راستی نه! پدرو مادرت هم بودند! با خواسته ها ی عجیبشان بیماریهای من دراوردی شان و خواهرت و برادرت نفر چندم بودم در زندگی خودم؟! نفر چندم؟!!!! ناهید ارام گفت بچه ها الان از مدرسه میایند!میترسید پیش من حرف از بچه بزند و حق داشت! تو و بچه ها در ذهن من به جایی دور پرتاب شده بودید! خیلی دور و هر دقیقه دورتر میشدید! گفتم الان یه اژانس میگیریم و میریم! ما اژانس گرفتیم مثل دو تا خانم! نشستیم و در خونه هامون پیاده شدیم، دیگه حاضر نبودم مثل خرگوش بدوم تا برسم خونه! لاله دم در ایستاد و گفت ناهید حالت خوبه؟بیام؟گفتم نه و اومدم توی حیاط! حیاط گلها،گلدونها،همش غریبه شده بود و خونه! و وسایلش هم! پانزده سال! بچه ها رو مبل نشسته بودن! پسرا اخم کرده بودن! ما گشنه ایم کجا بودی؟ گفتم بیرون! تلفن رو برداشتم و پیتزا سفارش دادم! ناخنهامو تازه درست کرده بودم نمیشد با ظرف و غذا خرابشون کنم! دوتا پیتزا اومد! یکی برای من، یکی واسه اون دوتا! پسرا شاخ در اورده بودن! تا حالا نشده بود مادرشون یه پرس غذا کامل واسه خودش بخواد، مامان تیکه خور بود، کنار بقیه! گفتم ناهار خوردین ساکت باشین سرم درد میکنه! تازه هنوز روسریم رو برت نداشته بودم خیال برداشتنشو هم نداشتم! پسرا رفتن تو اتاقشون لب و لوچه شون اویزون بود! به درک! رفتم تو اتاق با لذت به لباسای نو نگاه کردم! در زدن، درو قفل کرده بودم، پسر گفت، فردا باید پول کلاسارو ببریم، گفتم به بابات بگو! به تو بگن! اخه کی به تو گفتن پول بده؟ با چندر غاز خرجیه خونه من بودم که پول کلاسو کوفت و زهر مار رو میدادم! نصف ماه نرفته بود ولی پولها خرج شد! لباس خریدم! ولی هنوز خیلی مونده بود به تیپ و لباس اون زن برسم! توی اتاق موندم، دراز کشیدم نشستم دراز کشیدم نشستم راه رفتم و این خونه داشت منو میخورد! در رو باز کردم به بچه گفتم لباس بپوشین ببرمتون خونه مادر بزرگ! بی صدا لباس پوشیدن، حس کرده بودن! خب تویه کوچه هستیم با مادرت! زنگ رو زدم و بچه ها رو فرستادم تو پسره پرسید نمیای گفتم نه!میرم خونه مادرم در حیاطو بستم، را افتادم برم خونه مادرم،یه دفعه یه چیزی تو ذهنم اومد، دوباره رفتم خونه و دویدم تو اتاق، طلاهامو برداشتم، شناسنامه،و لباسای نو و لباس زیرای نو و یه سری خرت و پرت دیگه! چند تا تیکه طلا داشتم و بقیه زندگیم تو یه نایلون جا شده بود!پانزده سال زندگی! کشوها رو باز کردم،کمد هارو!انصافا هیچ لباس درست و حسابی توشون نبود! نصف بیشتر شرتهام پاره شده بود،دوخته بودمشون! تو دلم گفتم زنی که شورتش رو جای دور انداختن، میدوزه،حقشه! حقشه این بلا سرت بیاد توی اینه نگاه کردم،روسری چسبیده بود به سرم، یه دسته مو رو انداختم بیرون!نه راضیم نکرد روسری رو انداختم و شال نو پوشیدم موهامو باز گذاشتم،گندم زاری که باید باد لابه لاش میپیچید! زنگ زدم اژانس! با نایلون پانزده سال زندگیم! راننده هایده گوش میکرد! بزن تار که امشب باز دلم از دنیا گرفته.......... پایان ادامه دارد... 💕💕💕 بانوان منتظر http://eitaa.com/joinchat/1574109184Ce84bbdc135 ⚠️ کپی بدون ذکر منبع ممنوع! 📌ارسال بدون لینک پیگرد الهی دارد✨
🕊 ✳️ #انرژی_مثبت 😍 با خودت زمزمه کن 👇 امروز مهربانی را آغاز میکنم، خودم را بیشتر دوست دارم، و از زندگیم لذت میبرم. خدایا عاشقانه سپاسگزارم 🙏❤️ @BanovaneMontazer #گروه_و_کانال_بانوان_منتظر #ارسال_فقط_با_لینک
نامه یک زن به شوهرش در آستانه خیانت! و جواب شوهر❗️ نامه زنی که تا مرز طلاق پیش رفته به همسرش و جوابی که همسرش برای اون نوشته.... به نظر شما کدومشون مقصرن❓ @BanovaneMontazer
خانه‌ی بهشتی بانوان منتظر ♡••࿐
#نامه_یک_زن نامه یک زن به شوهرش در آستانه خیانت! و جواب شوهر❗️ ادامه پارت دوم👇 #پارت_سوم پانزده
نامه یک زن به شوهرش در آستانه خیانت! و جواب شوهر❗️ ادامه قسمت سوم👇 چه سوزناک میخونه این هایده،اصلا ادم که با قلب شکسته گوش میده،سوزشم بیشتره! کی میدونه، کی دل هایده رو شکونده بود و این سوز رو به صداش داده بود؟! دم خونه مامان پیاده شدم. میدونی که مادرم الزایمر داره؟تو رو یادش نمیاد!چقدر لجت در می اومد! میگفتی چه طور تا پنچ سال پیشو یادشه ولی منی که پونزده ساله دامادشم رو یادش نیست؟ درست میگفتی پدرم سه ساله که مرده،دو سال مریض بود و حالا مادرم این پنج سال رو کلا یادش نیست وبا خیال پدرم زندگی میکنه! و هیچ قسمت مربوط به تو رو هم به یاد نمیاره! مادرم شاید تموم اتفاقای ناخوش ایند زندگیشو فراموش کرده و فقط داره توی دنیای قشنگه خودش زندگی میکنه! و بچه هاشو تو بهترین حالت عمرشون یادشه!منو تا 20سالگی،پدر رو تا پنجاه و پنج سالگی! مرگ پدر و وجود تو بدترین اتفاق زندگی مادرم بودند!و فراموش شدند! مادرم تنها نشسته بود پای تلویزیون،دلم خیلی سوخت منو که دید گفت،کجا بودی؟ مگه موقع امتحانت نیست؟باز بشین شب امتحان گریه کن! روسریم رو برداشتم! گفتم موهامو رنگ کردم مامان! گفت چقدر بهت میاد! شک کردم،مگه نمیگه من بیست سالمه مجردم؟پس چرا چیزی نگفت؟ شاید تو حق داشتی!مادرم ازت متنفره،و دوست داره تو رو از یاد ببره! از تو نپرسید از بچه ها نپرسید! من برای همیشه دختر لوس این خونه هستم! وسایلو بردم تو اتاق،تو کمد قایم کردم با هم شام خوردیم،نگران پدرم بود!گفتم بابا امشب نمیاد گفت میره خونه عمو! گفت باشه زیاد پیگیر نمیشد شاید میترسید دروغ ما لو بره! برای او حتی خیال زنده بودن پدرم کافی بود!زنده باشه وخونه عمو باشه! قرص هاشو خورد،من فکر کردم چطور میزاریم تنها بمونه؟اگه قرص هاشو زیاد بخوره؟اگه بیفته زمین؟و هزار اگه دیگه از ذهنم گذشت..... بقلش کردم و گفتم مامان! منو یادت نمیره؟ گفت چرا یادم بره بیست سال بزرگت کردم،تو دختر لوس منی،داری گریه میکنی؟ زار زار گریه کردم،برای اولین بار تو این روز! تو دلم گفتم اخه یکی بعد پونزده سال زتدگی منو فراموش کرد! بعد دوتا بچه منو فراموش کرد! پونزده تا بهار،پونزده تا پاییز! حتی بچه هامم تا وقتی سیرن منو فراموش میکنن! تو دلم گفتم و گریه کردم! مادرم گفت،باز امتحانتو خراب کردی؟ تو دلم گفتم اره تو امتحان زندگی از یه زن باختم! و گریه کردم مادرم گفت اشکال نداره دوباره بردار،خودتو کشتی...... اشکامو پاک کردم گفتم مامان من فعلا میرم اومدم خونه، بچه ها خونه بودن! مادرت نتونسته بود نگهشون داره، میبینی؟ فقط جلوی تو ادای مادر بزرگه مهربونو در میاره! پسره پرسید شام چی داریم؟ گفتم چیه؟ ننه بزرگت شام نداشت بهتون بده؟ از تو یخچال یه چیزی بردارین! چشاشون گرد شده بود! چی به سر مامانه اشپزشون اومده بود؟ گفت چی بخوریم؟ رفتم کنار اوپن از ظرف میوه موز برداشتم و داشتم میخوردم، گفتم نمیدونم یه چیز پیدا کن! موز بخور! دوتا موز پرتاب کردم سمتشون! موز میوه محبوب توعه! همیشه باید تو خونه باشه، من کی نشستم یه دل سیر موز خوردم؟ کی جلومو گرفته بود؟ خود احمقم! من احمق با ایفای نقش زن صرفه جو! زن کد بانو! زن بساز! اصلا لجم در اومد یه موز دیگه خوردم! موزا تموم شده بود بچه ها نگام میکردن، دوتا لیوان شیر ریختم، قرص خوابمو نصف کردم تو هر دوتا ریختم! هم زدم و دادم بخورن! گفتم موزاتونو بخورین برین بخوابین مثل دوتا موش ترسیده بودن! رفتن خوابیدن! و چه زود خوابشون برد شالمو باز کردم یه قرص برداشتم بخورم! ولی پرتش کردم نمیدونم یه جایی تو هال افتاد از وقتی پدرم مرد بیشتر شبها قرص میخوردم! به خاطر تو به خاطر بچه ها و به خاطر مادرت که واسه اینکه زیاد به پدرم سر نزنم خودشو دایم به مریضی میزد، نتونستم مراقب پدرم باشم، مادرم ناتوان شده بود و من کمکش نکردم! خواستم عروس نمونه باشم مادر نمونه باشم همسر نمونه باشم اما دختر خوبی برای پدرم نبودم... پایان ادامه دارد.... 💕💕💕 بانوان منتظر http://eitaa.com/joinchat/1574109184Ce84bbdc135 ⚠️ کپی بدون ذکر منبع ممنوع! 📌ارسال بدون لینک پیگرد الهی دارد✨